آثار مثبت تربیتی ایمان به معاد از دیدگاه قرآن

بدون شک ایمان به معاد تأثیر بسیار عمیق و گسترده ای در اعمال انسانها دارد، اصولا اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست، یا به تعبیر دیگر رفتار هر کس با جهان بینی او ارتباط و پیوند مستقیم و تنگاتنگ دارد. کسی که می داند تمام اعمالش بی کم و کاست به زودی در دادگاهی مورد بررسی قرار می گیرد که قضاتش از همه چیز آگاهند، نه توصیه ای در آن موثر است و نه رشوه ای، و نه حکم دادگاهش تجدید نظر دارد، سپس بر طبق آن پاداش و کیفر می بیند، بلکه از دیدگاه دیگر، اعمال او همگی محفوظ است و رنگ ابدیت به خود می گیرد، و در زندگی دیگر با اوست و مایه آبرو یا سرشکستگی، آرامش یا شکنجه اوست، و به دنبال آن سعادت جاودان یا عذاب همیشگی است، مسلما چنین کسی نه فقط در اصلاح خود می کوشد بلکه در انجام اعمال گوناگونش فوق العاده سختگیر و موشکاف است، و همانطور که یک دانشمند آگاه از خواص داروهای شفابخش، و سموم کشنده، نسبت به آنها حساسیت دارد، با تمام وجودش اولی را می طلبد، و با تمام وجودش از دومی می گریزد، همین مسأله در مورد عقیده به زندگی پس از مرگ و دادگاه قیامت صادق است. با این اشاره به قرآن باز می گردیم و به آیات زیر که بازگو کننده این حقیقت است گوش جان فرا می دهیم:

1- فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا (کهف/110)

2- و یطعمون الطعام علی  حبه مسکینا و یتیما واسیرا- انما نطعمکم لوحه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا- انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا(دهر/8 تا 10)

3- و مالی لا اعبد الذی فطری  و الیه ترجعون (یس/22)

4- قال الذین یظنون انهم ملاقوا الله کم من فیه قلیله غلبت فئه کثیره بأذن  الله و الله مع الصابرین (بقره/249)

5- قالوا لن نوثرک علی ما جائنا من البینات والذی فطرنا افاقض ما انت قاض انما تقضی  هذه الحیاه الدنیا انا آمنا بربنا لیغفرلنا خطایانا (طه/72 و 73)

ترجمه:
1- پس هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.

2- و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند ( و می گویند): ما شما را برای خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم – ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی (که آن روز) عبوس و شدید است.

3- من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است؟ و همگی به سوی او بازگشت می کنیم.

4- اما آنها که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد ( و به روز رستاخیز ایمان داشتند) گفتند چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند و خداوند با صابران (و استقامت کنندگان) است.

5- گفتند به خدائی که ما را آفریده ما ترا هرگز بر دلائل روشنی که به ما رسیده مقدم نخواهیم داشت هرحکمی می خواهی بکن که تنها می توانی در این زندگی دنیا داوری کنی- ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما را ببخشد.

تفسیر وجمع بندی
ایمان به معاد انگیزه اعمال صالح
در نخستین آیه، رابطه نزدیکی در میان ایمان به آخرت و عمل صالح منعکس شده است، می فرماید: «هرکس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند» (فمن کان یرجو لقاء  ربه فلیعمل عملا و لا یشرک بعباده ربه احدا).

در واقع ایمان به آخرت طبق این آیه دو بازتاب در انسان می تواند داشته باشد، یکی عمل صالح و دیگر اخلاص درعبودیت. جالب اینکه در این آیه از روز قیامت به عنوان روز «لقاء الله» (دیدار خدا) یاد شده و می دانیم این دیدار معنوی و شهود باطنی اوج تکامل انسانهاست که یادآوری آن می تواند انگیزه ای برای اخلاص کامل و عمل صالح باشد. (به اصطلاح تعلیق حکم به وصف مشعر به علیت است).

این نکته نیز قابل توجه است که به جای یقین به معاد، امید و رجاء آن، ذکر شده است اشاره به اینکه مسأله معاد چنان است که حتی امید و رجاء آن می تواند منبع چنین آثاری باشد. ضمنا تعبیر به فعل مضارع  که برای استمرار  است (یرجو) و به دنبال آن امر به عمل صالح و اخلاص به صورت امر مطلق، همه اشاره به این است که آن امید،  این عمل، به صورت مستمر و دوش به دوش یکدیگر پیش می روند.  این نکته ظریف را نیز می توان از آیه استفاده کرد که قرآن در حقیقت بندگان را به مسافرانی تشبیه می کند که بعد از مدتی جدائی و دوری به لقای محبوب می رسند، و مسلما باید از این سفر ره آوردی داشته باشند و کاری کنند که لایق این دیدار گردند، و از دیدار یار شرمنده نشوند.

