همانگونه که تاریخ نویسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نیز اختلاف دارند. طریحی به نقل این اقوال پرداخته می نویسد: خضر صاحب موسی به فتح خاء و بکسر آن و سکون ضاد و فتح و یا کسر آن. وی فرزند ماعید بن عیص بن اسحاق است. و برخی گفته اند: نامش ایلیا فرزند ملکان بن قالع بن قالع بن ارفخشد بن سام بن نوح می باشد. و در برخی شروح آمده که نامش الیاس بن ملکان بن ارفخشد بن سام بن نوح است. و گفته شده که نامش ایلیا بن عامیل بن شمالخین بن اریا بن علقما بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم است. همچنین گفته اند نامش ارمیا بن حلشا، و از اسباط هارون بوده است. ولی صحیح تر آن است که اهل سیره نقل کرده و آنچه که از پیامبر رسیده که نامش بلیا بن ملکان عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح می باشد. بنابراین نام اصلی وی خضر نبوده بلکه به خاطر صفاتی که در او بوده است به خضر معروف شده است. بدیهی است نام این مرد، هر چه باشد مهم نیست، مهم این است که او یک دانشمند الهی بود، و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مامور به باطن و نظام تکوینی جهان، و آگاه از پاره ای از اسرار، و از یک جهت معلم موسی بن عمران، هر چند موسی در پاره ای از جهات بر او مقدم بوده است. و در اینکه او پیامبر بوده است یا نه باز روایات مختلفی داریم.
مکانهای منتسب به حضرت خضر
در شش کیلومتری شهر قم کوهی وجود دارد که از فراز آن می توان همه شهر را با یک نگاه طی کرد. این کوه منسوب به حضرت خضر (ع) با قدمت سه هزار سال است. می گویند بر قله این کوه در سه هزار سال پیش غاری بوده است که خضر پیامبر (ص) در آن غار به عبادت و نیایش می پرداخت، غاری که امروز به مسجد کوچکی با ظرفیت ۱۰ تا ۱۵ نفر تبدیل شده است و سال ها پیش از این در حالی که هنوز قم آنقدر بزرگ نشده بود که خود را به دامنه این کوه برساند معبد عارفان و ساکنان و اوقاد بود، و خلوتکده ای برای شب زنده داری و عبادت عالمان و عاشقان طریقت حق بوده است و هم چنین گویند حضرت خضر نبی (ع) در مسجد اموی همواره نماز می گذاشته است مکان نماز ایشان در سمت شرقی قبله (جنوب شرقی) نزدیک مناره شرقی بوده است. اکنون نزدیک به محراب اصلی مسجد و به موازات مقام هود بر دیوار قبله عنوان «هذا مقام خضر النبی» بر تابلویی سبز دیده می شود. شایان گفتن است در بسیاری از نقاط سوریه مقام حضرت خضر دیده می شود.
نحوه زندگی حضرت خضر
در روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که می فرماید: «حضرت خضر (ع) از آب حیات خورد، او زنده است و تا دمیده شدن صور از دنیا نمی رود، او پیش ما می آید و بر ما سلام می کند، ما صدایش را می شنویم و خودش را نمی بینیم، او در مراسم حج شرکت می کند و همه مناسک را انجام می دهد، در روز عرفه در سرزمین عرفات می ایستد و برای دعای مؤمنان آمین می گوید. خداوند به وسیله او در زمان غیبت، از قائم ما رفع غربت می کند و به وسیله او وحشتش را تبدیل به انس می کند.» از این حدیث استفاده می شود که حضرت خضر (ع) جزء سی نفری است که همواره در محضر حضرت بقیة الله (ع) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آنهاست.
در اینکه آیا حضرت خضر پیامبری از پیامبران و یا بنده ای از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگوست. در بعضی اخبار آمده است که خضر و ذوالقرنین پیامبر نبوده بلکه هر دو عالم بودند. چنانچه برید بن معاویه از امام باقر و صادق نقل می کند که حضرت فرمود: «صاحب موسی خضر و ذوالقرنین پیامبر نبودند بلکه عالم بودند.» اما بسیاری از علما به استناد برخی آیات و روایات معتقدند که حضرت خضر (ع) پیامبری از پیامبران خدا بوده است. علامه طریحی می فرماید: «بسیاری از علما می گویند وی پیامبر بوده و استدلال کرده اند به اینکه به موسی گفت: "و ما فعلت عن امری؛ هرگز این کارها را از پیش خود انجام ندادم." (کهف/ 82)»
علامه طباطبایی پس از آنکه مسأله عالم بودن خضر را مطرح می کند، بعد می فرماید: «لکن آیات نازل شده در قصه خضر و موسی ظاهر در این است که وی پیامبر بوده است.» و آنگاه اضافه می کند: «آنچه که از روایات نبوی و از طریق اهل بیت وارد شده چنانکه محمد بن عماره از امام صادق آورده به دست می آید که خضر پیامبری مرسل بوده است که خداوند وی را به سوی قومش فرستاد. او نیز مردم را دعوت به توحید و اقرار به انبیا و رسل و کتابهای آسمانی نمود.»
