آتشگاه را در مکانى قرار مى دهند که اطراف آن باز باشد. در آتشکده کانون ویژه اى براى افروختن آتش وجود دارد که جز اتربان یا موبد نگهبان آتش کسى دیگر حق ورود به آن مکان را ندارد. اتربانان که به طرف آتش مى روند، باید پنام یعنى دهان بند ببندند تا دم ایشان آتش مقدس را نیالاید. در سمت راست آتشگاه اطاقى وسیع و چهارگوش قرار دارد که به قسمتهاى متعدد و مساوى تقسیم شده و هر یک را براى کار خاصى در نظر گرفته اند. این اطاق را یزشن گاه یعنى مکان تشریفات عبادت مى گویند. آفتاب نباید بر آتش بتابد، زیرا که آن را آلوده مى سازد. براى جلوگیرى از تابش آفتاب بر آتش، آتشگاه را در وسط آتشکده مى ساختند.
ظرفی که آتش را در آن نگهداری می کردند، «آتشدان» نام داشت. آتشدان در اتاقی درونی و محراب مانند در آتشکده قرار داشت تا پرستار روحانی آن را از هرگونه آلودگی و ناپاکی مصون دارد. در میان بقایای کاخ های با شکوه پاسارگاد، آتشدان های خوش تراشی از سنگ سفید پیدا شده است که نشان دهنده ی اهمیت این عنصر نزد شاهان هخامنشی است. این آتشدان ها ته ستون و سری سه پله دارند که با پایه ی بلندی به شکل مکعب مستطیل قلمی به یکدیگر وصل شده اند. ارتفاع آن تا حدود کمر آدمی میانه قد، می رسد. سر آنها که روی پایه ی سنگی قرار دارد، توخالی و محل افروختن آتش بوده است. شاید داخل این آتشدان سنگی از منقلی فلزی هم استفاده می کردند. زیرا داخل آن اثری از آتش دیده نمی شود.
آتشدان های پاسارگاد از نظر ظرافت کار سنگ تراشی بی نظیرند اما نمونه های آن را زردشتیان در طول سده ها، به هنگام پرستش و نیایش به کار برده اند. در حجاری های بالای آرامگاه داریوش بزرگ، آتشدانی همانند آتشدان پاسارگاد روبروی نقش شاه قرار دارد. نقش آتش به صورت هرمی از شعله ها از سر آتشدان زبانه می کشد. این کهن ترین نمونه ی آتشدانی است که آتش آن افروخته است. احتمالا مراد از آتش حجاری شده، نمایش اجاق شخصی او به هنگام جلوس بر تخت بوده است. رسمی که ظاهرا بنیان گذار آن کورش بزرگ بود و از اهمیتی حکایت می کند که در ایام کهن، آتش شخصی هر حکمرانی برای قوم و طایفه او داشته است.
در بالای آتشدان، پیکره ای واقع در دایره ی بالدار، همانند نقش بیستون، در پرواز است. پشت سر پیکره فوق، قرص ماهی برجسته همراه با هلالی در لبه زیرین آن حجاری شده است. هماهنگی نقوش پیکره ی بالدار و قرص ماه و آتشدان در آرامگاه داریوش بزرگ دلالت بر احترام داریوش نسبت به خورشید و ماه و آتش می کند و جالب این که سه دعای مهم زردشتی نیز به این سه اختصاص دارند: خورشید نیایش، ماه نیایش و آتش نیایش.
در متون پهلوی آمده که ستایش خداوند باید در آن حال که روی به خورشید و ماه و آتش دارند، صورت پذیرد. با این تعابیر و بر طبق سنن دین زردشت می توان گفت که این نقوش، شاه را در حال نیایش نشان می دهند. نقش آتشدان را روی تعدادی از گل مهرهایی که در ویرانه های خزانه داری و باروی تخت جمشید یافت شده اند، نیز می بینیم. در نقوش این گل مهرها، بالای آتشدان نمادی بالدار قرار دارد و در دو سوی آن، دو پرستنده یا دو موبد به نیایش مشغولند. جزئیات شکل آتشدان روی گل مهرها دقیقا مشخص نیست، اما باید نمونه ای از آتشدان های زمان هخامنشیان باشد. در گل مهری هم که از مصر به دست آمده و تاریخ آن میان سال های 400 تا 500 قبل از میلاد است، همین نمونه آتشدان دیده می شود.
