سیر تاریخی جامعه از دیدگاه مادیگرایان

به اعتقاد ماده باوران یا مادیون ( ماتریالیست ها) محرک اساسی تاریخ، اقتصاد  است؛ یعنی همه ابعاد زندگی جامعه به روابط و مناسبات تولیدی و اوضاع اقتصادی باز می گردد. براساس این نظریه- که سابقه تاریخی دیرین دارد و کارل مارکس آن را بر پایه های نوین و علمی استوار کرده- عناصر موثر در حرکت تاریخ عبارتند از:

1. نیروهای مولد ( ابزار و ادوات تولید و مهارت ها)؛

2. روابط تولیدی ( ساختار اقتصادی جامعه)؛

3. اندیشه ها ( نظام های اقتصادی تبیین کننده معادلات مالی)

تفسیر اقتصادی حرکت تاریخ بر این عقیده مبتنی است که تاریخ ماهیتی مادی دارد و تفسیر مادی تاریخ نیز بر سلسله ای از دریافت های روانشناسی و جامعه شناسی استوار است؛ از قبیل:

1. این که انسان مرکب و آمیزه ای از ماده و امور روحی است؛ یعنی افکار و اعتقادات هر چند در مسیر حرکت تاریخ جایگاه خود را دارند اما هیچگونه تحول کیفی به وجود نمی آورند.

2. نیازهای مادی انسان همچون خوراک و پوشاک و مسکن بر نیازهای معنوی او مانند ایمان و ادبیات و هنر تقدم و اولویت دارند.

3. کار تولیدی انسان بر فکر و ایمان او تقدم دارد.

4. وجود اجتماعی انسان بر وجود فردی او مقدم است و به عبارت دیگر ابعاد انسانی  آدمی حاصل عوامل اجتماعی است.

5. نهاد مادی جامعه در ساخت و بنیاد اقتصادی آن تجلی می یابد؛ یعنی ابزار تولید و روابط اقتصادی افراد جامعه در زمینه توزیع ثروت بر نهاد معنوی جامعه تقدم و اولویت دارد.

سیر تاریخی جامعه از دیدگاه ماده باوران
مارکسیسم حرکت تاریخ را مشتمل بر چهارمرحله متمایز می داند که هر جامعه ای باید قهرا آنها را بپیماید تا آنکه سرانجام به مرحله کمال تاریخ، یعنی استقرار و برپایی جامعه کمونیستی نایل گردد:

- مرحله نخست- که آن را مرحله «پیش از تاریخ» می نامند – دوران کمونیسم اولیه و بدوی است که ویژگی آن مالکیت جمعی زمین و کار جمعی و نبود مالکیت خصوصی است؛

- مرحله دوم یا دوره باستانی با پدید آمدن مالکیت خصوصی، انباشت ثروت، ظهور طبقات توانگران و تهیدستان و برده گیری (از طریق جنگ)  و برخورد میان بردگان و برده داران همراه است.

- مرحله فئودالی که در قرون وسطی به اوج خود می رسد و طبقه ای میانه یا بورژوا پدید می آورد. در این دوران کشف قاره آمریکا، گشایش بازارهای جدید و پدید آمدن گروه عظیمی از تهیدستان- که آماده هرگونه مزدوری بودند-شرایط را برای حرکت جامعه به سوی سرمایه داری و ظهور دو طبقه بهره کشان (کارفرمایان یا سرمایه داران ) و بهره دهان( استثمارشدگان) فراهم می آورد؛

- و سرانجام مرحله کمونیسم پیشرفته و کامل که به دنبال شدت گرفتن مبارزه طبقاتی و پیروزی طبقه پرولتاریا و حاکمیت دیکتاتوری آن شکل می یابد، و بدین سان تاریخ بشر از دیدگاه مارکسیست ها در پیشرفت دیالکتیکی جامعه از کمونیسم بدوی و آغازی به کمونیسم کامل و نهایی خلاصه می گردد.

نارسایی نظریه مادیگری تاریخی
نظریه «مادیگری» یا «ماده باوری تاریخی» با نقایص و تناقض های بسیاری روبه روست  و مفاهیم اساسی و پایه ای آن هریک دارای نقاط ضعف و خدشه پذیر متعدد و آشکار است و در یک نگاه کلی و عمومی مفاهیم اصلی و کلیدی این نظریه را می توان به شرح زیر تلخیص کرد:

1. انسان از آغاز پیدایش خود به کار و تولید پرداخته است؛

2. تولید نیاز به ابزار و ادوات کار دارد و انسان برای تولید، به ساخت ابزار آغاز کرد؛

3. از آنجا که ساخت ادوات تولید برای هر فرد به تنهایی دشوار بود، انسان به زندگی اجتماعی روی آورد؛