حضرت خضر (ع) دارای ویژگیهای زیادی است که به برخی از آنها به استناد روایات اشاره می کنیم:
1- وی از جمله کسانی است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقداری از آن را نوشیده است.
2- خضر (ع) هم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا (ع) فرمود: خضر از آب حیات نوشید پس او زنده است تا نفخ صور دمیده شود. حلبی نیز در همین راستا آورده است که: «اجمع العلماء بالنقل علی کون الخضر حیا باقیا الی لان».
3- خداوند به خضر (ع) توان و قدرت نیرومندی عطا کرده، چنانکه طریحی می نویسد: «خداوند به خضر توان و قدرت بسیار بالایی عطا کرد و مسئول مقدمه الجیش ذی القرنین بوده است.»
4- از خصوصیات و ویژگیهای خضر این بوده که به هر کجا می نشسته آنجا سرسبز می گشت. امام صادق (ع) فرمود: «بر هیچ تخته خشکیده ای نمی نشست مگر آنکه سبز می گشت و بر هیچ زمینی بی آب و علف قرار نمی گرفت مگر آن که سرسبز می گشت و به همین جهت خضر نامیده شد. همچنین گفته شده که هرگاه به نماز می ایستاد اطرافش سرسبز می گشت.»
5- قرآن مجید هر چند آشکارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم یاد کرده است و در سوره کهف در جریان ملاقات حضرت موسی با خضر چنین می فرماید: «فوجدا عبدا من عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما؛ تا این که [خضر] بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود به او دانشی آموخته بودی.» (کهف/ 65)
6- هر کجا نامش برده شود فورا حاضر می گردد. امام رضا (ع) درباره این ویژگی می فرماید: «و انه لیحضر حیث ما ذکر فمن ذکره منکم فلیسلم علیه؛ هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پس هر یک از شما به یاد او افتاد بر او سلام کند.»
7- حضور همه ساله در مراسم حج. امام رضا (ع) می فرماید: «و انه لیحضر الموسم کل سنه فیقضی جمیع المناسک و یقف بعرفه فیومن علی دعاء المومنین؛ همه ساله در مراسم حج حضور می یابد و تمام مناسک حج را نیز انجام می دهد، و در عرفات در کنار سایر حجاج خانه خدا می ایستد و بر دعای مومنین آمین می گوید.»
8- اندرزگویی و نصیحت پذیری. از دیگر ویژگیهای حضرت خضر (ع) این است که هم به دیگران توصیه و اندرز می داده و هم دنبال آن بوده که از نصایح و گفته های بزرگان و صالحان کمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه می بینیم که معصومین (ع) امثال امام صادق و امام باقر و امام زین العابدین وصایای او را به موسی و اندرزهای خضر را به دیگران برای ما نقل کرده اند. و گاهی هم روایت کرده اند که خضر به محضرشان می رفته و درخواست نصیحت و توصیه می نموده مثلا به امیرالمومنین پیشنهاد کرد که «مرا به کاری راهنمایی کن که اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد.»
آیا خضر را می توان دید؟
در اینکه آیا می شود حضورا به خدمت خضر رسید یا نه باز روایات دو دسته هستند دسته اول آنهایی می باشند که امکان رؤیت را نفی کرده حتی از امامان معصوم. مثلا از امام رضا (ع) نقل شده که فرمود: «و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نری شخصه؛ خضر نزد ما می آید و به ما سلام می کند پس ما صدایش را می شنویم ولی شخص او را نمی بینیم.» همچنین از حضرت رضا (ع) روایت شده که هنگامی که رسول خدا رحلت کرد شخصی در خانه اهل بیت آمده و به آنان تعزیت و تسلیت گفت، اهل بیت صدایش را می شنیدند اما شخص او را نمی دیدند، حضرت علی (ع) فرمود «این خضر است که آمده و مصیبت پیامبر را به شما تعزیت می دهد.» و از امام زین العابدین شبیه آنچه که گذشت نقل شده است.
و دسته دوم روایاتی هستند که از آنها چنین برمی آید علاوه بر اینکه معصومین صدای خضر را می شنیدند شخص او را نیز می دیدند و گاهی هم یاران امام با خضر ملاقات می کردند و بارها دیده شده که به حضور امامان رسیده و سؤالاتی از آنان کرده که در برخی موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار کرده اند. همانگونه که روایت شده امام باقر در حج بودند مردی به حضور امام رسید و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالی کرد. امام باقر فرمودند «از فرزندم جعفر (ع) بپرس.» و در آخر خبر آمده که امام باقر فرمود: «این خضر است.»
