در قسمت اول بررسی زمینه ها و انگیزه های ظهور فرقه کیسانیه به مواردی چون: تاثیر وقایع سال 61 هجرى بر پیدایش «کیسانیه»، موضع امام سجاد (ع) در قبال تحرکات اجتماعى پس از واقعه کربلا و بسترهای ظهور مختار و قیامش اشاره شد. در بخش دوم به دیگر ابعاد مسئله چون: تمایز قیام توابین و قیام مختار، عقیده مختار درباره امامت على بن الحسین (ع)، مختار در روایات شیعه، شخصیت مختار در نگاه محققان امامیه و انگیزه هاى سیاسى در شکل گیرى کیسانیه اشاره می شود.
تمایز قیام توابین و قیام مختار
فرقى که میان این دو قیام مشهود مى باشد، این است که در قیام توابین، تنها انگیزه قیام گران، انتقام از قاتلان حسین بن على (ع) بود و آنها با این حرکت مى خواستند سهل انگاری ها و گناهان گذشته خود را جبران کنند، چه این که آنان با شرکت نجستن در سپاه حسین بن على (ع) و تنها گذاشتن وى در مقابل دشمن، بشدت خود را مجرم و مستحق عذاب الهى مى دیدند و در صدد بودند به گونه اى آن گذشته تاریک را محو سازند. و جز این هدفى سیاسى یا عقیدتى براى آنان یاد نشده است. اما در قیام مختار وضع به گونه دیگرى است. هر چند قیام مختار همانند قیام توابین شعار انتقام از قاتلان حسین (ع) را از شعارهاى اساسى قرار داده بود اما اهداف دیگرى هم در قیام مختار دنبال مى شد که بیشتر جنبه سیاسى داشت. درباره قیام مختار، مطالب متفاوتى از او نقل شده که گاه با یکدیگر سازگار نیست و همین امر، محققان را به دو نظرگاه ناهمساز منتهى ساخته است.
عقیده مختار درباره امامت على بن الحسین (ع)
از برخى منابع استفاده مى شود که مختار نه تنها امامت على بن الحسین (ع) معتقد بوده، بلکه مبارزات خویش علیه دستگاه اموى را فقط به منظور یارى اهل بیت (ع) و انتقام از قاتلان ایشان صورت داده است و ائمه (ع) براى او دعاى خیر کرده و کارهاى او را ستوده اند. در قبال این منابع، مدارکى وجود دارد که دقیقا خلاف آن را ثابت مى کند و چنین مى نمایاند که مختار از امامت على بن الحسین (ع) روى گردانده و به امامت محمد حنفیه فرزند على (ع) و برادر حسین بن على (ع) اعتقاد داشته است و حمایت او از محمد حنفیه و مستند ساختن نهضت خویش به وى، باعث پیدایش فرقه کیسانیه شد. و على بن الحسین (ع) نه تنها کارهاى او را امضا نکرده، بلکه از او تنفر و انزجار داشته و حتى او را در مورد طعن و لعن قرار داده است.
مختار در روایات شیعه
الف- روایاتى در مدح مختار
از امام باقر (ع) نقل شده است: «لا تسبوا المختار قتل قتلتنا و طلب ثارنا و زوج ارلملنا و قسم المال فینا على العسرة، یعنى؛ به مختار ناسزا نگویید، زیرا او از قاتلان ما، انتقام گرفت و زمینه ازدواج زنان بى سرپرست ما را فراهم آورد و در شرایط سختى و تنگدستى به ما کمک رسانید.» در حدیثى دیگر چنین آمده است: «مردى از اهل کوفه به حضور امام باقر (ع) تشرف یافت، خواست دست امام را ببوسد، امام مانع شد. آن حضرت از او پرسید: نامت چیست؟ مرد گفت: من ابومحمد، فرزند مختار هستم. امام دست او را گرفت و در کنار خود با گرمى جاى داد... و به او فرمودند: مختار خانه هاى ما را بنا کرده و به خون خواهى شهداى ما برخاست، خداى او را رحمت کند.»
