نگاهی به نگرش هنر شرق گرا

اصولا واضع مفهوم شرق شناسی (اوریانتالیسم) را می توان ادوارد سعید دانست. از دید او این مفهوم بر ساخته ی تخیلات غربیان است و روابط نابرابر قدرت بین غرب و جهان اسلام، چه در گذشته و چه اکنون را هویدا می کند. آنچه امروزه با عنوان مطالعات «پسا استعماری» شناخته می شود نتیجه بسط و گسترش همین نظریه است. در واقع بر گسترده و پیچیدگی استدلال های بنیادی او افزوده اند و از دل آن یک روش نظری پیچیده برای تحلیل روابط بین فرهنگ های گوناگون استخراج کرده اند. یکی از بهره های این نظریه آن است که به یاری آن می توان فهمید که مثلا افراد فلان فرهنگ چگونه و از چه دیدگاهی افراد فرهنگ های دیگر را نقاشی می کنند یا از آنها عکس می گیرند. محصول نهایی معمولا متأثر از تصورات کلیشه ای فرهنگ اول درباره ی فرهنگ دیگر است. از آنجا که غربیان «عرب» را جهان مسیحی در نظر می گرفتند، ناگریز فرهنگ های خاورمیانه را نامتعارف قلمداد می کردند. از همین رو در نقاشی ها و عکس هایی که از این فرهنگ ها تهیه می کردند، علاقه مند بودند شکل و شمایل عجیب و غریب شرقیان را نمایش دهند. اغلب این آثار جلوه ای بسیار شهوانی داشتند و ای بسا که در تصویری برخی از زنان کاملا پوشیده در حجابند (نمود غرابت) و برخی دیگر بالا تنه ای عریان دارند (نمود نفسانیات). نامتعارف بودن شرقیان بسیار مورد توجه بود و مصادیق مفهوم وحشی اصیل همه جا دیده می شود. معنای استعمار و امپریالیسم این بود که جهان غرب مأموریت خودش را متمدن کردن سایر ملت ها می دانست؛ بنابراین هرچه تفاوت افراد بازنمایی شده در آثار هنری با «ما» (غربیان) بیشتر می بود، بیگانگی و دیگری بودن آنان هویدا می شد. البته هرچند خیلی از این کلیشه ها منفی اند، همه ی آن ها این طور نیستند و برخی از آن ها بسیار هم مثبتند.. اما به باورهای خیلی ها همین مثبت بودن هم نشان دهنده ی تفاوت آنان با ما (غربیان) است و بنابراین باز هم در حکم انگاره ای از دیگری بودن آنان است. البته به یاری انگاره هایی از این دست می توانیم به انگاره ای از خودمان دست یابیم و بنابراین مفهوم وحشی اصیل شاخصی است برای مقایسه ی هنجارهای زندگی متمدنانه در جوامع صنعتی با زندگی ساده ی جوامع قبیله ای و جوامعی که هنوز به شبکه ی جوامع صنعتی نپیوسته اند. اما آنچه در اینجا از لحاظ زیباشناختی برای ما در خور توجه است برداشت ما از این آثار است.

عجالتا برخی از عکس ها و تصایر تهیه شده از ترک ها را بررسی می کنیم. عایشه اردوغدو در فصلی از کتاب خود با عنوان «به تصویر کشیدن دیگر بودگی» می گوید بسیاری از عکس هایی که بررسی کرده حاکی از موضع خودپسندانه ای عکاس در قبال رخوت و تنبلی ترک های درون تصویر است. او قطعا درست می گوید که بسیاری از اروپاییان شرقیان را افرادی تنبل می دانسته اند و عقیده داشته اند که نابرابری نسبی ثروت میان اروپا  و جهان اسلام ناشی از آن است که ارزش های اجتماعی حاکم بر این دو منطقه معطوف به اهداف اقتصادی بسیار متفاوتی است. از دید آنان فرد گرایی و سختکوشی اروپاییان به پیشرفت و رفاه  انجامیده، حال آنکه بی عملی و رخوت مسلمانان، به فقر و عقب ماندگی منجر شده است. جملگی عکس های مردانی که در قهوه خانه نشسته اند، با آن تأکید عکاس بر نامتعارف بودن صحنه، از مولفه های معمول ترسیم منظره ای شرقی برخوردارند: لباس های عجیب، چهره های جالب و رسوم غریب که همگی در ظاهر به شکل عینی و بی طرفانه به تصویر کشیده شده اند، اما پیداست که کلیت عکس کاملا حساب شده و ساختگی است.

