ماههای حرام و احکام در قرآن

چهار ماه به ماه های حرام معروفند. به محض اینکه هلال یکی از این چهار ماه، در آسمان رویت شد- اگر چه دربحبوحه ی جنگ هم باشد قرآن برای پیروانش، دستور  تعطیل و دست برداری از جنگ را صادر می کند، تا هم دشمن مجال تفکر پیدا کرده و در صلاح و مصلحت خویش بیندیشد و هم مسلمانان بر اثر تداوم جنگ، روحیه ی جنگجویی و خون آشامی در جانشان رسوخ پیدا نکند، بلکه در این مدت خاموشی آتش جنگ، به سایر اعمال عبادی و تعدیل و تهذیب روحشان برسند که: "یسئلونک عن الشهر الحرام قتال  فیه قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله وکفر به" (بقره /217«از تو راجع به ماه حرام درباره ی جنگ در آن می پرسند، بگو: جنگ در آن، گناه بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر به خداست».

این مسأله ی مهمی  است که در میدان جنگ وقتی هلال ماه حرام در آسمان دیده شود آن هم در حالی که دشمن ضعیف شده و نزدیک است شکست بخورد و آخرین رمقش را طی می کند، دفعتا دستور تعطیل جنگ و فرمان آتش بس از مقام فرماندهی لشکر اسلام صادر می شود و آتش جنگ خاموش می گردد و دشمن مشرف به مرگ زنده می شود! این خود، علامت صلح طلبی اسلام است. اسلام از هر راهی دنبال این است که جنگ به وجود نیاید و پیروانش بتوانند دین خدا را در محیطی امن و آرام به بندگان خدا برسانند.

ماه های قمری در قرآن کریم

خداوند متعال در سوره مبارکه توبه می فرماید: "أن عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فی کتب  الله یوم خلق السموات و الارض منها اربعه حرم ذلک الدین القیم فلا تظلمو  فیهن انفسکم و قتلوا المشرکین کافه کما یقتلو نکم  کافه واعلموا ان الله مع المتقین" (توبه /36«تعداد ماه ها نزد خداوند در کتاب ]آفرینش[ الهی از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آنها، ماه های حرام است ]و جنگ در آنها ممنوع است.[ این آیین ثابت و پابرجاست. بنابراین در مورد این ماه ها به خود ستم مکنید ]و مرتکب گناه نشوید[ و با مشرکان بطور دسته جمعی پیکار کنید، همانگونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار می کنند و بدانید که خدا با پرهیزکاران است».

"أن عده الشهور عند الله اثنا عشر شهرا"(توبه /36)، «تعداد ماه ها نزد خدا دوازده ماه است».

از قرائن معلوم می شود که منظور ماه های قمری است، نه ماههای شمسی. برنامه های دینی ما براساس همین سال و ماه قمری تنظیم می شود. از گردش یک دوره ی کامل کره ی زمین به دور خورشید، سال و از گردش یک دوره ی کامل کره ی ماه به دور زمین، ماه قمری پدید می آید. وجود ماه در آسمان، از لطف خدا یک تقویم طبیعی و همگانی است. همه می توانند از روی تغییرات تدریجی ماه آسمان، امور تجاری و عبادی خود را تنظیم کنند یعنی از همان ابتدا که ماه به شکل هلال دیده می شود و تدریجا تغییر شکل می دهد تا به صورت بدر تمام می رسد و دوباره از صورت بدری شروع به نقصان و تغییر می کند تا به آخر ماه و مجددا به صورت هلال در می آید. هرکسی می تواند با مدتی ممارست، از شکل ماه تشخیص بدهد که اوایل ماه است یا اواسط و یا اواخر آن. حتی بعضی که خیلی تجربه و ممارست دارند دقیقا روز را هم می توانند تعیین کنند؛ مثلا بگویند امشب، هفتم یا دهم و یا هجدهم یا بیستم ماه است و نیازی به تقویم های نوشتنی ندارند. این خود، لطف خداست که یک تقویم همگانی، برای بی سواد و با سواد، و بیابانی، در صفحه ی آسمانی قرار داده است.

«فی کتاب  الله» «درکتاب خدا»

محتمل است مقصود از کتاب خدا، قرآن یا مطلق کتاب آسمانی باشد، ولی قرائن نشان می دهد که به احتمال اقرب، منظور از کتاب خدا، کتاب آفرینش است یعنی در کتاب خلقت و آفرینش 12 ماه معین شده است. ("یوم خلق السموات و الارض"، «از همان روزی که آسمان ها و زمین را خلق کرد»). از آن زمان که این نظامات کرات و کهکمشان ها بوجود آمده است، نظم و حساب سال و ماه هم آغاز گشته و تعداد ماه های دوازده گانه مشخص شده است.

