نقش عمل به واجبات و ترک محرمات، در سیر و سلوک

سالک باید در انجام دادن واجبات و ترک معاصی و محرمات هیچگونه سستی و مسامحه نداشته باشد، و جانب حضرت معبود را در این دو مورد کاملا مراقبت کند. او باید اولا تحصیل علم به واجب و حرام کند، و واجبها و حرامها را به خوبی یاد بگیرد، و احکام و دستورات الهی را در این زمینه به اجتهاد، اگر اهل آن باشد، یا به تقلید از مجتهد، به نحوی که در جای خود مقرر است، به دست بیاورد. اصل واجبات، کیفیت انجام گرفتن صحیح آنها، مقدمات و شرایط و ارکان آنها، و همه مسائل مربوط به آنها را یاد بگیرد، و نیز، احکام معاملات، و شرایط صحت، و موارد بطلان آنها را بداند. و همچنین، اصل محرمات  و احکام و مسائل آنها را دقیقا آگاه باشد و بدانند که بی خبری در این باب جز هلاکت و خسران در برنخواهد داشت. در باب اوصاف و اخلاق هم فضایل و رذایل، و اوامر و نواهی در خصوص آنها، و آثار و تبعات آنها را خوب یاد بگیرد، و نسبت به آنها بی خبر  نباشد، که این بی خبری هم غیر از هلاکت و خسران در پی نخواهد داشت. و ثانیا در مقام عمل ملتزم به انجام دادن کامل همه واجبات، و اجتناب کامل از همه محرمات و معاصی، و رذایل اخلاق و اوصاف باشد. واجبات را همانطور که باید، از جهت قواعد و احکام فقهی صحیحا انجام دهد، در معاملات هم موازین فقهی را به نحوی که هست مراعات کند، از محرمات و معاصی بطوری که احکام شرعیه می گوید اجتناب نماید، و از رذایل اخلاق  و اوصاف آنچنان که شرع مقدس بیان می دارد دوری کند. در انجام دادن واجبات حتی المقدور شرایط فضیلت، و مستحبات موکده را مراعات، و به آنها عمل کند. مخصوصا در نمازهای اول وقت، وقت فضیلت را از دست ندهد. این از یک سو، و از سوی دیگر، در اخلاص نیت، در حضور قلب، و در اقبال الی الله در عبادات، به اندازه ای که می توانند  سعی کند، و توجه داشته باشد که اصل مسئله در عبادات، همان حضور قلبی در محضر حضرت حق، و همان اقبال درونی به سوی جناب اوست، و هر عبادتی به اندازه حضور به درجه قبول می رسد، و به سوی خدای متعال صعود می کند، و انسان را به آن سو عروج می دهد، کما اینکه، در هر عبادتی نیت خالص قلبی اساس امر است، و اگر نیت خالص نباشد، به جایی نخواهد رسید.

