بررسی موقف اول (میقات)، در حج

میقات محلی است که در شرع مقدس، برای احرام عمره و حج، معین شده است و آن، پنج موضع است:

1- مسجد شجره یا ذوالحلیفه: میقات کسانی است که از راه مدینه به مکه می روند.

2- جحفه: میقات کسانی است که از سمت شام و مصر، به سوی مکه می روند.

3- وادی عقیق که در شمال شرقی مکه است: میقات مردمی است که از راه نجد و عراق، عازم مکه می باشند.

4- یلملم: میقات است برای کسانی که از طریق، یمن، رهسپار مکه اند.

5- قرن المنازل: میقات مسافرانی است که از راه طائف، به مکه می روند.

کسانی که از جهات و جوانب مختلفه ی عالم، به قصد زیارت خانه ی خدا می روند، موظف می باشند هنگام رسیدن به میقات یا محاذات میقات، توقف کنند و اعمال احرام را که اولین قسمت از اعمال عمره و حج  است، بجا آورند و «محرم»  شوند، لباس معمولی خود را از تن بر کنند و دو جامه ی احرام بر خود بپوشند و لبیک گفته و رو به حرم بروند. «میقات» آستانه ی سر منزل مقصود است، باب الورود به حرم کبریایی حضرت حق است، توقف، به انتظار اذن دخول و شستشو دادن خود، از اوساخ و آلودگی ها و آمادگی برای شرفیایی به ساحت اقدس امنع سلطان السلاطین، ملک الملوک، رب العالمین جل و علا، مقتضای ادب بندگی  و رسم عبودیت است. و لذا غسل قبل از احرام، از وظایف مستحبه ی انسان قاصد کعبه است. و بعد از غسل، به جای همه گونه لباس ها و تجملات گوناگون که مردم دنیا بر خود می آویزند و با همان ها برای خود،  تشخصی  قایل می شوند و از یکدیگر حریم می گیرند، اینجا، تمام آن ها باید ریخته شود و به جای  همه ی آن ها، دو قطعه پارچه ی سفید بیرنگ ساده، بی تکمه و نادوخته (برای مردها) برخود بپیچند. همچون مرده های کفن پوش، از دنیا، منخلع گشته و خواست خود را فانی درخواست خدا کرده و وارد میدان تسلیم و انقیاد مطلق شوند. لباس طغیان و عصیان من جمیع الجهات، از خود دور کرده و ملبس به لباس تقوا و طهارت، آماده ی اجابت دعوت، به سراسر وجود از روح و جسد بگو یند: «لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لا شریک لک لبیک».

آری! این احرام است که بعد از این، شخص محرم، وارد حریم قداست گشته و واجد موقعیت خاصی می شود که جدا باید قدر خود بشناسد و رعایت حرمت بنماید و احترام بارگاه حضرت سلطان و موکلین حرم را نگه دارد و دقیقا مراقب دست و پا و چشم و گوش و بینی و زبان و تمام نواحی وجود خود باشد که کوچکترین بی حرمتی، مستلزم مطرودیت و محرومیت و احیانا موجب کیفر و گوشمالی خواهد بود. به همین جهت، اولیای دین و مقربان حضرت، در وقت احرام و گفتن لبیک، به کلی خود را می باختند، رنگ از رخسارشان می پرید و بدن می لرزید و صدا در گلو می پیچید و گاهی بی هوش می شدند و در جواب مردم که با تعجب سوال از علت تغییر حال می نمودند، می فرمودند: می ترسم قبولم نکنند و به لبیکم، جواب لالبیک و لا سعد یک بگویند. 

تلبیه، ذکر مخصوص زوار خدا و بار سفر بستگان به سوی خانه ی معبود یکتاست. تلبیه آهنگی است شورانگیز و نوایی است پر سطوت که از گفتن و شنیدنش، هبیتی عجیب، سراپایی انسان را فرا می گیرد. دل فرو می ریزد و بدن می لرزد و سیلاب اشک از دیدگان، سرازیر می شود. خود را مهمان دعوت شده ی حضرت  اکرم الاکرمین و محفوف فرشتگان مقرب رب العالمین می بیند که به استقبال این مهمان تازه وارد آمده و خوش آمد می گویند. در این موقع است که حالی روحانی و شوری الهی در آدمی  پدید می آید و از عمق جان می گوید: «لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لا شریک لک لبیک».

این آهنگ روح افزای آسمانی است که در موسم حج، از حلقوم صدها هزار عاشق دلباخته ی حق و دل های مواج از محبت رب،  برمی آید و دره های کوهستانی مکه را پر می کند و روح را از تنگنای عالم ماده و خاک، بالا کشیده و در فضای بلند و وسیع و منور الهی، به پرواز درمی آورد، و هر چه بیشتر مکرر می شود، حلاوت مخصوص آن، در جان آدمی، راسختر و عمیقتر می گردد و بر شادابی و لطافت روح، می افزاید. و لذا تکرار تلبیه بعد از مقدار واجبش که یک بار است، از مستحبات در حال احرام است و «شعار محرم» است.