ماه های حرام و احکام آن

بعد می فرماید: "منها اربعه حرم"، «چهار ماه از این دوازده ماه، حرم ]جمع حرام[ است».

حرام، یعنی محترم و چیزی که تعدی به حریم آن ممنوع است و کسی حق تجاوز از مرز آن را ندارد. در خود آیه اسامی آن ماه ها ذکر نشده، ولی طبق روایات این چهار ماه عبارتند از: ماه های رجب، ذی القعده، ذی الحجه، و محرم سه ماه از اینها، پشت سرهم است و یک ماه رجب، جداست. قبل از اسلام هم در سایر ادیان و امت های پیشین، حتی در میان اعراب جاهلی، این ماه ها حرام بود و جنگ در آنها تعطیل می شد. اسلام همان سنت را امضا کرده و جنگ در آنها را تحریم کرده است.

"ذلک الدین القیم"، «این ]تحریم قتال در چهار ماه حرام[ یک آیین ثابت و پابرجاست».

چون در جاهلیت قبل از اسلام سنت غلطی داشتند. و این چهار ماه را جا به جا می کردند و مثلا به دلخواه خودشان، جنگ در ماه محرم را حلال می کردند و بعد به جای آن جنگ در ماه صفر را تحریم می نمودند؛ آیه ی بعد هم «انما النسی ء زیاده فی الکفر» اشاره به همین مطلب است. حالا قرآن می فرماید این حکم تحریم قتال در چهار ماه معین، حکم ثابت است و تغییر پذیر نیست.

"فلا تظلمو  فیهن انفسکم"، «در مورد این ]چهار ماه[ بر خود ستم روا مدارید ]حرام خدا را حلال نکنید[».

سپس قرآن کریم، پس از تحریم قتال در ماه های حرام، به این نکته توجه می دهد که ممکن بود مشرکین از این حکم سوء استفاده کنند و هنگامی که مسلمانان دست از جنگ کشیده اند آنها را غافلگیر کرده و به آنها حمله ببرند لذا می فرماید این دستور ترک قتال تا زمانی است که آنها به شما هجوم نیاورده اند. اما همین که آنها دست به شمشیر بردند، شما هم موظف به مقابله ی با آنها هستید؛ اگر چه در ماه های حرام باشد.

"قتلوا المشرکین کافه"، «همانگونه که آنها دسته جمعی با شما می جنگند؛ شما هم دسته جمعی با آنها بجنگید». درعین حال مسأله ی تقوا را فراموش نکنید.

"واعلموا ان الله مع المتقین"، «بدانید که خدا با پرهیزکاران است»

در میدان جنگ هم نظارت خدا را به حساب بیاورید که: "فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره * و من یعمل مثقال ذره شرا یره" (زلزال /8-7«هرکسی به قدر سنگینی ذره ای از نیک و بد اعمال خود را در روز جزا، خواهد دید».

چنان نیست که بگویید میدان جنگ است و هر که را خواستید بکشید و هر چه را خواستید ببرید. در چند جا که دستور قتال می دهد، دنبالش می گوید:
"لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین"(بقره/190
"و لا اعلموا ان الله مع المتقین"(بقره/194).

ما هم به حرمت زمان حرام قائل هستیم و هم به حرمت مکان حرام؛ ولی تا زمانی که دشمنان، نقض حرمت نکنند در ماه های حرام، اقدام به جنگ را حرام می دانیم اما اگر آنها اقدام به جنگ کردند، ما هم می جنگیم. در شهر مقدس مکه هم که مکان حرام و محترم است، جنگ را حرام می دانیم؛ اما اگر آنها نقض حرمت کرده و در مکه اقدام به جنگ کردند، ما هم به دستور خدا در همان جا به مقابله برمی خیزیم، چنان که می فرماید: "لا تقاتلو عند المسجد الحرام حتی یقاتلو کم فیه فإن قاتلوکم فاقتلوهم"(بقره/191»در کنار مسجدالحرام با آنها نجنگید تا وقتی که آنها در آنجا با شما بجنگند. وقتی با شما جنگیدند، شما هم آنها را بکشید».

پس زمان و مکان حرام، محترم است تا وقتی که آنها در آن زمان و مکان دست به شمشیر نبرده اند، اگر آنها اقدام به جنگ کردند، بر شما واجب است در همان زمان و مکان با آنها بجنگید.


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- تفسیر سوره توبه/ جلد اول- از صفحه 192 – 193 و صفحه 187 -188 تا 196) 196

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401648