هنگامی که پیامبر گرامی (ص) فرمان حرکت صادر کرد، فرمود: «احدی الطائفین لکم إما العیر و إما النفیر؛ شما در این مسیر با یکی از دو گروه روبرو می شوید یا با کاروان «عیر» و یا با لشگر (نفیر).» در این موقع گروهی علاقمند بودند که با کاروان بازرگانی قریش روبرو شوند زیرا گذشته بر اینکه از نظر نیروی رزمی بسیار ناتوان بودند، در این رو در رویی، غنایم فراوانی نصیب ارتش اسلام می شد اما یک چنین اندیشه از آن همگان نبود، بلکه گروه خاصی چنین آرزویی داشتند و آنان نیز از آثار سازنده ی نبرد «بدر» که جای پای مسلمانان را در سرزمین مدینه محکم و استوار می ساخت، ناآگاه بودند.
قرآن از طرز تفکر چنین گروهی خبر می دهد و یادآور می شود که آنان خواهان دنیا و خداخواهان برپایی حق، و قطع ریشه ی کافران است و هدف این گروه در تلاقی با کاروان بازرگانی تحقق می پذیرد در حالی که نتیجه ی دوم در گرو مصاف با گروه مسلح و از پای درآوردن آنان می باشد چنانکه می فرماید: «و إذ یعدکم الله إحدى الطائفتین أنها لکم و تودون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم و یرید الله أن یحق الحق بکلماته و یقطع دابر الکافرین؛ و (به یاد آرید) هنگامى را که خداوند به شما وعده داد که یکى از دو گروه [کاروان تجارى قریش، یا لشکر مسلح آنها] نصیب شما خواهد بود و شما دوست مى داشتید که کاروان (غیر مسلح) براى شما باشد (و بر آن پیروز شوید) ولى خداوند مى خواهد حق را با کلمات خود تقویت، و ریشه کافران را قطع کند (از این رو شما را بر خلاف میلتان با لشکر قریش درگیر ساخت، و آن پیروزى بزرگ نصیبتان شد.).» (انفال/ 7)
«لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون؛ تا حق را تثبیت کند، و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند.» (أنفال/ 8)
تقابل دو جمله، یعنی: «تودون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم؛ خواهان رویارویی با کاروان فاقد قدرت نظامی هستند» و «یرید الله أن یحق الحق؛ خدا خواهان تثبیت حق است.» به روشنی یک درس کلی به مسلمانان جهان می دهد و آن اینکه رفاه طلبی و گردآوری اموال و سرگرمی به امور دنیوی، درست نقطه ی مقابل هدف الهی است که می خواهد حق را در جهان تثبیت و باطل را ریشه کن سازد و این هدف الهی جز از طریق رنج و رویارویی با دشمن در میدان نبرد، امکان پذیر نیست.
سرانجام اراده ی الهی تحقق پذیرفت و کاروان بازرگانی قریش پس از آگاهی از اینکه پیامبر (ص) با یاران خود در سرزمین بدر فرود آمده است مسیر کاروان را دگرگون کرد و دو منزل را یکی کرد و از قلمرو نفوذ یاران پیامبر (ص)، خارج شد، و به کاروان قریش که برای نجات آنان آمده بودند، پیام داد که هر چه زودتر به مکه بازگردند و کار «محمد» را به عرب واگذار کنند.
ولی ابوجهل که رهبری کاروان مسلح را بر عهده داشت بر خلاف نظر ابوسفیان تأکید کرد که باید به سوی «بدر» برویم و قدرت و توانایی خود را به نمایش بگذاریم از این جهت با یک خیزش دست جمعی از نقطه ای که بودند برای رویارویی با یاران پیامبر (ص) حرکت کردند، و به خاطر ریزش باران شدید در حاشیه ی بیابان پشت تپه ای فرود آمدند.