ایوب (ع) از سلسله پیامبران ابراهیمی است، زیرا از ذریه آن حضرت و از نیکوکاران است: «و من ذریته داوود و سلیمـن و ایوب و یوسف و موسی و هـرون و کذلک نجزی المحسنین؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم، و بدین سان نیکوکاران را پاداش می دهیم.» (انعام/ 84) و او از هدایت ویژه الهی که رسول اکرم (ص) مأموریت یافت از آن پیروی کند برخوردار شده است: «اولـئک الذین هدی الله فبهدهم اقتده؛ آنان کسانی بودند که خدا هدایتشان کرد، پس به هدایت آنان اقتدا کن. بگو برای این [رسالت] از شما مزدی نمی خواهم، که این جز اندرزی برای جهانیان نیست.» (انعام/ 90) و از پیامبرانی است که قرآن از وحی به آنان به طور ویژه سخن گفته است: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده و اوحینا الی ابرهیم و اسمـعیل و اسحـق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب؛ همانا ما به تو وحی کردیم، چنان که به نوح و پیامبران پس از او وحی نمودیم، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [او] و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان [نیز] وحی فرستادیم، و داود را زبور دادیم.» (نساء/ 163)
ویژگیهای فردی (جسمی، روحی و مادی) ایوب (ع)
آن حضرت مردی بلند بالا با گردنی کوتاه و سری بزرگ و موی پیچیده و چشمی سیاه و چهره سبز داشت آن جناب مردی مشهور به استقامت و فضیلت و تقوی بود و صبر او ضرب المثل جهانیان شده و لقب او صدیق بود. برخی می گویند او قبل از موسی (ع) مبعوث شد و برخی او را صد سال قبل از ابراهیم (ع) دانسته اند. دین حضرت ایوب (ع) توحیدی و اصلاح بین مردم بود و به شریعت ابراهیم (ع) دعوت می کرد، ایشان 17 سال مردم را دعوت به توحید و خداپرستی و فضیلت نمود اما جز سه نفر به او ایمان نیاوردند. وی هر گاه حاجتی داشت سجده می کرد سپس حاجت خود را مطالبه می کرد.
شغل آن حضرت گوسفند داری و پرورش دام بود لذا خداوند به گوسفندان او برکتی داد که بیش از همه گله داشت [برخی گفته اند 1000 گوسفند داشت] و بعضی گفته اند 7000 گله داشت و 3000 شتر و 500 زوج گاو برای زراعت و 500 الاغ برای حمل بار و محصولات وی هر چه بیشتر دریافت می کرد شکر و سپاس و صبر بر نعمت را بیشتر می کرد تا آنکه صدای شیطان درآمد و به خداوند گفت «ایوب به خاطر نعمتهای زیاد است که شکرگزاری می کند، اگر این نعمتها را از او سلب کنی او کفران می کند.»
خداوند ایوب (ع) را به سه صفت مهم: مقام عبودیت، صبر و استقامت، و بازگشت پیاپی به سوی خدا وصف کرده است:
1- صبر ایوب (ع)
خداوند می فرماید: «و ایوب اذنادی ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین؛ و ایوب را (به یادآور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالی و مشکلات به من روی آورده، و تو مهربانترین مهربانانی.» (انبیاء/ 83) آیه شریفه بر این مطلب دلالت دارد که اولا، حضرت ایوب (ع) مبتلا به «ضر» شده بود. ثانیا، از خداوند تقاضا می کند که این «ضر» را به خاطر «ارحمن الراحمین» بودنت برطرف نماید. آن حضرت همانند سایر پیامبران به هنگام دعا برای رفع این مشکلات طاقت فرسا نهایت ادب را در پیشگاه خدا به کار می برد، حتی از عبارتی که بوی شکایت بدهد استفاده نمی کند، بلکه می گوید: «من گرفتار مشکلاتی شده ام و تو مهربانترین مهربانان هستی» حتی نمی گوید مشکلم را برطرف فرما زیرا می داند او بزرگ است و رسم بزرگی را می داند. او مهربان است و مهربانیش تقاضا می کند که خیر بنده اش را بخواهد. «ضر» به هرگونه بدی و ناراحتی که به روح و جان یا جسم انسان برسد و نیز به نقص عضو، از بین رفتن مال، مرگ عزیزان، پایمال شدن حیثیت و مانند آن گفته می شود. و بعضی گفته اند از آیاتی که ذکر خواهد شد (در سوره ص) معلوم می شود که منظور از «ضر» در آیه شریفه گرفتاری در بدن است.
