مقصود از ماههای خدا در سوره توبه

خداوند متعال در سوره مبارکه توبه می فرماید: "أن عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی کتب  الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعه حرم ذلک الدین القیم فلا تظلمو  فیهن انفسکم و قتلوا المشرکین کافه کما یقتلو نکم  کافه واعلموا ان الله مع المتقین" (توبه /36«تعداد ماه ها نزد خداوند در کتاب ]آفرینش[ الهی از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آنها، ماه های حرام است ]و جنگ در آنها ممنوع است.[ این آیین ثابت و پابرجاست. بنابراین در مورد این ماه ها به خود ستم مکنید ]و مرتکب گناه نشوید[ و با مشرکان بطور دسته جمعی  پیکار کنید، همانگونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار می کنند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است».

برحسب روایات، تأویلی دارد که دو حدیث از آنها را به نقل از تفسیر برهان می خوانیم. می دانیم که تفسیر برهان، تفسیری روایی است یعنی ذیل هر آیه روایاتی را که از ائمه ی معصومین علیهم السلام رسیده نقل می کند. در ذیل آیه ی مورد بحث ابوحمزه ی ثمالی می گوید خدمت حضرت امام باقر علیه السلام بودم، عده ی دیگری هم بودند. وقتی آنها رفتند و مجلس خلوت شد، امام علیه السلام با من صحبت کردند- معلوم می شود که در همه ی مجالس، بعضی مطالب را نمی شود گفت و نباید با نامحرمان، سخن از اسرار به میان آورد-حضرت فرمود: "یا أبا حمزه من المختوم الذی  لا تبدیل  له عندالله قیام قائمنا، فمن شک فیما أقول ، لقی الله و هو به کافر"، «از جمله مطالبی که حتما واقع خواهد شد و هرگز نزد خدا تبدل نخواهد یافت، قیام قائم ماست و هرکس در قبول این گفتار من تردید داشته باشد موقع مردن، خدا را با کفر ملاقات خواهد کرد»، بعد فرمود: "و اوضح من هذا أنور....قول الله عزوجل: ( ان عده الشهور عندالله اثنا عشر شهرا...."، «از همه واضح تر و روشت تر برای دلالت بر این مطلب..گفتار خداوند –عزوجل – است که فرمود: تعداد ماه ها در نزد خدا دوازده ماه است»، بعد فرمود: کدام ماه ها است که شناختن آنها دین قیم است؟! "معرفه الشهور المحرم والصفر والربیع و ما بعده"، آیا شناختن ماه های محرم و صفر و ربیع و...منظور است؟ ! (الحرم منها و هی رجب و ذوالقعده و ذوالحجه و المحرم لا تکون دینا قیما)؛ «شناختن ماه های حرام از این دوازده ماه که رجب و ذی القعده و ذی الحجه و محرم است دین مقیم نمی باشد»، "لان الیهود و النصاری و المجوس وسایر الملل والناس جمیعا من الموافقین والمخالفین یعرفون هذه الشهور"، «زیرا همه ی مردم از یهود و نصاری و مجوس و ملت های دیگر و عموم مردم از موافق و مخالف ]دین[ این ماه ها را می شناسند»، پس چنین شناختی، روشن است که دین قیم و آیین ثابت و پا برجا در نزد خدا نمی باشد. البته این تأویل آیه است؛ با تفسیر اشتباه نشود. تفسیر همان ماه های قمری است، چون فرموده اند: "إن للقران بطنا و لیطنه الی سبعه ابطن  أو سبعین بطناقرآن دارای بطون است؛ هفت یا هفتاد بطن دارد. البته این عدد هم برای بیان کثرت است، نه خصوص عدد، و لذا براساس تأویل، امام علیه السلام فرمود: "انما هم الائمه القوامون بدین الله"، مراد از دوازده ماهی است که در قرآن آمده است امامانند که قائم به دین خدا هستند و شناختنشان دین قیم است.

"و الحرم منها امیرالمومنین علی علیه السلام  الذی اشتق له إسما من إسمه العلی  و ثلاثه من ولده و هم علی بن الحسین و علی بن موسی و علی  بن محمد ،  فصار هذا الاسم مشتقا من إسم  الله تعالی"، چهار امام از دوازده امام نیز امامانی هستند که دارای اسم علی می باشن و آنها علی، امیرالمومنین علی علیه السلام و سه تن از فرزندانش، علی بن الحسین علیه السلام و علی بن موسی علیهما السلام و علی بن محمد علیهما السلام که هم اسم با خدا – که علی است- می باشند- و از این جهت، دارای حرمت خاصی می باشند. به این نکته باید توجه داشت که ویژگی و خصوصیت مشخصی در بعضی از اولیای خدا، ملاک فضیلت هست ولی ملاک افضلیت نیست؛ مثلا، حضرت مریم علیهما السلام در قرآن دارای فضیلتی ممتاز است که هیچ زنی در عالم دارای آن فضیلت نیست، اینکه بدون شوهر فرزنددار شده  است؛ قرآن خطاب به او می فرماید: "و اصطفاک علی نساء العالمین"(آل عمران /42«]در آن خصوصیت[ تو را ]ای مریم[ از زنان عالم برگزیده است».