در بعضی از تفاسیر در شأن نزول این آیه می خوانیم: شخصی خدمت پیامبر(ص) عرض کرد که من جهاد در راه خدا را دوست دارم، ولی در عین حال میل دارم موقعیت من در میدان نبرد دانسته شود، آیه فوق  نازل شد ( و تأکید بر اخلاص کرد). در شأن نزول دیگری آمده است که مردی خدمت پیامبر(ص) عرضه داشت: «ای رسول خدا! من صدقه می دهم، و صله رحم بجا می آورم، و این کار را جز برای خدا نمی کنم ولی هنگامی که مردم از عمل من سخن می گویند و ستایش می کنند شادمان می شوم». پیامبر(ص) ساکت شد و سخنی نگفت تا اینکه آیه فوق نازل شد. این شأن نزولها به خوبی نشان می دهد که اساس عبادت و عمل صالح را اخلاص کامل تشکیل می دهد. اخلاصی که هیچ گونه شائبه ریا و خودنمائی و شرک در آن نباشد.

دومین آیه که اشاره به داستان معروف سه روز روزه نذر خاندان پیغمبر(ص) و بخشیدن غذای افطار خود به «مسکین» و «یتیم» و«اسیر» می کند، این حقیقت را به خوبی آشکار می سازد که این ایثار و گذشت بی نظیر از ایمان به معاد سرچشمه گرفته است، می فرماید: ( آنها می گویند) «ما شما را فقط برای خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداشی و تشکری از شما نمی خواهیم- ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی که عبوس و شدید است» (و به همین دلیل برای جلب رضای او تا آنجا که در توان داریم ایثار می کنیم) (انما نطعمکم لوحه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا- انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا). 

آری کسی که از خدا و روز جزا می ترسد نه تنها از اضافات زندگی خود در راه او انفاق می کند، بلکه آنچه را شدیدا به آن نیازمند است در راه آن محبوب بی مانند می دهد، آن هم با اخلاص کامل، نه انتظار پاداشی دارد، و نه حتی اظهار تشکری با زبان، و این نشان می دهد که ایمان به آن روز بزرگ چه انگیزه نیرومندی برای توجه به نیکیها و خلوص نیت است. قابل توجه اینکه در آیه گذشته سخن از تأثیر رجاء و امید قیامت در اخلاص و عمل صالح بود و در اینجا سخن از تأثیر خوف و بیم از آن روز است که جمعا دور رکن اصلی انگیزه حرکتها را تشکیل می دهد(رجاء وخوف).

در سومین آیه، از زبان مرد مومنی که به حمایت از رسولان مسیح (ع) در انطاکیه برخاسته بود و مردم آن سامان را به پیروی از آن رسولان دعوت می کرد چنین نقل می کند. او ضمن دعوت مردم به پیروی از این رسولان چنین گفت: «چرا من کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و همه به سوی او بازگشت می کنید» (و مالی لا اعبد الذی فطری و الیه ترجعون). در حقیقت در کلام خود دو دلیل برای لزوم عبودیت پروردگار ذکر کرده: نخست اینکه او خالق ماست و تمام هستی ما و علم و دانش و قدرت ما همه از اوست، و دیگر اینکه جهان دیگری در پیش است که همه به آن می پیوندند و به سوی خدا و دادگاه  عدلش باز می گردند. قابل توجه اینکه در مورد خالقیت و بخشندگی مواهب، مطلب را به خودش نسبت می دهد و در معاد و بازگشت قیامت به آنها، که در مورد اول شکل شکر نعمت دارد، و در مورد دوم  تهدید مخالفان به عذاب الهی در قیامت.