2- ایوب (ع) الگویی نیکو برای حالت «نعمت» و «رنج»
خداوند می فرماید: «و اذکر عبدنا ایوب اذنادی ربه انی مسنی الشیطان بنصب و عذاب؛ و به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت پروردگارا) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.» (ص/ 41) از این آیه اولا، مقام والای ایوب در پیشگاه خدا که به عنوان «عبدنا» بنده ما از او یاد شده، به خوبی استفاده می شود. ثانیا، به صورت سربسته به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان او اشاره می کند، که شرح ماجرای این گرفتاریها در قرآن نیامده اما در کتب معروف حدیث و تفاسیر به تفصیل بیان شده است. «نصب» به معنای بلا و شر است. مفسرین می گویند که حضرت ایوب (ع) اولاد بسیار و ثروت فراوان داشت و به فقیران و مستمندان کمک فراوان می نمود [و بر این وضع خود بسیار شکرگذاری می کرد] اما روزی از طریق وحی خبردار گردید که «هنگام نعمت به سر رسیده و حالا بلا و آزمایش است، مستعد بلاء باش.»
ایوب گفت: «آنچه از دوست می رسد خوب است.» و آماده بلا گردید تا وقتی که مال او تلف شد و اولادش مردند و خودش نیز به مرض مبتلا گردید اما در همه حال به عبادت و شکرگذاری مشغول بود، گویند مرض تمام اندام وی به غیر از زبان و دل او را فراگرفت اما هر قدر بلا بر وی زیادتر می گشت شکر او بیشتر می شد وی می گفت خدایا چون تو را دارم همه چیز دارم، تا اینکه مصیبت و بلا به منتهایی خود رسیده اما ایوب به طور شایسته از بوته امتحان سرافراز بیرون آمد و از شاکرین محسوب گردید، آن وقت شاید به امر خدا مأمور شد دوباره خود دعا کند و از خداوند طلب عافیت نماید. اما اینکه به چه علتی آن حضرت مبتلا به این بلاها شد در روایتی از امام صادق (ع) سؤال شد. امام (ع) در جواب این سؤال پاسخ مشروحی دادند که خلاصه اش چنین است: ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد، بلکه به خاطر شکر نعمت بود، زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت که «اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، که اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگذاری نخواهد بود.»
خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد و او را الگوی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام «نعمت» و «رنج» و در هر حالی شاکر و صابر باشند، به خواست شیطان، اموال فراوان ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او را گرفت و با آفتها و بلاها در مدت کوتاهی همه آنها را از میان برداشت ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت در این حالت شیطان از خدا بیماری جسم ایوب را درخواست کرد، که آن جناب چنان بیمار و رنجور گشت که از شدت درد به خود می پیچید و به بستر بیماری گرفتار گشت اما این حالت نیز شکرگذاری او را کاهش نداد، ولی چیزی که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار نمود. شماتتهایی بود که جاهلین بر وی می کردند و می گفتند «تو چه گناهی کرده ای که به این عذاب دردناک گرفتار شده ای؟» و آن جناب پاسخ می داد «به پرودگارم سوگند که هیچ خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام و هر لقمه غذایی خوردم یتیم و بینوائی بر سر سفره من حاضر بوده.» با تمام این شماتتها باز رشته صبر ایوب از کف او خارج نشد و تنها جمله ای که با نهایت ادب و تواضع فرمود (بدون اینکه هیچ شکوه و گله گذاری از خداوند نماید) «پروردگارا شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.»
