زیانها و عوارض خشم

معمولا از خشم به صورت بدی تعبیر شده و آن را عاطفه ای منفی می دانند، در حالیکه  وجود آن از جهاتی می تواند مفید و سازنده باشد. خشم های اندیشیده و جهت دارنده این فایده و اهمیت را دارند که:

- وسیله ای برای دفاع از خود بحساب می آیند. آنکس که در برابر صدمات نتواند خشمگین شود قادر به دفاع از خود نخواهد بود. دفاع از خود و بقاء نوع و تامین زندگی مقرون به کامیابی و شادابی.

- عاملی است برای غلبه بر موانع و مشکلات و دشواری ها و سختی هائی که در سر راه زندگی افراد وجود دارد و موجب محرومیت ها و رنج ها و ناکامی ها می شوند. خشم وسیله پیشروی بسوی هدف خواهد بود.

- سببی است برای دفاع از مظلوم و جلوگیری از تعرض دیگران به حقوق و مال و آبروی دیگران و نیروی اضافی که در سایه آن پدید می آید، نقطه امیدی برای نجات افراد از وضعی دشوار است، و از این بابت خشم در خدمتگزاری عواطف قرار می گیرد. اگر خشم نباشد ستمکاران لجام گسیخته شده و شرارت را به نهایت می رسانند.

- و بالاخره خشم یک ودیعه الهی در انسان است و انسان در سایه آن می تواند به منافع  خود دست یابد و از حقوق دیگران دفاع کند، جلوی بدبختی ها و نابسامانی ها را بگیرد، فشار را ریشه کن کند، موانع را از میان بردارد و بقای نسل و نوع و شرف و اعتقاد را عامل گردد.

زیان ها و عوارض خشم

خشم اگر  از حالت اعتدال خود خارج شود و زمام عقل و ادراک را از دست آدمی بیرون بکشد عاطفه ای می شود زیانبخش، نامطلوب و تحمل ناپذیر و سبب عارضه ها، سقوطها و گمراهی هاست. چه بسیارند اعمال ناروائی که در اثر خشم بر آدمی عارض شده و زیانهائی بر فرد و اجتماع وارد می آورند. به بخش هائی از این زیانها و عوارض اشاره می کنیم:

1- در جنبه بدن: خشم برای بدن عوارضی دارد که بخشی از آنها بدین قرار است:

- سبب تنگی نفس یا آسم، بروز بیماریهای اگزما، تغییر صدا، گرفتگی گلو، سرخی چشم، فراخی رنگها، هجوم حمله، سکته فوری، انقباض و انبساط عضلات است.

- عاملی برای پاره ای از بیماریها چون سردرد، اختلالات معدی، شکم درد، حساسیت در برابر امور، اختلال در ترشح غدد، بیماری عصبی، بالا رفتن فشار خون، زخم معده، و..... است.

- وسیله ای برای خستگی، بی اشتهائی به غذا، ناتوانی، سوء هضم، ضربان شدید قلب، اختلال در خواب، کشیدگی بدن، فریاد در خواب، به هم خوردن وضع تنفس و... است.

2- در جنبه روان: خشم وسیله ای است برای بر هم خوردن آرامش روانی، جریحه دار شدن عزت نفس، پیدایش میل به خشونت، خیالبافی، رجعت به کودکی، ضعیف کردن حس به گونه ای که درد را بفهمد، ایجاد حالت انفعالی، از کار افتادن قوه تمیز، سلب اراده، و عدم تسلط بر خود و سرانجام بر هم خوردن وضع تعادل روانی.

3- در جنبه عواطف: خشم عواطف را تحت تاثیر قرار داده و بر آن صدمه وارد می آورد. ممکن است زمینه را برای اضطراب، ترس از عواقب فراهم آورد، زمینه ساز تشدید بغض و گاهی احساس شرمساری از عمل گردد. در فرد درماندگی و زبونی پدید آورد و یا او را در برابر احساس دنیائی از تنهائی و بی دفاعی قرار دهد، احساسات را جریحه دار می سازد، احساس و عاطفه را از بین می برد، اگر در آدمی استقرار یابد او را زود رنج و متوقع می سازد.

4- در جنبه اخلاقی: خشم، اخلاق را می کشد، عواطف اخلاقی را از میان می برد، عفو و گذشت و ایثار را فدا می سازد، نوع دوستی و حق دوستی را  خفه می کند، رقت قلب را از افراد زائل می سازد. به فرد این جرات را می دهد که با منطق های گوناگون خود را از قید مسئولیت ها آزاد سازد و یا رفته رفته فرد را به مرحله بی تفاوتی بکشاند.

5- در بعد اجتماعی: خشم رفتار افراد را تحت تاثیر قرار می دهد، زندگی را فلج می سازد، موجبات تباهی دیگران را فراهم می سازد. محیط زندگی اجتماعی در اثر خشم زهرآگین می شود. زندگی بر عده ای تنگ می گردد. در سنین مدرسه و مخصوصا دبیرستان زمینه  برای رفتاری ضد اجتماعی فراهم می شود. کتک زدن، آزار رسانی و مجادله را پدید می آورد، در سطوح بالاتر صلح و امنیت را تهدید می کند، آدمی را نزد دیگران نفرت انگیز می سازد و...

عوارض و خطرات بیشتر: و بالاخره خشم در مواردی موجب خطرات بیشتری است و ممکن است عوارض بغرنجی را پدید آورد. چه بسیارند فشارها و ضایعات فردی و اجتماعی از بیماری ها، حمله ها و خشونت اختلال، در معده و عروق و خون و قلب که به علت خشم است. چه بسیارند بی عدالتی ها، درگیریها، صدمه وارد کردنها که بر اثر خشم پدید می آیند. خشم های کنترل نشده ویرانگرند و اگر مزمن گردند زمینه را برای قساوت و بی رحمی و یا حمله و تهاجم و خونریزی فراهم می کنند، ناسزاگوئی ها، هتک حرمت ها، تجاوزات ناموسی، زدن، کشتن، خودکشی کردن ناشی از خشم می توانند باشند. بخاطر جنبه انهدامی خشم است که عده ای فقط آن را با دیدن منفی می نگرند در حالیکه گفتیم برای آن فوایدی هم هست تا حدی که اگر خشم نبود شاید اثری از انسانیت بر روی زمین نبود. خشم ها درخشندگی و زیبائی انسانیت را از آدمی سلب می کنند، ظرافت رفتاری را از آدمی می گیرند و رفتاری سبعانه به آدمی می دهند. اغلب افراد خشمگین منتظر حادثه اند و می خواهند صحنه ای پدید آید که واکنشهای وحشیانه از خود بروز دهد و با زبان و بیان آسیب رسانی کنند.


Sources :

  1. دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 272 تا 274

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402276