نمونه ای از دستگیری های امام علی (ع) به محبان خویش در عالم برزخ

مرحوم آیت الله حاج سیداحمد زنجانی (رض) در کتاب «الکلام یجر الکلام» نقل کرده از یکی از علما که: من نزد مرحوم آقا شیخ طه ی عرب درس می خواندم. روزی جمعیتی آمدند و به ایشان گفتند فلان آدم مرحوم شده و بازماندگان از شما تقاضا دارند نماز بر جنازه اش بخوانید. آقا او را می شناخت که آدم خوش سابقه ای نبوده است، از این جهت حاضر نشد به جنازه اش نماز بخواند! دیگران نماز میت خواندند جنازه را دفن کردند. آن روز گذشت و فردای آن روز که برای درس به حضورشان رفتیم، پس از پایان درس به ما فرمود برویم سر قبر آن میت دیروزی نماز بخوانیم. ما تعجب کردیم که چطور دیروز به جنازه اش نماز نخواندند و امروز سر قبرش نماز بخوانند. خودشان فرمودند: «دیشب این مرد را در خواب دیدم، به حالی بسیار خوش و جایی بسیار عالی، تعجب کردم و پرسیدم تو همان نیستی که می شناختمت؟ گفت: بله همانم. پرسیدم: از کجا به این حال و به این مقام رسیدی؟ گفت: امیرالمومنین علیه السلام به من دادند. آنگاه جریان را برای من نقل کرد و گفت: من وقتی مردم، سه نفر آمدند مرا حرکت دادند که ببرند به جایی که عذاب مجرمان را معین می کنند. بین راه که می رفتیم، دیدم سه نفر از سمت مقابل می آیند. مأموران عذاب که مرا می بردند، به من گفتند: آن سه نفر را که می آیند می شناسی؟ اگر آنها کار تو را اصلاح کردند که کردند، و گرنه بدبختی ها خواهی داشت. گفتم: آنها کیانند؟ گفتند: اولی علی امیر المومنین علیه السلام است. دومی امام حسین علیه السلام و سومی ابوالفضل العباس علیه السلام. من همین که آنها نزدیک شدند، صدا زدم: آقا آقا، اعتنایی نکردند و رد شدند. باز صدا زدم آقا من نمی خواهم شفاعتم کنید، تنها تقاضای من این است که به آنها بگویید آنجا که مرا می برند و جای دشمنان شماست، اگر آنها به من گفتند تو که یک عمر سنگ حب علی به سینه می زدی و علی علی می گفتی، الان چه سودی از او بردی، من در جواب آنها چه بگویم؟ همین که این را گفتم امیرالمومنین علیه السلام نگاهی به من کرد و به مأموران عذاب دستور داد رهایش کنید. آنگاه به من اشاره کردند و فرمودند: این باغ را به تو دادم، از آن تو باشد. آقای شیخ طه فرمود: از این جواب پی بردم که آن مرد مورد لطف و عنایت امیرالمومنین علیه السلام واقع شده است، از این نظر خواستم سر قبرش نماز بخوانم!!


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی- بنای بندگی، صفای زندگی – از صفحه 261 تا 262

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402227