خداوند می فرماید «و خذ بیدک ضغثا فاضرب به ولا تحنث انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب؛ (و به او گفتیم) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده (به سوی خدا) بود.» (ص/ 44) سلاح انسانها در تحمل سختیها و دفع کمین رهزنان، صبر و عبودیت و رجوع فراوان است و مهمتر از همه، صبر است و نسبت صبر به ایمان، نسبت سر است به بدن، همان طور که بدن بی سر موثر نیست، ایمان بی صبر هم اثر و سودی ندارد و نیز از همین روست که درباره حضرت ایوب تعبیر بسیار بلند و لطیف "ما او را صابر یافتیم" نازل شده است. انسانی که آزاد از هوس بوده، به میل خود یا به هوس دیگران کار نمی کند، عبد صالح و مخلص خداست. "اوب" به معنای رجوع است و "اواب" یعنی بسیار رجوع کننده، که صیغه مبالغه یا حرفه و پیشه است، یعنی کسی که شغل و پیشه او "اوب" و رجوع است و پی در پی به سمت خدا حرکت می کند.
پیامبران سالکانی هستند که دایم در رجوعند و در همه حالات به سوی خدا حرکت می کنند و لحظه به لحظه زنگ قافله إلی الله را می شنوند. پس انسان صابر اهل رجوع است و در حالی که در متن جامعه است و مردم را هدایت می کند و تلخیها را تحمل می کند و مشکلات اجتماعی را به دوش می کشد قدم به قدم به سوی خدا می رود. سر رجوع دایمی انبیاء و اولیای الهی این است که آنان عالم را مثل آبشار می بینند و صدای آبشار فیض الهی همواره به گوششان می رسد، یعنی هر لحظه فیض آن را تازه می یابند. چنین نیست که یک فیض دو لحظه بماند، بلکه برای سالکان همه پدیده های جهان هر لحظه نو و تازه است؛ آنان نه چیزی را بی جان مشاهده می کنند و نه شیئی را آرام می نگرند، بلکه همه را زنده و پویا و گویای نام حق و جویای قرب الهی می بینند. روشن است که نیل به این مقام والا، بردباری همه جانبه می طلبد. فرق مهم عبادات پیامبران با دیگران، در حصولی و تحصیلی بودن آن است، بدین معنا که دیگران عبادت می کنند تا به مقامهای معنوی برسند، ولی پیامبران که به این مقامها رسیده اند، چون به این مقام رسیده اند، عبادت اختیاری، دارند. عبادت برای دیگران جنبه تحصیلی دارد و برای انبیا جنبهی حصولی.
انبیا چون به مقصد رسیده اند، عبادت می کنند. یعنی عبادت کردن آنها بر اثر حصول کمال است، ولی افراد عادی عبادت می کنند تا به مقصد که تحصیل کمال است برسند. به همین دلیل انبیا می شوند: امام الصابرین، امام العابدین، امام اولی الالباب و... و دیگران در این مراحل کمال، امت آنان خواهند بود. باید دانست که راه این بزرگان که الگوی ما هستند، راهی است رفتنی و بهترین وسیله و سلاح، صبر و بردباری است تا انسان بتواند در پرتو آن، راه را طی کند و به مقصد برسد. آیه شریفه به چند نکته دلالت دارد:
1) پایبند به سوگند
نکته اول: می گویند ایوب (ع) در اثر مشاهده امر ناگواری از زوجه و همسر خود بسیار غمگین گشت و سوگند یاد کرد که او را یکصد تازیانه بزند. بر حسب روایتی که در تفسیر قمی و تفسیر برهان از امام صادق (ع) روایت نموده و قسمتی از روایت آن است که زوجه و همسر ایوب برای تحصیل غذا و لقمه نانی برای ایوب که به سختی به دست می آورد روزی مقداری از گیسوی خود را داد تا نانی به دست آورد و برای تأمین زندگی ایوب صرف نماید، هنگامی که ایوب (ع) این مسئله را مشاهده کرد قبل از اینکه بر جریان آگاهی یابد غمناک گشت و سوگند یاد کرد چنانکه عافیت یابد او را تنبیه نماید و یکصد تازیانه به او بزند. و چون عافیت یافت خواست به سوگند خود عمل نماید طبق آیه شریفه مورد بحث خداوند نحوه اجرای سوگند را به او اعلان نمود که خوشه خرما را که یکصد شاخه دارد به دست خود بگیرد و یکبار بر همسر خود بنوازد و به این شکل به سوگند خود وفا نماید.
