تفسیر آیاتی از سوره هود درباره عذاب قوم ثمود

خداوند متعال در آیات 68 -65 سوره مبارکه هود می فرماید:

«فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثلثه ایام ذلک و عد غیر مکذوب»

«فلما جاء امرنا نجینا صلحا والذین ء امنوا معه برحمه منا و من خزی یومئذ إن ربک هو القوی العزیز»

«وأخذ  الذین ظلموا الصیحه فإصبحوا فی دیرهم جثمین»

«کان لم یغنوا فیها الا إن ثمود اکفروا ربهم الا بعدا لثمود»

«آنها ناقه را از پای درآورند.] صالح[ به آنها گفت: تا سه روز شما مهلت دارید در خانه هاتان زندگی کنید.] پس از آن عذاب خدا شما را فرا خواهد گرفت[ این وعده ای است که دروغ نخواهد بود».

«هنگامی که فرمان ما ]راجع به عذاب قوم[ صادر شد، صالح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند براساس رحمت خاصی از سوی ما] از آن عذاب[ و از رسوایی آن روز نجات دادیم چرا که پروردگار تو توانا و شکست ناپذیر است».

«و آنان را که ستم کرده بودند صیحه ی ]آسمانی[ فرا گرفت و درخانه یشان به دور افتادند و هلاک شدند».

«آنچنان که گویی هرگز ساکن در آن خانه ها نبودند! توجه! قوم ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند. توجه! دوری از رحمت خدا باد بر قوم ثمود».

در هر زمان افراد شروری (به اصطلاح امروز تروریست) هستند که با گرفتن پول و تطمیع از جهات گوناگون آماده ی هرگونه قتل و جنایت می باشند. در میان قوم ثمود هم فردی به نام قدار بن سالف برای پی کردن ناقه اعلام آمادگی کرد و قرآن از او تعبیر به «اشقیها» یعنی شقی ترین قوم خود نموده است. «کذبت ثمود بطغواها* اذا انبعث اشقاها» (شمس/12-11«شقی ترین قوم ثمود طغیانگر بپا خاست». او با جمعی از همدستان سر راه ناقه که از آبشخور برمی گشت کمین کردند و در فرصت مناسبی آن مرد اشقی تیری به سمت ناقه انداخت، به پای ناقه اصابت کرد و با تیر دوم از پا درآمد و روی زمین افتاد. دیگر همدستان از کمین درآمده با حربه ها هجوم آورده و ناقه را کشتند! بچه ی ناقه که چنین دید؛ از دست اشقیا گریخت و بالای کوه رفت و سر به آسمان گرفت و سه بار ناله ای جانسوز کرد.

تأثر شدید حضرت صالح علیه السلام و نزول عذاب

جناب صالح علیه السلام که از این جریان شدیدا متأثر شده بود در میان آن قوم طاغی اعلام کرد، به تعداد ناله های بچه ناقه (سه روز) به شما مهلت داده می شود و پس از آن عذاب بر شما نازل می گردد که در آیه می خوانیم: «فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثلثه ایام ذلک و عد غیر مکذوب»، «]قوم ثمود[ ناقه را کشتند. صالح به آنها گفت: سه روز در خانه های خود از زندگی برخودار شوید ]بیش از سه روز مهلت نخواهید داشت و عذاب بر شما فرود خواهد آمد[ این وعده ای است که دروغ به آن راه نمی یابد». در روایت تفسیری آمده است که جناب صالح علیه السلام به آنها فرمود: علامت نشانه ی نزول عذاب این است که روز اول رنگ صورتتان زرد می شود، روز دوم سرخ و روز سوم سیاه می شود و دنبال آن خود را در میان عذاب می بینید! تمام این علایم را مردم در خود می دیدند و به هم می گفتند مع الوصف آن را به حساب اتفاق و تصادف می گذاشتند!! تا بالعیان خود را در پنجه ی عذاب خدا مشاهده کردند.