4. فرآیند تلفیق نیروهای مولد و ابزار کار و روابط تولیدی شکل دهنده  ساختار و مناسبات اقتصادی است؛

5. ساختار اقتصادی اندیشه مستلزم آرمان و ایدئولوژی خاص خود است؛

6.ساختار اقتصادی که زمینه بازتاب ادرکات و گرایش ها در عرصه نیروهای ذهنی است، باید به عنوان زیر ساخت ( زیر بنای )  جامعه شناخته شود و مسائل روحی و روانی و معنوی به عنوان روبنای آن تلقی گردد؛

7. برخورد و نزاع میان هواداران روابط اقتصادی قدیم و هواخواهان مناسبات جدید اقتصادی توسعه می یابد؛

8. نظام جدید بر نظام قدیم غلبه می کند و مرحله ای نوین در تاریخ آغاز می شود.

از بررسی و تفحص دقیق در مفاهیم پیش گفته، می توان چنین نتیجه گرفت که نظریه ماده باوری حرکت تاریخ بر مبنای دیالکتیکی شکل گرفته و عقیده دیالکتیکی خود، مبتنی بر این اصل است که تاریخ جزئی از طبیعت است و در حوزه حرکت آن قرار دارد و طبیعت نیز در حال حرکت و پویایی مستمر است؛ به نحوی که هر یک از اجزای آن تحت تأثیر اجزای دیگر قرار دارد و این به سبب ارتباط بسیار مستحکم میان اجزا و تا حدی پیوستگی برخی از آنها به بعضی دیگر است و حرکتی که در طبیعت به چشم می خورد، ناشی از تناقض و تضاد موجود در بطن طبیعت است؛ بدین معنی که هر چیزی (تز) ضد خود ( آنتی تز) را در درون خود دارد و می پروراند و این برخورد یا جدل سرانجام به غلبه آنتی تز بر تز می انجامد و تاریخ نیز از این چهار دیالکتیکی بیرون نیست.

از آنجا که تولیدی پایه و اساس زندگی انسان و لزوما نیز اجتماعی است و روابط اقتصادی به نوبه خود موجب روابط اجتماعی اعم از فرهنگی، سیاسی یا قانونی است و ادامه این روند با استمرار تکامل تولید همراه است، تحول و تغییر روابط اقتصادی سابق به روابط اقتصادی جدید با نظریات مختلف و متناقض رو به رو می گردد و این جدال به غلبه نیروهای نوگرا بر نیروهای هواخواه روابط اقتصادی و اجتماعی قدیم می انجامد و بدین ترتیب حرکت تاریخ براساس اضداد ادامه می یابد و  به همین سبب این تفسیر از حرکت تاریخ را تفسیر دیالکتیکی گفته اند. چنان که در مفاهیم پیش گفته می بینیم نظریه مادیگری تاریخی، علاوه بر اصالت ماده و تقدم آن بر روح، بر اصالت جامعه و تقدم نهادهای مادی و اقتصادی بر نهادهای معنوی و فرهنگی و روحی آن نیز تأکید می ورزد. بررسی واقع بینانه جوامع و تاریخ و انسان جای هیچ شکلی در بطلان این پندارها و دعاوی بی مایه باقی نمی گذارد؛ زیرا:

اولا تجربه تاریخی و واقعیت های عینی تعمیم هریک از این مفاهیم و گزاره ها را به همه مراحل و ادوار تاریخ و جوامع برنمی تابد؛

ثانیا عوامل اقتصادی  و معنوی بریکدیگر تاثیر متقابل و دوسویه دارند و تجدید نظر برخی هواداران مادیگری تاریخی در این عقیده که اقتصاد عامل اساسی و زیربنای جامعه باشد، موید این نکته است؛

ثالثا تجربه نشان می دهد که گاهی عناصر عقیدتی و ایدئولوژیکی عوامل دیگر را به دنبال خود می کشاند؛

رابعا زندگی معنوی و اخلاق بشر از اصول و مبادی خود نشئت می گیرد و چه بسا که رشدی جدا و متمایز از عناصر و عوامل دیگر داشته باشد؛ پس چگونه می توانیم فضایل و ارزش های انسانی را- که به حکم عقل اهمیتی بیمانند دارد و کمال انسانی شناخته می شود – معلول  عناصر مادی بشماریم؟ بدون شک کمالات  معنوی – که سبب  رستگاری  و سعادت آدمی است- از چنان پذیرش و مقبولیتی برخوردار است که بسیاری از افراد بشر با هدف دستیابی به این کمالات از متافع و مصالح فردی خویش چشم می پوشند.


Sources :

  1. خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 270 تا 274

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401093