2) تأکید بر شکیبای ایوب
نکته دوم، می فرماید: «انا وجدناه صابرا» یعنی ما او را در برابر ابتلائاتی که به وسیله آنها او را آزمودیم یعنی در برابر «مرض و از بین رفتن اهل و مال» صابر یافتیم و این جمله تعلیل جمله «و اذکر» و یا «عبدنا» است و بدین معنا است که اینکه گفتیم او را یاد کن چون او را صابر یافتیم و یا بدین معنا است که اگر ما او را عبد خود نامیدیم بدین دلیل است که او را صابر یافتیم. که معنای اول احتمال بیشتری دارد.
3) بهترین عبد و بنده
نکته سوم، این جمله مهم است که خداوند در مدح ایوب (ع) می فرماید او بهترین بنده است، بنده ای که در مقابل مولا چون و چرا ندارد، یکسره تسلیم است چه در حال نعمتها و چه در حال نقمتها، چه در خوشی و چه در ناخوشی، چه در فقر و چه در غنا، در همه حال راضی به رضای مولا است و کوچکترین بی میلی در برابر خواست او از خود نشان نمی دهد و ایمان دارد که مولا در هر حال خیر و مصلحت و رشد و کمال او را می خواهد و مایل است با ایجاد زمینه های متفاوت و مختلف استعدادهای بنده اش را بروز و ظهور دهد. اگر این بلاهای جان کاه نبود چگونه عظمت صبر و شکیبایی ایوب عیان می گشت، به یقین انسانهای بزرگ، عظمت و بزرگیشان در این فراز و نشیبهای روزگار مشخص شده است، قوه های انسانها در این حوادث و ابتلائات به فعلیت تبدیل گشته است.
خداوند تنها ایوب و سلیمان را «و وهبنا لداود سلیمان نعم العبد إنه أواب؛ و سلیمان را به داود عطا کردیم، چه نیکو بنده ای! به راستی او بسیار رجوع کننده [به سوی خدا] بود.» (ص/ 30) «نعم العبد» خوانده، زیرا در حال نعمت شکرگزار بودند. شاید بتوان گفت به همان اندازه که سلطنت گسترده سلیمان (ع) زمینه بروز و ظهور تواضع، کرنش و عبودیت آن حضرت در برابر حق گشت به همان اندازه گرفتن مواهب دنیا نمایشگر عبودیت و مقام صبر ایوب شد، یعنی همانطوری که بسیار دشوار است انسان در فقدان مواهب دنیا از مسیر عبودیت خارج نشود همچنین بسیار دشوار است که با رسیدن به مواهب دنیا از جمله قدرت، انسان از مسیر عبودیت خارج نگردد. در نتیجه بنده خوب آن است که بتواند در هر زمینه از معبود خود غافل نگردد و با استمداد از او استعدادهای نهفته و بالقوه خود را به فعلیت برساند و از محور حق خارج نگردد و رضای خود را در رضای خالق قرار دهد که او مهربانترین مهربانان است، و جز مصلحت و کمال انسان نمی خواهد و بنده اش را دوست دارد و رحمتش را برای بندگانش می خواهد.
4) بسیار بازگشت کننده به خدا
چهارمین خصوصیتی که به صورت مدح و ستایش در خصوص حضرت ایوب (ع) در آیه شریفه مورد بحث ذکر شده است «اواب» است یعنی در هر حال رو به جانب خدا باشد و از غیر خدا منقطع گردد، انسان «اواب» کسی نیست که دائما از وضع خود به انسانها شکوه می کند و دائما می نالد و به تعبیر قرآن به محض رسیدن ناراحتی، جزع و فزع می کند و نیز کسی نیست که به محض اینکه به موهبتی از مواهب دنیا می رسد، از خود ممنون و متشکر شود و غرور او را بگیرد و یا کسی نیست که وقتی ناراحتی به او می رسد فکر کند خدا او را فراموش کرده و آن را نشانه بی محبتی خدا به خود بداند و یا اگر به موهبتی رسید فکر کند خدا خیلی او را دوست داشته که به آن موهبت رسیده، بلکه انسان اواب کسی است که در تمام حالات رو به سوی خدا باشد و به عبارت دیگر هیچ حالتی جهت او را از خدا به سمت دیگری نتواند تغییر دهد، کسی است که هر رخدادی در این عالم او را بیشتر متوجه و متذکر پروردگار عالم گرداند و سبب شود بیشتر به خدا متوجه شود. چنانچه قرآن کریم ایوب (ع) را اینچنین معرفی می کند «انه اواب».
