موارد کبیره بودن گناهان صغیره

به طور مسلم، یکی از معانی بارز اصرار بر گناه که از گناهان کبیره است. تکرار عملی گناه است بدون پیدا شدن پشیمانی و توبه پس از آن گناه، به طوری که عرفاً گفته شود  مداومت بر آن گناه نموده یا زیاد گناه می کند. مواردی هم وجود دارد که باعث می شود گناهان صغیره در حکم گناه کبیره تلقی شوند. در زیر به بررسی این موارد می پردازیم:

1- کوچک شمردن گناه:
بعضی از علما فرموده اند: چنانچه هر گناه صغیره ای به واسطه اصرار، کبیره می شود و چند عنوان است که با هر گناه صغیره ای صادق شود، آن را کبیره می کند از آن جمله: استصغار گناه است یعنی کسی که گناه صغیره ای از او سر زد، هر گاه گناه خود را کوچک و ناچیز بشمارد و خود را سزاوار عقوبت الهی نداند، گناهش کبیره و مستحق قهر خدا است زیرا در این حال، نهی خدا را دانسته و از راه بندگی بیرون رفته است و به تصریح روایات چنین گناهی آمرزیده شدنی نیست. و سر مطلب آن است که مواخذه نشدن از گناهان صغیره پس از دوری کردن از تمام گناهان کبیره، فضل و رحمتی از طرف خدا است و گرنه برای هریک از نواهی الهی؛ کبیره و صغیره، استحقاق عقوبت، عقلاً ثابت است و ظاهر است که مورد فضل خدا کسی است که از جاده بندگیش بیرون نرود و کسی که اهل عجب و ناز است و خود را به حقارت و خدای را به عظمت نشناخته و به همین جهت گناه خود را هیچ می بیند، مورد فضل خدا قرار نمی گیرد بلکه چنین کسی سزاوار خذلان و انتقام است. بالجمله خدای تعالی به فضلش گناه صغیره کسی را (پس از ترک کبائر) می بخشد که گناهش را کوچک و ناچیز نبیند.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «سخت ترین گناه آن است که به جا آورنده اش آن را خوار شمارد».
حضرت باقر علیه السلام می فرماید: «از گناهانی که آمرزیده نمی شود، گفتن شخص است که کاش مواخذه نمی شدم مگر به این گناهی که کرده ام» یعنی این گناه که چیزی نیست و از آن حضرت است که «بترسید از گناهانی که کوچک و خوار گرفته شده، جز این نیست که از طرف خداوند از آنها سوال خواهد شد و بر شخص جمع کرده می شود تا او را هلاک می کند.»
حضرت صادق علیه السلام فرموده: «بترسید و پرهیز کنید از گناهانی که حقیر و کوچک گرفته شده است. راوی گفت: محقرات ذنوب کدام است؟ امام علیه السلام فرمود «شخص گناهی می کند پس می گوید خوشا به حال من اگر جز این گناهی نداشته باشم پس این گناه کوچک و ناچیز است.»

2- خوشحالی بر گناه:
از چیزهائی که گناه صغیره را کبیره می کند، مسرت و خوشحالی از گناهی است که کرده زیرا لازمه ایمان به خدا و روز جزا، اندوهناک شدن و پشیمان گردیدن از گناهی است که هر چند صغیره باشد. چنانچه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که کارهای نیکش او را شاد و اعمال زشتش او را اندوهناک سازد او مومن است.» همان طوری که خداوند بزرگ است، مخالفت امر و نهی او هم بزرگ است.
از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مرویست که: «در موقع گناه، به گناهی که به نظر  خودت کوچک است منگر، بلکه به بزرگی خداوندی بنگر که مخالفت او را می کنی.» و چنانچه پشیمانی و حسرت از گناه، آن را برطرف می کند و صاحبش را پاک می نماید،  خوشحالی بر گناه آنرا بزرگ کرده و ثابت می دارد و در حقیقت مسرت از گناه، امن از مکر الهی است که بزرگی گناهش ذکر شد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که گناهی کند در حالی که خندان باشد، داخل در آتش می شود در حالی که گریان است» و همچنین فرمود «چهار چیز در گناه بدتر از خود گناه است. کوچک شمردن گناه، افتخار کردن به آن، خوشحالی از آن و اصرار کردن به آن.»