نزول انواع عذاب: صاعقه، زلزله و صیحه

حال آیا عذابشان از چه سنخی بوده است از آیات قرآن استفاده می شود که سه نوع عذاب بوده است: اول صاعقه، چنانکه می فرماید: «فإن اعرضوا فقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود» (فصلت/13)  «پس اگر ]مشرکین مکه[ اعراض کردند، بگو: انذار می کنم شما را به صاعقه ای مانند صاعقه ی قوم عاد و ثمود». و اما ثمود: «فأخذتهم صاعقه العذاب الهون» (فصلت/17). دوم زلزله، که فرموده است: «والی ثمود اخاهم صالحا یا قوم اعبدوا...فإخذتهم الرجفه» (اعراف/78-73). سوم صیحه، که در همین سوره ی هود می خوانیم: «واخذ الذین ظلموا الصیحه». البته هر سه قابل جمع است، یعنی ممکن است اول آتشی از آسمان فرود آمده، بعد صیحه و فریادی مهیب برخاسته و دنبال آن زلزله ای ویرانگر حادث گشته است. آیه بعد می فرماید: «فلما جاء امرنا نجینا صلحا والذین ء امنوا معه برحمة منا و من خزی یومئذ إن ربک هو القوی العزیز»، «هنگامی که فرمان ما] به عذاب قوم ثمود[ صادر شد، صالح را و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند براساس رحمتی خاص از جانب ما از عذاب و از خزی و رسوایی آن روز نجات دادیم زیرا خدای تو توانای شکست ناپذیر است». «وأخذ الذین ظلموا الصیحة فإصبحوا فی دیرهم جاثمین* کان لم یغنوا فیها»، «مردم ستمگر را صیحه گرفت و در میان خانه هایشان به صورت مرده های به رو افتاده درآمدند آن چنانکه گویی اصلا در آن خانه ها ساکن نبودند»! «إن ثمود اکفروا ربهم الا بعدا لثمود»، «توجه که قوم ثمود به خدایشان کفر ورزیدند، توجه! دوری ]از رحمت حق[ از آن ثمود باد».

رضایت به گناه، شرکت در گناه

حال مطلبی که قابل تأمل و درسی برای ماست این که قرآن فرموده قوم ثمود ناقه ی صالح علیه السلام را کشتند و حال آنکه قوم ثمود آن را نکشتند، تنها یک نفر از قوم ثمود که همان قدار بن سالف بود، قاتل ناقه بوده است. در عین حال قرآن تمام قوم را قاتل ناقه می داند! از این معلوم می شود از نظر قرآن، راضی بودن به گناه کسی، آدمی را همچون مرتکب آن گناه می سازد و لذا قوم ثمود چون راضی به قتل ناقه بوده اند، در قرآن قاتل ناقه به حساب آمده اند! در کلام نورانی امام امیرالمومنین علیه السلام آمده است: «ای مردم! بدانید راضی بودن به گناه و خشم کردن بر بندگی خدا، مردم را شریک در عذاب می گرداند. ناقه ی ثمود را یک نفر کشت و خداوند همه آنها را محکوم به عذاب کرد؛ از آن جهت که راضی به کار او بودند». حتی فرموده اند: «همانا اگر مردی در مشرق کشته شده و در مغرب مردی راضی به قتل او شده است، هر دو نزد خدا شریک در قتل حساب می شوند»!! روز قیامت که نامه ی عمل به دستش می دهند می بینید ای عجب! چند قتل و چند سرقت و چند توهین به اشخاص محترم و انواع جنایت در نامه ی عملش نوشته اند! تعجب کنان می گوید این نامه مال من نیست! من اهل این کارها  نبوده ام. می گویند تو راضی از کار عاملان این اعمال بوده ای. از اینکه دزد اموال همسایه ات را برده و خاک نشینش کرده است خوشحال شدی. وقتی شنیدی یا در روزنامه ای خواندی که رقیب انتخاباتی خود یا دوست و فامیلت را با نسبت ناروایی لکه دار کرده و آبرویش را برده اند، در دل صد آفرین به کس یا کسانی که چنین کرده اند گفتی. «راضی شونده به کار قومی مانند مرتکب آن کار است، منتهی مرتکب، دو گناه کرده، یک گناه ارتکاب و دیگر گناه رضایت، راضی شونده یک گناه کرده و آن گناه رضایت است».


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره هود – از صفحه 343 تا 344 و صفحه 349 تا 352

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402652