1. احسان
خداوند ایوب (ع) را، شخصیتی احسان کننده و نیکوکار معرفی می کند: «و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب ... و کذلک نجزی المحسنین؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم، و بدین سان نیکوکاران را پاداش می دهیم.» (انعام/ 84)
2. اسوه بودن
ایوب (ع)، از الگوهای هدایت، برای انسان ها می باشد: «و وهبنا له إسحـق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب...* أولـئک الذین هدی الله فبهدهم اقتده؛ و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم [و] همه را هدایت کردیم، و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم، و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم. آنان کسانی بودند که خدا هدایتشان کرد، پس به هدایت آنان اقتدا کن.» (انعام/ 84 و 90) در این آیه پیامبر (ص)، موظف به الگو گرفتن از هدایت های الهی ایوب (ع) شده است. همچنین بیان شده که هدایت شدن ایوب (ع) از سوی خداوند، سبب الگو شدن وی می شود.
در آیاتی دیگر الگو بودن ایوب (ع) برای خردمندان را مطرح نموده و بیان کرده که: «و اذکر عبدنا أیوب ...* و وهبنا له أهله و مثلهم معهم رحمة منا و ذکری لأولی الألبـاب؛ و بنده ی ما ایوب را یادآور، ...[و دوباره] کسانش و مانند آنها را همراه آنها به او بخشیدیم تا رحمتی از جانب ما و تذکری برای خردمندان باشد.» (ص/ 41 و 43)
و در سوره انبیاء ایوب (ع) را الگویی برای خداپرستان معرفی نموده است: «فاستجبنا له فکشفنا ما به من ضر و ءاتینـه أهله و مثلهم معهم ... و ذکری للعـبدین؛ پس دعای او را اجابت نمودیم و آسیب وارد شده بر او را برطرف کردیم، و خانواده او و نظیرشان را همراه با آنان مجددا به وی عطا کردیم تا رحمتی از جانب ما و تذکری برای خداپرستان باشد.» (انبیاء/ 84)
3. انابه
انابه و رجوع مستمر و مخلصانه ایوب (ع) به خداوند اینگونه معرفی شده است: «و اذکر عبدنا أیوب ...* خذ بیدک ضغثا فاضرب به ولاتحنث إنا وجدنـه صابرا نعم العبد إنه أواب؛ و بنده ی ما ایوب را یادآور، ... [و به او گفتیم برای وفا به سوگند] یک دسته ای ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن. همانا ما او را صبور یافتیم. چه نیکو بنده ای بود! به راستی او بسیار [به سوی خدا] بازگشت کننده بود.» (ص/ 41 و 44) در این آیه بیان شده که انابه ایوب (ع)، سبب ستایش خداوند از وی شده است.
4. برتری
ایوب (ع)، از پیامبران دارای فضیلت و مقامی برتر از همگان معرفی شده است: «و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب ...* و إسمـعیل و الیسع و یونس و لوطا و کلا فضلنا علی العــلمین؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و ....و اسماعیل و یسع و یونس و لوط را، جملگی را بر جهانیان برتری دادیم.» (انعام/ 84 و 86)
5. برخوردار از رحمت خدا
ایوب (ع)، مشمول رحمت خاص خدا معرفی شده: «و أیوب إذ نادی ربه أنی مسنی الضر و أنت أرحم الرحمین* فاستجبنا له فکشفنا ما به من ضر... رحمة من عندنا ...* أدخلنـهم فی رحمتنآ إنهم من الصـلحین؛ و ایوب را [یاد کن]، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا رنج و عسرت گرفته است و تو از همه مهربانان مهربان تری. پس دعای او را اجابت نمودیم و آسیب وارد شده بر او را برطرف کردیم، و خانواده ی او و نظیرشان را همراه با آنان مجددا به وی عطا کردیم تا رحمتی از جانب ما و تذکری برای خداپرستان باشد. و آنها را در جوار رحمت خود در آوردیم، همانا آنان از شایستگان بودند.» (انبیاء/ 83- 86)
6. برخوردار از کتاب
اعطای کتاب به ایوب (ع) از سوی خداوند اینگونه بیان شده است: «و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب* أولـئک الذین ءاتینـهم الکتـب؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و آنها کسانی بودند که کتاب و حکمت و پیامبری به آنها داده بودیم.» (انعام/ 84 و 89)