به طور کلی نقش آتش افروخته روی پایه بلند، بر مهرها و گل مهرهای هخامنشی که پرستشگران به آن ادای احترام می کنند، نماد رسمی مذهبی شده بود. از گزنفون، تاریخدان یونانی، نقل است که کورش بزرگ هخامنشی به هنگام بیرون آمدن از زادگاهش پارس، به ایزد آتش اجاق و اهورامزدا نیایش می کرده است. گزنفون کورش بزرگ را چنان می نمایاند که زردشتی مومنی است و معمولا به درگاه اهورامزدا نیایش می کند. پیش از روزگار ساسانیان، برای این آتشدان ها نامی در اثری به جا نمانده است. اما در دوره ساسانیان به نام های «آدوران»، «آتشدان» و «آتشگاه» بر می خوریم. همچنین در دوره ساسانیان، آتشدان علامت ملی شد و آن را روی سکه های پادشاهان این سلسله ضرب کردند.
آلات و ادوات آتشکده عبارت است از:
1- هاون؛ براى فشردن هوم یا گیاه مخصوص مورد استفاده است.
2- دسته هاون؛ که براى همین منظور به کار مى رود.
3- چوب برسم که موبد مخصوص آتش را به وسیله آن مشتعل نگاه مى دارد. در فرهنگ فارسى آمده است که به شاخه هاى باریک گیاهى برسم گویند. برسم را از درخت هوم مى برند. هوم درختى است شبیه گز. اگر هوم نباشد، از شاخه درخت گز و یا از شاخه هاى انار استفاده مى شود. براى بریدن هوم تشریفات خاصى دارند: براى بریدن هوم از کاردى استفاده مى کنند که دسته آن نیز از آهن باشد. آن کارد باید تکاملا تطهیر شود. سپس زمزمه اى به عنوان دعائى که در موقع عبادت و غسل و طعام مى خوانند، خوانده مى شود. آنگاه برسم را از درخت هوم مى برند. در حال حاضر برسم را از فلز نقره یا برنج مى سازند.
4- برسمدان.
5- کارد کوچک.
6- چند جام براى هوم و آب مقدس.
7- چند پیاله کوچک به نام طشت براى هوم؛ این طشت نه سوراخ دارد.
8- رسن؛ ریسمانى کوچک از موى گاو که شاخه هاى برسم را با آن به هم مى بندند.
9- سنگ بزرگى به نام ارویس گاه که چهار گوشه است و آلات مزبور را روى آن مى گذارند.
هر یک از ادیان بزرگ برای پرستش خدای یکتا قبله یا پرستش سویی معین کرده تا در هنگام نیایش با خداوند رو به سوی آن کنند تا اولا هنگام نماز گروهی قانون و ترتیب خاصی باشد. ثانیا با نگاه کردن به یک سمت و یک نقطه تمام قوای فکری پرستش کننده یکجا متمرکز شده و بدینوسیله بتواند بر خیالات نفسانی غلبه نماید. تعیین قبله از سوی پیامبران به همین منظور بوده در حالی همه می دانیم خداوند یکتا همه جا حاضر بوده و در هر زمان در کنار ما است. قبله مسلمانان کعبه است و به علاوه شیعیان مهری را که از خاک تربت است جلو خود می گذارند و به عبادت می پردازند. ساختمان کلیسای عیسویان طوری است که محراب کلیسا رو به مغرب است. در نتیجه عیسویان هنگام نماز در کلیسا رو به شرق و خارج از کلیسا مقابل عکس عیسی و حضرت مریم و یا صلیب مقدس به پرستش می پردازند. کلیمیان نیز هنگام نماز اورشلیم را مکان مقدسی برای تعیین قبله می دانند.
پرستش سو (قبله) زرتشتیان نور و روشنایی می باشد به هر شکلی که تجلی نماید خواه این نور از خورشید و ماه باشد یا از شعله آتش و یا چراغ فروزان، به علاوه بر زرتشتیان امر شده است که چهار آخشیج را که عبارت از آتش و آب و باد و خاک باشد احترام بگذارند. با این وجود عده ای که از فلسفه مزدیسنا (زرتشتیان) آگاهی نداشتند را بر آن داشت که زرتشتیان به خطا آتش پرست خوانده شوند با این تفاصیل از انصاف به دور است که زرتشتیان آتش پرست خوانده شوند، زیرا زرتشتیان به دستور اشو زرتشت تنها اهورامزدا (خداوند) یکتا را سزاوار و شایسته پرستش می دانند. از رویی دیگر در بینش اشو زرتشت، خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد. پس هر زرتشتی به هنگام نیایش رو به سوی روشنایی می کند، هرگونه روشنایی در نماز تفاوتی ندارد. نور خورشید، ماه، چراغ که یکی از آنها نیز می تواند روشنایی آتش باشد.