ولی درعین حال، این ملاک افضیلت نیست، یعنی به این معنا نیست که حضرت مریم، افضل و برتر از همه ی زنان عالم باشد، زیرا ما زنی را در عالم می شناسیم که نه تنها از زنان، بلکه افضل از تمام مردان و حتی از تمام پیامبران و رسولان خدا، غیر ازپدر و شوهرش می باشد و او حضرت صدیقه ی کبری فاطمه زهرا علیهم السلام است. و همچنین حضرت مسیح، عیسی بن مریم علیهم السلام فضیلتی دارد و آن، اینکه بدون پدر، از مادر، تنها با دم روح القدس متکون شده و در همان حالت نوزادی اش سخن گفته و اظهار نبوت و دار بودن کتاب آسمانی نموده است. آری؛ این فضیلت است، ولی دلیل افضلیت نیست؛ به این معنا که افضل از همه ی انبیاء باشد. امام امیرالمومنین علی علیه السلام خصوصیتی دارد و آن، اینکه در کعبه متولد شده است. احدی دارای این فضیلت نیست، ولی این، ملاک افضلیت نیست؛ به این معنا که افضل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم باشد. حضرت امام حسین علیه السلام تربتش، شفابخش است و خوردن خاک قبر آن حضرت، به قدر حبه ی عدس، به قصد شفا، حلال است در حالی که خوردن خاک قبر احدی حتی خاک قبر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حلال نیست، مگر اینکه در آب مستهلک شود. پس این، برای حضرت سید الشهدا علیه السلام فضیلت است اما دلیل بر افضلیت آن حضرت نسبت به جد و پدر و مادر  و برادرش(صلوات الله علیهم اجمعین) نمی باشد. اینها یک سلسله خصوصیات است که بعضی از اولیای خدا دارند ولی ملاک افضلیت آنان نسبت به دیگران نمی باشد. حالا در تأویل آیه ی مورد بحث نیز چهار امام که مسما به اسم «علی» هستند و به عنوان «حرم» وصف شده اند ویژگی خاصی دارند، اما دلیل بر افضلتشان نسبت به امامان دیگر نیست بلکه (کلهم نورا واحد)؛ «همه یک نورند». در این مورد نیز حدیث هست که جابر جعفی می گوید: وقتی از حضرت امام باقر علیه السلام راجع به این آیه "أن عده الشهور عند الله" سوال کردم که مقصود از دوازده ماه چیست؟ "فتفس سیدی الصعداء"، «مولای من نفسی عمیق توأم با حزن و اندوه کشید  ]حاکی از این که حقایق  دین و قرآن در میان مردم، مکتوم مانده است و مجالی برای گفتن نمی یابیم و اهلی برای شنیدن نمی بینیم[»، آنگاه فرمود ای جابر "اما السنه فهی جدی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم"، «مراد از سال، جد من، پیامبر خداست». "لوشهورها فهو امیرالمومنین الی"، «ماه های آن ]سال[ از امیر المومنین علیه السلام شروع می شود تا به من می رسد»، "والی ابنی جعفر و ابنه موسی وابنه علی و ابنه محمد و ابنه علی و ابنه حسن و ابنه الهادی  المهدی حجج الله علی خلقه"، اینها 12 ماه هستند که در آیه ی شریفه آمده است: "والاربعه الرحرم الذین هم الدین  القیم"، آن چهار امام حرم که دین قیم می باشند امامانی هستند که مسما به اسم علی هستند. "اربعه منهم یخزجون باسم واحد"، علی امیرالمومنین علیه السلام  و ابی علی بن الحسین و علی بن موسی و علی بن محمد، "فالاقرار بهولاء هو الدین القیم"، اقرار به امامت این بزرگواران دین قیم و آیین ثابت و پابرجاست. "فلا تظلموا فیهن انفسکم"، "أی قولوا بهم جمیعا تهتدوا"، «درباره ی آنان به خود ستم نکنید. یعنی به امامت همه ی آنان معتقد باشید تا راه ]به سوی خدا را[ بیایید».

آنچه بر ما لازم می باشد این است که بکوشیم تا معرفت ما نسبت به امامان علیهم السلام رو به رشد و افزایش برود. نکند در اثر تأثر از اوضاع و احوال زمان- العیاذ بالله – ضعف و سستی در آن پیدا شود، و باید بدانیم که در روز جزا، درجات ما بستگی به همین معرفت و مقدار آن دارد.


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره توبه/ جلد اول- صفحه 187 -188و صفحه 196 -200

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401647