گفته های اردوغدو درباره ی برخی از عکس های مردان، درویش ها و کردها در حالت نشسته جالب توجه است. به نظر او این عکس ها نمودار خمود، رخوت، فقر، کاهلی است، و در آن ها ارجاعاتی هم به اسلام وجود دارد که با ظرافت به بیننده القا می کنند که آنچه این افراد را به چنین فلاکتی کشانده است دین، آن هم یک دین خاص است. اردوغدو حتی به عکاس عکس هایی که درویشان را در حالت ثابت نشان می دهد خرده می گیرد که چرا آن ها را در حال سماع تصویر نکرده است! البته این نقد کمی منصفانه به نظر می رسد، زیرا بازنمایی حرکت در عکاسی همواره دشوار است و عکاس هم به دنبال عکاسی از لباس ها و سکنات ویژه ی درویش بوده است و لزوما قصد تمسخر ظاهر عجیب آن را نداشته است.

اما به تصویر درآوردن غربت های شرق چه اشکالی دارد؟ ممکن است بگویند اگر این تصاویر بر سازنده ی مفهوم دیگر بودگی و بیگانگی مطلق باشد و انسان بودن موضوع را نفی  کند، اشکال دارد، اما این تصویرها را می توان به شیوه های مختلف تفسیر کرد و دیدگاه شرق شناسانه یگانه دیدگاه موجود نیست. حالت چهره ی به زعم برخی خیره و بی اعتنایی این افراد را می توان آرام و اندیشناک هم تفسیر کرد. تصاویر به ظاهر غریب این مردمان شرقی را می توان اصیل و جذاب و صادقانه نیز ارزیابی کرد. می توان ارجاعاتی را که در این تصاویر به اسلام شده است ستایش آمیز تلقی کرد، گویی تصاویر مردمانی را می بینیم که زندگی شان به راستی با دین در آمیخته است یا می کوشند چنین زندگی کنند. بسیاری از نقاشان شرق گرا کاملا تحت تأثیر دینداری ساکنان خاورمیانه بوده اند و نقاشی های زیادی از فضای داخلی مساجد کشیده اند. این نقاشی ها حال و هوایی بسیار خیال انگیز دارد و در آن ها تصویری پرشور از آدم ها و جماعات ارائه شده است و پیداست که نقاشان شیفته ی شکوه محیط و سادگی فضای داخلی مساجد شده اند.

یکی از جنبه های کاملا مشخص آثار شرق گرا علاقه مفرط هنرمندان به رنگ است، شایه به این سبب که شرق را مهد رنگ می داستند، رنگ هایی درخشان و پر شکوه که نظیرشان در غرب یافت نمی شد. قطعا بسیاری از اروپائیانی که به خاورمیانه سفر می کردند به سبک زندگی و فرهنگ آن ها دل می باختند. این دلباختگی را نیز مظهر تفکر شرق گرایانه دانسته اند، از این جهت که نگرش این عده به خاورمیانه بیش از اندازه مثبت بوده است. و این افراط چیزی از نگرش بیش از حد منفی دیگران به این منطقه کم ندارد. اتفاقا این نگاه مثبت را شاید بتوان خودپسندانه تر از نگاه منفی دانست، از این جهت که این افراد ساکنان این مناطق و نیز دین آنها را یکسره متفاوت با همه چیز اروپا و به مراتب برتر از آن می دانستند. بنابراین باید بپذیریم تصویرهایی که شرق گراها از شرق ارائه می دهند هم به نحوه مثبت و هم به نحو منفی، چهره ی شرق را تحریف می کند. عکسی از مرمان نشسته در قهوه خانه ممکن است از دید یک نفر نشانه ی رخوت و کاهلی باشد و از دید یک نفر دیگر نشانه ی تفکر و تأمل. ممکن است برخی تصویر فردی را که در مسجد به نماز ایستاده، با توجه به سکنات به ظاهر عجیب و لباس های (از چشم بیننده) نامعمول آن فرد، تمسخر اسلام بدانند و برخی دیگر آن را جالب و تأثیر گذار بیابند. ما نمی توانیم چنین تصویرهایی را فقط به یک شکل تفسیر کنیم و عمیق نبودن این آثار بدین معنا نیست که فقط به یک نحو می توان تفسیر شان کرد. اگر حتی تصویرهای بسیار پیش پا افتاده ی شرق گرا را به شیوه های مختلف می توان تفسیر کرد، و الزامی هم به پذیرش اختصاصی هیچ یک از آن ها نیست و همگی شان پذیرفتنی می نمایند، به طریق اولی هر داوری زیباشناختی ای باید بر تنوع تفاسیر مبتنی باشد.


Sources :

  1. اولیور لیمن- مترجم: محمدرضا ابوالقاسمی – درآمدی بر زیبایی شناسی اسلامی – از صفحه 116 تا 119

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402567