همچنین از ملاقاتهای مکرر خضر با حضرت امیر که هم میثم تمار او را دیده و هم شرطة الخمیس شخص خضر را دیده بودند و به گمان اینکه او دشمن علی است و از تاریکی شب آمده است استفاده کند تا علی را ترور بنماید، و همچنین از ملاقات و گفتگوی مکرر خضر با امام زین العابدین در مدینه و در بین راه مکه و مدینه و از فرستادن امام صادق (ع) چوبی از درخت طوبی را جهت رفع تشنگی داود رقی به وسیله او و روایات متعدد دیگر استفاده می شود. خضر (ع) با اهل بیت (ع) تماس حضوری داشته بلکه بسیاری اوقات کارهای معصومین را نیز انجام می داده است. اما نسبت به سایر مردم در زمان حیات معصومین گاه گاهی مورد رؤیت بوده است و اما در زمان غیبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسیار نادر، برای احدی قابل رؤیت و شناسایی نمی باشد.
در زمانهای نه چندان دور، پیرزنی برای برآورده شدن خواسته اش شب و روز دعا می کرد. تا این که از کسی شنید که هر کس چهل روز عملی را انجام دهد یکی از پیامبران خدا را خواهد دید و می تواند حاجتش را از او بخواهد او باید برای دیدن حضرت خضر چهل صبح پیش از طلوع آفتاب جلوی در خانه اش را آب و جارو می کرد پیرزن نیت کرد و شروع کرد روزهای اول با شوق و ذوق تمام این کار را انجام می داد گاهی حاجتش را عوض می کرد یا دوباره منصرف می شد گاهی هم همه چیز را به خدا می سپرد تا هر چه صلاح است انجام دهد. باورش نمی شد که بتواند یکی از پیامبران، حضرت خضر، را ببیند چه برسد به این که از او حاجتی بخواهد و مواظب بود وظیفه اش را درست و بدون کم و کاست انجام دهد تا مبادا روزی خوابش ببرد یا یک وقت آب نداشته باشد یا جارویش شکسته باشد تا چهل روز تمام شود.
روزهای آخر دیگر این کار برای پیرزن وظیفه شده بود و گاهی حاجتش را فراموش می کرد و به مردمی که در رفت و آمد بودند خیره می شد و با بی حوصلگی آنها را تماشا می کرد تا این که بالاخره روز چهلم رسید پیرزن در را باز کرد و لبخندی زد و نفس عمیقی کشید و شروع کرد به آب و جارو کردن بعد از آن باید منتظر می ماند تا حضرت خضر رد شود صندلی چوبیش را آورد و جلوی درب خانه منتظر شد هنوز خورشید بالا نیامده بود و کسی در کوچه نبود دقایقی گذشت او داشت به درختان نگاه می کرد به گنجشک ها که می آمدند روی زمین می نشستند و بلند می شدند.
به آسمان که امروز ابرها چه قدر شکل های قشنگی درآورده اند این سر کوچه را نگاه کرد آن سر کوچه را دوباره این سر کوچه را، مردی چوب به دست داشت رد می شد پیرزن او را نگاه کرد چه قدر چهره گیرایی داشت، نزدیکتر شد انگار که پیرزن سال هاست او را می شناسد به صورتش خیره شده بود در چشمانش نوری بود و بر لبش ذکری. پیرزن فقط نگاه می کرد انگار آن شخص را فقط باید نگاه کرد و سکوت. نباید حرفی زد مرد به آرامی گذشت پیرزن داشت به او می نگریست و وقتی رد شد هنوز در جای خودش نشسته بود و غرق در فکر و خیالاتش هنوز منتظر بود خودش هم نمی دانست به چه می اندیشد دقایق می گذشتند و او انگار در همان لحظه های اول حاجتش را جا گذاشته بود کم کم مردم شروع کردند به رفت و آمد و کوچه داشت شلوغ می شد ولی کوچه و خانه پیرزن امروز بوی دیگری گرفته بود بوی نور، بوی رهگذری از بهشت پیرزن لبخند زد زیرا اصلا به یاد نیاورده بود که حاجتی دارد اصلا انگار یادش رفته بود که می تواند حرف بزند و خواسته اش را بگوید او خضر را نشناخته بود.
سرانجام و عاقبت خضر (ع)
لابد می پرسید که سرانجام کار خضر به کجا خواهد رسید و تا چه وقت زنده می ماند و آیا مرگ برای او هست تا نیست؟ پاسخ می دهیم از آنجایی که قرآن می فرماید: «کل نفس ذائقة الموت؛ مرگ بر همه مقدر شده.» (آل عمران/ 185) بنابراین خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، این را باید از روایات و اقوال مفسرین به دست آورد. نیشابوری از ثعلبی نقل می کند که گفته می شود حضرت نمی میرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنکه قرآن بالا می رود. و هم چنین از نیشابوری نقل گردید که: «آخرین کسی از بنی آدم از دنیا می رود، الیاس و خضر است.»
پیامبران حضرت خضر (ع) ویژگی های پیامبران حیات روایات دوران غیبت داستان تاریخی