ایمان به معاد و استقامت
در چهارمین آیه سخن از تأثیر ایمان به معاد در استقامت و پایمردی و مقاومت در مقابل دشمن در میدان جهاد است، سخن از زبان گروهی از مومنان بنی اسرائیل است که همراه «طالوت» (فرمانده الهی لشکرشان) به مبارزه با «جالوت» پادشاه ستمگر برخاستند، و پس از یک امتحان سخت، گروهی عقب ماندند و تنها اقلیتی پا به میدان جهاد گذاشتند، این اقلیت به دو دسته تقسیم شدند، بعضی گرفتار وحشت و ترس گشتند و گفتند: «ما امروز قدرتی برای مبارزه با جالوت و لشکریانش نداریم» (قالوا لا طاقه لنا الیوم بجالوت وجنوده). در مقابل این گروه «کسانی که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسا گروه اندکی که به فرمان خدا بر گروه عظیمی غلبه کردند، و خدا با صابران است» (قال الذین یظنون انهم ملاقوا الله کم من فیه قلیله غلبت فئه کثیره بأذن  الله و الله مع الصابرین).

تعبیر به «یظنون»- به گفته بسیاری از مفسران - در اینجا «یقین به روز قیامت» است و باید هم چنین باشد، چون این سخن  از سوی کسانی اظهار می شد که از کوره امتحانات مختلف درآمده، و با ایمان راسخ قدم به میدان جهاد گذارده بودند. البته نباید فراموش کرد که «ظن» معنی وسیعی دارد که شامل یقین نیز می شود، به گفته «راغب» در «مفردات»: «ظن»  به معنی اعتقادی است که از دلائل و نشانه ها حاصل می شود، و هرگاه قوی باشد به علم منتهی می شود و هرگاه ضعیف باشد از حد وهم تجاوز نمی کند. بعضی از مفسران نیز گفته اند که ظن در اینجا به همان معنی «گمان» است، ولی «لقاء الله» در اینجا به معنی قیامت نیست بلکه به معنی شهادت در راه خداست، یعنی این سخن کسانی بود که گمان به شهادت پرافتخار  داشتند. ولی این معنی بسیار بعید به نظر می رسد چرا که تناسبی با مسأله «غلبه گروه اندک بر گروه کثیر ندارد» و از این گذشته «لقاء الله» در آیات قرآن معمولا به معنی قیامت است، نه مرگ و نه شهادت. به هرحال مسلم است کسانی که به قیامت ایمان دارند هرگز مرگ را پایان زندگی نمی دانند، بلکه سرآغاز زندگی برتر می شمارند، چنین اشخاصی نه تنها از مرگ نمی ترسند بلکه با شجاعت و شهامت به استقبال آن می روند.

در پنجمین آیه که از زبان ساحران فرعونی به هنگام ایمان آوردن به موسی (ع)، و به دنبال تهدید شدید فرعون به کشتار بیرحمانه آنان، بیان شده، چنین می خوانیم: «آنها با صراحت به فرعون گفتند: هر حکمی می خواهی بکن تو تنها در این زندگی دنیا می توانی فرمان دهی – ولی ما به پروردگارمان ایمان آورده ایم تا گناهان ما و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشد، و خدا بهتر و باقی تر است» (افاقض ما انت قاض انما تقضی  هذه الحیاه الدنیا انا آمنا بربنا لیغفرلنا خطایانا و ما اکرهتنا علیه من السحر والله خیر ابقی).

در اینجا ایمان به قیامت و ناچیز شمردن زندگی دنیا سبب شد که ساحران فرعونی بزرگترین ایثار و فداکاری و گذشت را از خود نشان دهند، تمام جوائز فرعونی و منافع مادی را زیر پا بگذارند و به استقبال مرگی فوق العاده دردناک و آمیخته با انواع شکنجه ها بروند، و باصراحت و شهامت و در برابر تهدیدهای آن طاغوت جبار بایستند، و شهد شهادت را با شحاعت بنوشند.

آری هنگامی که جرقه های ایمان به معاد به اعماق جان می رسد، آن را چنان شعله ور می سازد که دیگر هیچ تهدیدی در برابر آن کارگر نیست، و هر چیز جز خدا و لقای آخرت و نعیم جاودانش در نظر انسان بی ارزش و ناچیز است. همین ایمان نیرومند و شعله ور سبب شد که ساحران مادی زبون و چاپلوس دیروز، به انسانهای قوی و شجاع و پراستقامت امروز  مبدل شوند.

تعبیر به "الحیاه الدنیا" (زندگی پست این جهان) اشاره جالبی است به ایمان آنها به زندگی جاویدان و والای سرای دیگر. آیات بعد از این نیز با صراحت بیشتری ایمان آنها را به سرای آخرت و دادگاه عدل الهی و بهشت و دوزخ و درجات مختلف بهشتیان و انواع نعمتهای بهشتی و جاودانگی آن روشن می سازد.


Sources :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 385 تا 394

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/400592