هدف اصلی از برگزاری مجالس اهل بیت (ع)

در ایام و لیالی که منسوب به اهل بیت رسالت علیهم السلام است، ما مدعیان تشیع و محبت آن بزرگوران، کار عمده ای که انجام می دهیم این است که تشکیل مجالس جشن یا عزا می دهیم و به ذکر فضایل و مناقب آن مقربان درگاه خدا می پردازیم. این کار البته بسیار کار خوبی است و در حد خود نشانه ای از محبت به آن اسوه های توحید و عدل و ایمان و شرف و کرامت انسانیت است، اما آنچه که توجه به آن در این گونه مجالس بر ما لازم است این است که بدانیم مقصود اصلی از ذکر فضایل و مناقب خاندان رسالت علیهم السلام افزودن بر درجه ی معرفت و شناخت آن انوار آسمانی و رهگشایان در مسیر حرکت به سوی عالم قرب الهی است که لازمه ی قهری آن معرفت، افزایش میزان محبت به آن هادیان راه نیل به سعادت جاودانه ی آدمی خواهد بود و نتیجه ی عاطفی و عقلانی این محبت نیز، سعی و تلاش جدی برای اطاعت از امر و نهی آن فرمانروایان معصوم منصوب از جانب حضرت رب العالمین می باشد و بدیهی است که به دست آوردن معرفت – که نخستین پله این سیر و سلوک ارتقایی است – احتیاج به تفکر و اندیشیدن دارد از آن نظر که انسان موجودی متفکر و اندیشمند و امتیازش از سایر حیوانات به همین نیروی تفکر است.

ای برادر تو همه اندیشه ای                                         مابقی تو استخوان و ریشه ای

گر بود اندیشه ات گل گلشنی                                      ور بود خاری تو هیمه ی گلخنی

قرآن کریم مکرا تحریض و ترغیب به تفکر می کند و می فرماید:

«....إن فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون» ( سوره رعد / آیه 3)

«.... لعلهم یتفکرون» (سوره اعراف/ آیه 176).

این حدیث  از امام ابوالحسن الرضا علیه السلام نقل شده: «لیست العباده کثره الصیام و الصلوه انما العباده کثره فی امر الله»، عبادت نماز و روزه ی زیاد انجام دادن نیست، عبادت همانا زیاد اندیشیدن درباره ی خداست. ] تفکر در نظام آفرینش و آثار صنع خدا که سبب افزایش معرفت گردد[.

تفکر، آنچنان در بالا بردن ارزش عبادت موثر است که امام علیه السلام با کلمه ی «انما» که افاده ی حصر می کند عبادت را منحصر در تفکر نشان داده است. در نماز انسان با قیام و قعود و رکوع و سجود اعضای بدن را به کار انداخته است، در روزه با امساک از خوردن و آشامیدن به بدن گرسنگی داده، و در انجام مناسک حج، باز بدن به کار افتاده است، اما در تفکر آنچه که به کار می افتد، نا حیه ی عقل است که  اشرف نواحی وجود انسان است و قهرا عبادت عقل، اشراف انواع عبادات خواهد بود تا آنجا که امام علیه السلام فرمود: «انما العباده کثره التفکر فی امر الله»، «عبادت، منحصرا زیاد اندیشیدن درباره ی امر تکوینی و تشریعی خداست که سبب ازیاد معرفت و محبت و اطاعت می شود و به سایر عبادات روح می دهد و آن ها را ثمربخش در دنیا و عقبای انسان می گرداند و لذا فرموده اند: «فکر ساعه خیر من عباده سنه»، یعنی زمان اندکی اندیشیدن ]در اثرگذاری بر روح انسان[ از عبادت یک سال ] و در حدیث دیگری از عبادت هفتاد سال[ برتر است.

از مرحوم شیخ انصاری (رض) نقل  شده که در جواب کسی که سوال کرد آیا آن کدام تفکر است که ساعتی از آن، افضل از هفتاد سال عبادت است فرمود: تفکر حر بن یزید ریاحی در صبح روز عاشورا که چند لحظه اندیشیدن او را از لشگر عمر بن سعد جدا کرد و به لشگر امام حسین علیه السلام انداخت، از جهنم بیرون کشید و میان بهشت افکند.

در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم منقول است: «یا علی لا فقر اشد من الجهل و لا عباده مثل ا لتفکر»، ای علی، هیچ فقری شدیدتر از جهل و هیچ عبادتی مثل تفکر نیست.

«کلمه حکمه یسمعها المومن خیر من عباده سنه»، یک کلمه حکمت آمیز که یک انسان مومن بشنود ]در ترقی دادن روح او[ از یک سال عبادت ] عاری از تفکر[ بهتر است. چون بر اثر استماع آن یک کلمه، عقلش به کار می افتد و روحش متحول می گردد، در نتیجه اشرف عبادات انجام می گیرد و به سایر عبادات نیز روح می بخشد و آن ها را مثمر ثمر می گرداند. در همین یک جمله ی نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیندیشیم که چه حکیمانه است: «یا علی لا فقر اشد من الجهل و لا عباده مثل التفکر»، ای علی، هیچ فقری شدیدتر از جهل و هیچ عبادتی مثل تفکر نیست.

ما مردم، بی پولی و تهیدستی از ثروت و مکنت دنیا را فقر اشد می دانیم و علی الدوام بخاطر کمی درآمد و نداشتن خانه و ماشین دلبخواه خود، با غصه و غم بسر می بریم اما وقتی به پول فراوان و مسکن و مرکب عالی می رسیم، غرق در سرور و فرح می شویم و داشتن آن ها را مایه ی عز و شرف برای خود می دانیم و حال آنکه چه بسا از معارف و احکام دینی خود آگاهی چندانی نداریم. ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرموده است: «لا فقر اشد من الجهل و لا عباده مثل التفکر»، بنابراین آنچه که فقر به معنای واقعی است فقر علمی یعنی آگاهی نداشتن از معارف دینی و احکام الهی است نه فقر مالی یعنی نداشتن پول و خانه و ماشین و...  .


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- بنای بندگی، صفای زندگی – از صفحه 159 تا 161

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402224