3- آشکار کردن گناه:
از آن جمله اظهار کردن و نقل نمودن گناه خود برای دیگران است و نیز اظهار گناه، هتک حرمات الهی است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که حسنه و کار خیری به جا آورد و آن را از غیر خدا پنهان دارد، هفتاد برابر می شود. ( نسبت به حسنه ای  که آشکار باشد) و کسی گه گناهی مرتکب می شود، پس اگر آن را ( از روی بی حیائی و بی اعتنائی به شرع ) فاش و آشکار نموده مورد خذلان خدا واقع می شود ( یعنی موفق به توبه نمی شود و از نظر لطف می افتد و اگر آن را ( از روی حیانه نفاق )پنهان داشت  آمرزیده خواهد شد.» باید دانست که اظهار گناه در دو صورت ضرری ندارد! یکی جائی که غرض عقلائی بر آن باشد، مانند: اظهار آن نزد طبیب اگر برای معالجه اظهار آن لازم شود یا نزد عالمی برای دانستن حکم آن ضرورت اقتضا کند. دوم اظهار گناهکاری به طور عموم نه به ذکر گناه خاصی، آن هم ضرری ندارد بلکه هنگام اظهار عبودیت و مسکنت بسیار ممدوح است مثل اینکه بگوید من به درگاه الهی گنه کارم، رو سیاهم، گناهان بزرگی از من سرزده است. بلکه اقرار به گنه کاری نزد پروردگار، از بزرگترین اقسام مناجات و عبادات است و در پذیرفته شدن توبه و نورانیت قلب و ارتفاع درجه اثرات بزرگی دارد. و بالجمله اعتراف به گناه به طو عموم و اقرار به تقصیر، ضد عجب و ادلال است و طریقه پسندیده بزرگان دین بوده حتی در نامه ها و کتاب ها لفب خود را عاصی، مذنب، خاطی، اقل، احقر العباد و نظایر اینها می نامیدند.

4-موقعیت اجتماعی شخص و گناه:
در صورتی که شخص در اجتماع، مورد نظر باشد، به طوری که گفتار و کردارش در حالات مردم موثر باشد، مانند اهل علم و مشهورترین به قدس و تقوا که جهت پیشوائی معنوی خلق را دارا هستند، در صورتی که گناه صغیره ای از ایشان سر زد، سبب جرأت و اقدام خلق به گناهان کبیره می شود، بلکه گاه سبب تزلزل اصل ایمان و عقیده آن ها می گردد. می توان گفت: گناه صغیره چنین شخصی، امر به منکر است. یعنی عملا و نیز به حکم عقل و شرع، علم و دانش او اهمیت گناهش را زیاد می کند و صغیره اش را در حکم کبیره می سازد.

حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «برای جاهل هفتاد گناه آمرزیده می شود، پیش از آنکه یک گناه از عالم بخشیده شود.»
محقق خوانسازی در شرح و ترجمه این جمله امیرالمومنین علیه السلام چنین می فرماید: لغزش عالم، عالمی را فاسد می کند. مراد به لغزش عالم، گناهی است که بکند، یا غلط و خطائی است که از او در حکم شرع واقع شود، و فاسد کردن هریک از این دو، عالمی چند را، به اعتبار این است که هرگاه، عالم با وجود علم و دانشمندی گناه بکند، قبح آن از نظر اکثر مردم زائل شود و مرتکب آن گردند و آن را سهل شمارند. و خطا و غلطی که در حکمی بکند، گاه باشد که آن حکم مدت ها جاری شود، میان جمعی کثیر و بنای بسیاری از امور ایشان بر آن گذاشته شود. پس باید که اهتمام عالم در اجتناب از گناه و حفظ خود از خطا و غلط، از دیگران بسیار زیاد باشد. و نیز از همان حضرت است که: «لغزش عالم، مانند شکستن کشتی است که غرق می شود و دیگران را نیز با خود غرق می سازد».

آنچه  گفته شد، که گناه صغیره با یکی از این عناوین: استحقار، استضغار، مسرت بر گناه، اصرار، علم، کبیره می شود، ظاهراً مراد کبیره واقعی و شدت استحقاق عقوبت است یعنی گناه صغیره با یکی از این عناوین، در استحقاق عذاب، مانند گناه کبیره است. و اما کبیره شدن اصطلاحی صغیره، با یکی از این عناوین، به طوری که صاحب آن محکوم به فسق و عدم عدالت شود، معلوم نیست،  بلکه خلاف آن ظاهر است. و قدر مسلم از کبیره اصطلاحی شدن گناه صغیره، اصرار به آن است.

تعیین اصرار، عرفی است:
چنانچه گذشت، اصرار آن است که گناه معینی را مکرر به جا آورد بدون اینکه بعد از هر مرتبه پشیمان شود و توبه کند یا گناه از او به طور کلی زیاد سر زند، هر چند از انواع متعدد باشد. اما تکرار و زیادی گناه به چند مرتبه حاصل می شود، تعیین آن به نظر عرف است و میزان معینی برای آن نیست زیرا به اختلاف گناهان صغیره و قرب و بعد آنها از کبائر، مختلف می شود. بعضی به سه بار کبیره است و بعضی به بیشتر و برخی به کمتر، و به هر حال تعیین آن به نظر عرف است.


Sources :

  1. شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 262 تا 266

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401404