7. برخوردار از هدایت
خداوند ایوب (ع) را، بهره مند از هدایت ویژه الهی معرفی می کند: «و وهبنا له إسحـق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل ومن ذریته داود و سلیمـن و أیوب* أولـئک الذین هدی الله؛ و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم [و] همه را هدایت کردیم، و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم، و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم. آنان کسانی بودند که خدا هدایتشان کرد، پس به هدایت آنان اقتدا کن.» (انعام/ 84 و 90)
8. برگزیدگی
ایوب (ع)، از پیامبران برگزیده خداوند بوده است: «و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب* ... و اجتبینـهم و هدینـهم إلی صرط مستقیم؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب ... و از پدران و فرزندان و برادرانشان [نیز مشمول برتری قرار دادیم] و آنان را برگزیدیم و به راه راست هدایت کردیم.» (انعام/ 84 و 87)
9. حکمت
اعطای مقام حکمت به ایوب (ع) از سوی خداوند اینگونه بیان شده: «و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب ...* أولـئک الذین ءاتینـهم الکتـب و الحکم و النبوة؛ و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و ... آنها کسانی بودند که کتاب و حکمت و پیامبری به آنها داده بودیم.» (انعام/ 84 و 89)
10. صالح بودن
در قرآن ایوب (ع)، انسانی شایسته و صالح معرفی شده است: «و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمـن و أیوب ...* ... و إلیاس کل من الصـلحین؛ و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم [و] همه را هدایت کردیم، و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم، و از نسل او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت کردیم، و همچنین زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همگی از صالحان بودند.» (انعام/ 84- 85)
همچنین در سوره انبیاء آمده «و أیوب إذ نادی ربه أنی مسنی الضر ...* أدخلنـهم فی رحمتنآ إنهم من الصـلحین؛ و ایوب را [یاد کن]، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که مرا رنج و عسرت گرفته است و آنها را در جوار رحمت خود در آوردیم، همانا آنان از شایستگان بودند.» (انبیاء/ 83 و 86)
11. عبودیت
ندای ایوب (ع) به درگاه الهی، جلوه ای از عبودیت او می باشد: «و اذکر عبدنا أیوب إذ نادی ربه أنی مسنی الشیطـن بنصب و عذاب؛ و بنده ما ایوب را یادآور، آن گاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنجوری و عذاب افکنده است.» (ص/ 41) در این آیه ایوب (ع)، بنده حقیقی و بلندمرتبه خداوند معرفی شده است. و در آیه ای دیگر از همین سوره عبودیت ایوب (ع)، مورد ستایش و یاد خداوند متعالی قرار گرفته است: «و اذکر عبدنا أیوب إذ نادی ربه* خذ بیدک ضغثا فاضرب به و لاتحنث إنا وجدنـه صابرا نعم العبد إنه أواب؛ و بنده ی ما ایوب را یادآور، آن گاه که پروردگارش را ندا داد [و به او گفتیم برای وفا به سوگند:] یک دسته ای ترکه به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن. همانا ما او را صبور یافتیم. چه نیکو بنده ای بود! به راستی او بسیار [به سوی خدا] بازگشت کننده بود.» (ص/ 41 و 44)
در سوره انبیاء ایوب (ع)، در زمره عابدان و الگویی آموزنده برای آنان معرفی شده است: «و أیوب إذ نادی ربه* فاستجبنا له فکشفنا ما به من ضر وءاتینـه أهله ومثلهم معهم رحمة من عندنا و ذکری للعـبدین؛ و ایوب را [یاد کن]، هنگامی که پروردگارش را ندا داد پس دعای او را اجابت نمودیم و آسیب وارد شده بر او را برطرف کردیم، و خانواده او و نظیرشان را همراه با آنان مجددا به وی عطا کردیم تا رحمتی از جانب ما و تذکری برای خداپرستان باشد.» (انبیاء/ 83- 84)