از سوی دیگر ایرانیان باستان، آتش را نماد موجودیت خود یا نمادی از هویت ملی خود می دانستند و به آن افتخار می کردند. زیرا آتش از بین برنده ناپاکی ها و روشن کننده تاریکی ها است، گرما و انرژی آتش چرخ های صنعت و پیشرفت را به چرخش می آورد و آتش درونی انسان اندیشه او را به خـرد بی پایان اهورایی پیوند می دهد، پس زرتشتیان به پیروی از نیاکان خود همچنان آتش را در آتشکده ها پرستاری می کنند تا یادآور پویایی روشنایی در هستی باشد. فردوسی بزرگ در این باره می گوید:
نگوئی که آتش پرستان بدند *** پرستنده پاک یزدان بدند
زرتشت با انتخاب آتش به عنوان نماد کیش زرتشت از پیروان خویش خواسته است که:
۱ـ همچون آتش پاک و درخشنده باشند.
۲ـ همانگونه که پیوسته شعله های آتش رو به بالا می رود پیروان وی نیز به سوی بالا یعنی به طرف روحانیت و انسانیت و ترقی و تعالی عروج یابند.
۳ـ آتش با هرچه برخورد کند آن را نیز چون خود درخشان می سازد به همین گونه زرتشتی نیز باید پی از برخورداری از فروغ دانش و بینش دیگر آن را از فروغ نیکی اشا (بهترین نظام هستی) بهره مند گرداند.
۴ـ زبانه های آتش هیچگاه به سوی پایین میل نمی کنند آنها نیز بکوشند تا مجذوب خواهش های نفسانی نشوند و پیوسته آمال بزرگ و معنوی را مد نظر داشته باشند.
۵ـ همانطور که آتش چیزهای ناپاک را پاک می کند و خود آلوده نمی شود آنها نیز با بدی بستیزند بی آنکه خود را به ان بیالایند.
۶ـ آتش منبع زیبایی و اساس حیات فعال و بیقرار است و تا بازپسین لحظه حیات از کوشش باز نمی ایستد انسان نیز باید به مانند آتش باشد و آلودگی ها را از طریق رعایت اصول سه گانه (اندیشه نیک گفتار نیک پندار نیک) از بین ببرد.
پاکى آتش و حفظ آن از لوث کدورات و پلیدیها یکى از رسوم مهمه زرتشتیان است. آتش مقدس انواع گوناگون دارد: آتش خانه، آتش قبیله، آتش قریه، آتش آذران، آتش ایالت. نگهبان آتش را مانبذ مى گفتند. براى حراست و نگهدارى آتش هیئتى از روحانیون زیر نظر یک موبد انجام وظیفه مى کردند. آتشکده به بوى کندر و سوختنى هاى معطر دائما خوشبو است. آتش را با قطعات چوبى که طى مراسم ویژه مذهبى تطهیر شده، نگاه مى داشتند. این چوبها غالبا از گیاهى موسوم به هذانه اپنا بود و روحانى نگهبان آتش دائما به وسیله چوبى که آن را برسم مى خوانند و مطابق آداب ویژه اى بریده شده است، آتش را روشن و ادعیه اى را تلاوت مى کند.
آنگاه روحانیون دیگر هومه یا هوم را نثار مى کنند در اثناى قرائت ادعیه، روحانیون شاخه گیاه (هومه) را پس از تطهیر در هاون مى کوبند. مقدس ترین آتش آن است که از شانزده آتش جداگانه تشکیل شده باشد که هر کدام از آنها به نوبت در ضمن یک سلسله عبادت مفصل و تشریفات طولانى مرتبه تقدیس حاصل کرده اند. از جمله آداب طهارت آتش آن است که چند شاخه هیزم از چوب صندل معطر تراشیده و توده مى کنند و بر فراز شراره، بدون آنکه آن را لمس کنند، قاشقى فلزى نگاه مى دارند که روزنى کوچک در میان آن است و در آن نیز خرده ریزه چوب صندل ریخته اند، پس آنگاه آن توده چوبهاى مقدس را مشتعل مى سازند و به قرائت دعاها و سرودها مشغول مى شوند. این عمل را نود و یک بار تکرار مى کنند. آتشهاى دیگرى نیز هستند که اصل هر یک از آنها از درخشش برق یا از سایش سنگ چخماق یا از آتش مخصوص معابد و بت خانه ها و محل تعریق و خانه هاى مقدسان و ابرار روشن شده و هر یک در درجات قدس و طهارت مختلف جمع کرده اند، در کوره مقدسى، در آتشخانه افروخته مى شود و موبدان از شانزده آتش مطهر که موبدان در حالى که به پارچه لطیفى دهان خود را بسته اند و از دور تنفس مى کنند، آن را مشتعل مى سازند.