ضرورت و اهمیت انجام دادن واجبات و ترک محرمات

بدون مراعات واجب و حرام هیچوقت سالکی در سلوک خویش موفق نخواهد شد، و هیچ وقت در صراط مستقیم پیش نخواهد رفت، اگر چه مجاهدتهای بسیار زیاد و طولانی هم داشته باشد، و اگر چه بعضی از حالات و یا خصوصیات را نیز بدست آورده باشد زیرا داشتن بعضی از حالات، و به دست آوردن بعضی از خصوصیات، دلیل  بر این نمی شود که سالک در سلوک خود موفق، و به سوی حضرت مقصود در حرکت است، و یا تحصیل قرب به جناب او نموده است، و دلیل بر این نمی شود که بعد از مرگ و در عوالم بعدی  به سوی عوالم نور، و به جوار حق راه پیدا خواهد کرد. دقایق و اسرار در این باب بسیار زیاد و بی شمار است، و لغزشها و فریب خوردنها نیز بسیار، و از طرفی هم پیچیده. بسیار زیاد بوده و هستند جاهلان بی خبر که فریب خورده و توجه به حقایق و دقایق امور ندارند، و دانسته و ندانسته گرفتار دام شیطان و نفس گردیده، و خود را به خسران و هلاکت بسیار هولناک انداخته اند که خود نمی دانند، و از آن آگاه نیستند. اینها که از حقایق طریق، و از دقایق صراط الی الله اطلاع کافی ندارند، و اجمالی از آنها را یاد گرفته و به آن اکتفا نموده اند، و در مقام عمل بدون اینکه واجب و حرام را دقیقا مراعات کنند،  به بعضی از مجاهدات و ریاضات، و به برخی از اوراد و اذکار، و یا مستحبات و ختوم می پردازند، و با ادامه این روش از بعضی حالات و از بعضی خصوصیات نیز برخوردار می گردند، و احیانا برخی مشاهدات و مکاشفات ابتدایی و ناقص و آمیخته به اشتباهات و القائات باطله هم برای آنان پیش می آید، به لحاظ همین حالات و خصوصیات، و به لحاظ همین مشاهدات و مکاشفات به غرور افتاده و فریب خورده اند، و چنین می پندارند که طریق صحیح در پیش گرفته اند و موفق هستند، و مسامحات آنان در باب واجب و حرام ضرری به آنان و به سلوک عبودی آنان نداشته است، و بالاخره، پیش خود گمان می کنند که در طریق الی الله هستند، و به سوی حضرت حق در حرکتند، و در نهایت هم از نجات یافتگان، و یا از واصلان به مقام قرب، و جوار حضرت معبود، و از فائزین به لقاء و شهود خواهند بود، و از حیات سعیده اخروی برخوردار خواهند گشت. این، خیالی است بسی خام، و گمانی است بسیار سست و بی اساس، و اعتراری است بس خطرناک. در سیر الی الله، و در بازگشت انسان به سوی جناب او، برای هر کدام از واجب و حرام معنی خاصی هست. معنی واجب، واجب بودن آن در این سیر، و در این بازگشت است، به نحوی که اگر تحقق نیابد، آنچه در این سیر و بازگشت «واجب» است تحقق نیافته، و طبعا خلل اساسی در سیر و بازگشت بوجود خواهد آورد. و معنی حرام بودن آن در این سیر و در این بازگشت است، به نحوی که اگر تحقق یابد، آنچه در این سیر و سفر «حرام» می باشد تحقق یافته است، و در نتیجه خلل اساسی در همین سیر و سفر به وجود خواهد آمد و لطمه اساسی به آن وارد خواهد شد.

با ترک واجب و انجام دادن حرام، مجاهدات عبودی به ثمر نمی رسد

همین خلل، و همین لطمه اساسی که ترک واجب و انجام دادن حرام در سیر و بازگشت انسان به سوی خدای متعال وارد می سازد، موجب لطمه خوردن به سایر مجاهدتهای عبودی وی می گردد. یعنی نمی گذارد مجاهدات عبودی به سوی خدای متعال صعود کند، و انسان را به سوی جناب او صعود دهد. و به عبارت دیگر نمی گذارد عبادتهای انسان به آنها برسد که باید برسد، و به آنجا برساند که باید برساند زیرا بطوری که از صریح قرآن کریم استفاده می شود، مقبول افتادن عبادات و مجاهدات انسان مشروط به «تقوا» است یعنی اگر بخواهد عبادات و مجاهدتها به سوی خدا صعود کند و انسان را به سوی او ببرد، باید «تقوا» وجود داشته باشد، و انسان از «تقوا» برخوردار باشد. آیه ی 27 سوره مائده این حقیقت را به صراحت بیان نموده و می فرماید: «...انما یتقبل الله من المتقین» یعنی «....حقیقت جز این نیست که خدای متعال عمل را از صاحبان تقوا قبول می کند». پیداست که اساس «تقوا » هم انجام دادن واجبات و ترک محرمات و معاصی است و کسی از «تقوا » برخوردار خواهد بود که این دور را داشته  باشد.

امام صادق سلام الله علیه در تفسیر تقوا فرمود: «تقوا عبارت از آن است که خدا تو را آنجا که امر فرموده غایب نیابد، و آنجا که نهی فرموده تو را نبیند.» کسی که در انجام دادن واجبات و ترک محرمات مسامحه می کند، و آنجا که خدای متعال امر فرموده است حاضر نیست و در جایی که او نهی نموده است حضور دارد، تقوا ندارد و در نتیجه، طاعات و مجاهدات عبودی وی مقبول حضرات حق نخواهد بود، و به سوی جناب او صعود نخواهد کرد، و وی را به جانب او صعود نمی دهد و بالا نمی برد. در وصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: «تقوا از خدای متعال مواظبت کن، که تقوا اساس همه امر است». سالک وقتی جانب حضرت حق را در واجبات و محرمات کاملا مراقبت کرد، تحت ولایت پروردگار قرار می گیرد.


Sources :

  1. سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 73 تا 80

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/401668