«ان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لما احرم اتاه جبرئیل علیه السلام فقال له: مر اصحابک بالعج و الثج و العج رفع الصوت بالتلبیه و الثج نحر البدن»، «وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم محرم شد، جبرئیل آمد و به آن حضرت گفت: همراهان خود را امر کن صدا به گفتن لبیک بردارند و شتر قربانی کنند».

«عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  من لبی فی احرامه سبعین مـــره ایمانا و اختسابا اشهد الله له الف الف ملک ببرائه من النار و برائه من النفاق»، «از امام باقر علیه السلام است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکه هفتار بار از روی ایمان و اخلاص، لبیک بگوید، خدا هزار هزار ملک را شاهد بیزاری و برکناری او از آتش و نفاق، قرار می دهد».

حفظ زبان، از مهمات حال احرام است

بر شخص محرم است که در حال احرام، شدیدا مراقب زبان خود باشد زیرا یک قسمت عمده ای از معاصی و گناهان، از ناحیه ی زبان، دامنگیر آدم می شود، و ممکن است بر اثر کوچکترین غفلت و یک گردش ساده ی زبان، اعمال انسان، تباه گردد و بدبختی و حرمان، بار آورد. زبان، جرمش کوچک و جرمش عظیم است. کارش سبک و بارش سنگین است. به آسانی، در دهان می چرخد و جمله ای می گوید، ولی شئامت آن، چنان وزر و وبالی بر دوش آدم می گذارد که تخلص از فشار و عذابش به این آسانی میسر انسان نمی گردد. و لذا پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «وهل یکب الناس علی مناخــرهم فی النار الا حصائد السنتهم»، «آیا علت افتادن مردم، با صورت در میان آتش، چیزی جز درو شده های زبانشان می باشد؟ (یعنی زبان مردم است که مردم جهنمی می سازد». و هم می فرماید: «لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه»، «ایمان بنده ای مستقیم نخواهد شد تا قلبش مستقیم  گردد و قلبش مستقیم نخواهد گشت تا زبانش مستقیم شود». باز هم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم منقول است: «من کان یومن بالله و الیوم الآخر فلیقل خیرا او و لیسکت»، «هرکسی که ایمان به خدا و روز بازپسین دارد، یا سخن نیک بگوید و یا ساکت شود»، و هم فرموده است: «رحم الله عبدا تکلم خیرا فغنم او سکت عن سوء فسلم»، «مشمول رحمت حق گردد آن بنده ای که تکلم به کلام نیک کرده و از برکات آن بهره مند گردد و یا از سخن زشت، لب فرو بسته و از عواقب شوم آن سالم بماند».

پس بر حجاج محترم است که در همه حال و مخصوصا در حال احرام، شدیدا مواظب گفتار خود باشند و عمل فوق العاده بزرگ و عزیز خود را فاسد و بی ارزش  نسازند. از دروغ و غیبت و دشنام و ناسزا، قسم خوردن و خودستایی و عیبجویی و استهزا، مزاح های رکیک و نیشدار و دل آزار، بپرهیزند و این آیه ی کریمه ی قرآن را برای یکدیگر بخوانند: «فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج»(سوره بقره/ آیه 197«نباید در حج، ناسزاگویی و دروغ و قسم باشد».

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «ان الــرجل لیتکلم فیضحک بها جلسائه یهوی بها ابعد من الثریا»، «چه بسا، مرد سخنی می گوید و هم نشینان خود را می خنداند در حالی که بر اثر همان سخن، بیش از فاصله ی زمین تا آسمان، از رحمت خدا دور می گردد». (البته لطیفه گویی های ضمن صحبت برای انبساط روح و ادخال سرور در دل همراهان، بسیار خوب و ممدوح است. اما رعایت دقت لازم است که تجاوز از حد نشود و به رکاکت و وقاحت نرسد). چه بسا شخص محرم، به آسانی بتواند از سایر محرمات در حال احرام اجتناب نماید، اما اجتناب از لغزش های زبان، برای او بسیار دشوار باشد که اگر مراقبت شدید ننماید با کمال سهولت، وارد در مهالک عظیم گشته و مبتلا به تبعات شوم زبان گردد. پس دقت فراوان لازم است و شاید ترجیح دادن سکوت بر سخن، به صلاح انسان نزدیکتر باشد.

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: من صمت نجا»، هرکس سکوت کرد، نجات یافت.

از حضرت مسیح علیه السلام نقل است: «لا تکثروا الکلام فی غیر ذکر الله فان الذین یکثرون فی غیر ذکر الله قاسیه قلوبهم و لکن لا تعلمون»، «سخن در غیر ذکر خدا، زیاد مگوئید زیرا کسانی که در غیر ذکر خدا پرگویی می کنند، دل هایشان قساوت گرفته و خود نمی دانند».

پس چه بهتر که شخص محرم، پیوسته در معنای احرام و خلع لباس و پوشیدن جامه ی احرام و گفتن لبیک، بیندیشد و دل از یاد خدا و زبان از نام خدا، فارغ نسازد. همه را به حال خود، رها کرده و خود، به کار و حال خود بپردازد.


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- حج، برنامه تکامل – از صفحه 149 تا 154

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402194