آتشدان در مرکزیت اطاق اندرونى است و پر از خاکستر و در آنجا یک چهار پایه سنگى قرار داده اند و به تناوب موبدان آن را با قطعات چوب صندل تازه و فروزان مى کنند و همواره دستمال بر دهان بسته اند که مبادا دم ایشان به آتش پاک دمیده شود و آن را پلید سازد و همچنین در برابر آن آخشیج ایزدى از سرفه و عطسه اجتناب دارند. افراد زرتشتى در هر وقت روز بخواهند، مى توانند منفردا به درون آتشکده بروند.
قبل از ورود به معبد، دست و روى خود را با آب شسته و قسمتى از اوستا را تلاوت مى کنند و دعا مى خوانند. سپس کفشها را از پا بیرون آورده و به اطاق معبد داخل مى شوند و در برابر آتشدان مقدس نماز برده و هدیه و نیازى با مقدارى چوب صندل به موبد تقدیم مى دارند و در برابر، یک چمچه از خاکستر مقدس از دست او مى ستانند. آن خاکستر قدوسى را به نیت کسب فیض و برکت به صورت و چشم خود مى مالند. سپس به سوى آتش به تعظیم خم شده و نماز و دعا مى خوانند و در همه حال آن آتش را رمز و نشانه ملکوت الهى مى دانند نه عین ذات ربوبى. آنگاه آهسته رو به قهقرا رفته به کفش کن مى رسند و به خانه خود باز مى گردند.
مهم ترین زیارت آتشکده در روز نوروز است. در آن روز زرتشتیان بامدادان از بستر برخاسته و بدن را شستشو مى دهند و جامه نو بر تن کرده به آتشکده مى روند. مراسم نیایش را به جا مى آورند. آنگاه صدقات و بریات به فقرا مى دهند. تمام اوقات آن روز مقدس را به دید و بازدید دوستان و تبادل شادباش و تقدیم تهنیت و جشن و سرور مى گذرانند.در دوران باستان، نه تنها زردشتیان برای دعا و نماز در پیشگاه آتش یا شنیدن گفتار «هیربد» به آتشکده می رفتند، بلکه نیازمندان گرسنه و تشنه نیز برای طلب یاری به آتشکده ها پناه می بردند. در این معابد که بر اساس شواهد از دوره ی هخامنشی در این کشور برپا شده اند، آتش مقدس آتش همیشه فروزان با چوب بود که در آتشدانی روی پایه ای بلند می سوخت.
روحانی پرستار آتش هر روز در وقت معین سوخت و بخورات را همراه با نیایش و آتش پیشکش می کرد. از آن جا که قبله ی زردشتیان رو به سوی نور است، مومنان برای به جا آوردن نمازهای روزانه خود به حضور آتش یا نور خورشید (آتش آسمانی) نیازمند بودند و شرط خواندن نماز داشتن طهارت کامل و به اصطلاح وضو بود. نماز ویژه ی آتش هنوز هم در آتشکده ها خوانده می شود. با برپایی آتشکده ها، لزوم پیدایش طبقه ی نوینی از روحانیان، یعنی موبدان آتشکده ها احساس شد. از میان این طبقه، روحانی عالی رتبه یا روحانی رییس آتشکده را در فارسی باستان «بگینه پتی» (baginapati) می خواندند. این لقب در دوره ی ساسانی به «مغوبد» (بزرگ مغان) تغییر یافت. اهمیت آتش را در اسامی عام ترکیبی که از دوران هخامنشی به جا مانده نیز می توان دید، مانند: «آتر فرنه» (از آتش بخت یافته) و در الواح ایلامی: «آتر پاته» (محافظت شده با آتش)، «آتر بانو» (دارنده ی درخشش آتش) و «آتر دانه» (آتش داد).