در بیانى دیگر مختار چنین مدح شده است: امام باقر (ع ) به فرزند مختار فرمود: «خداوند پدرت را رحمت کند! خداوند پدرت را رحمت کند! هیچ کس حقى از ما نزد کسى نبود، جز این که آن را براى ما باز پس گرفت» از على بن الحسین (ع) روایت شده که فرمود: «الحمدلله الذى ادرک لى ثارى من اعدایى و جزى الله مختار خیرا، یعنى؛ سپاس خداى را که انتقام خون ما را از دشمنانمان گرفت و خداوند به مختار جزاى نیک دهد.» روایات دیگرى از رسول خدا و امیرالمؤمنین (ع) ثبت شده است که در آنها از مختار به عنوان کسى که انتقام ذریه رسول خدا را از دشمنانشان مى گیرد، یاد شده است. چه بسا بر اساس همین روایات میثم تمار در روزگارى که مختار زندانى بود به ملاقات رفت و بشارت آزادیش و خونخواهى وى از دشمنان اهل بیت (ع) را به او داد.
منهال بن عمرو مى گوید: حضور امام سجاد (ع) رسیدم، آن حضرت از من پرسید: «منهال! حرملة بن کاهل اسدى چه شد و در چه حالى به سر مى برد! منهال مى گوید: عرض کردم وقتى من از کوفه بیرون آمدم او زنده بود. امام دست ها را به سوى آسمان برداشت و سه مرتبه فرمود: خدایا حرارت آهن را به او بچشان. منهال مى گوید: من از منزل آن حضرت به سوى کوفه رهسپار شدم، خبر قیام مختار را دریافت کردم براى ملاقات مختار شتافتم، لحظه اى رسیدم که حرمله را دستگیر کرده بودند و مختار دستور داد دست و پاى او را قطع کنند و وى را در آتش بسوزانند. ناگاه با دیدن این منظره گفتم: سبحان الله. مختار رو به من کرد و پرسید، آیا سبحان الله گفتن تو دلیلى داشت؟ آنچه میان من و امام سجاد (ع) گذشته بود براى مختار نقل کرده و گفتم، تسبیح من بدان جهت بود که استجابت دعاى امام سجاد را به دست تو، مشاهده کردم. مختار از مرکب پیاده شد، دو رکعت نماز خواند و سجده آن را طولانى ساخت. پس از نماز او خواستم تا براى صرف غذاى میهمان من باشد. ولى او گفت: من به سپاس لطف الهى؟ دعاى امام سجاد را با دست من مستجاب کرده است، امروز را روزه خواهم بود.»
روایاتى در ذم مختار
حبیب خثعمى از امام صادق (ع) نقل کرده است: مختار مطالبى را به دروغ، منتسب به على بن الحسین (ع) مى ساخت و به آن حضرت نسبت مى داد. یونس یعقوب مى گوید: امام باقر (ع) مى فرمود: «مختار نامه اى همراه هدایا براى امام سجاد (ع) فرستاد، اما امام نپذیرفت و نامه را نخواند و فرمود: من هدایاى دروغگویان را نمى پذیرم و نامه آنان را نمى خوانم». در حدیثى دیگر چنین آمده است: «در روز قیامت، پیامبر (ص)، على بن ابى طالب (ع ) و حسن و حسین (ع) از کنار دوزخ مى گذرند، فردى از میان آتش فریاد بر مى آورد و پیامبر و امیر مؤمنان را به یارى مى طلبد، اما به او توجهى مى طلبم. رسول خدا از فرزندش حسین (ع) مى خواهد تا او را شفاعت کند. و او چنین مى کند. راوى حدیث مى گوید: به امام صادق گفتم: آن شخص کیست؟ امام فرمود: او مختاربن ابى عبیده ثقفى است. پرسیدم: چرا در آتش مى سوزد؟ امام فرمود: چون در اعتقاد او نسبت به پیامبر و (ع) خللى بوده است و اگر در قلب جبرئیل و میکائیل نیز خللى نسبت به آن دو باشد، در آتش خواهند سوخت.» در روایاتى دیگر، انگیزه مختار از قیام، رسیدن به سلطنت و قدرت معرفى شده است و در آن روایت این نکته نیز آمده است که در قلب جبرئیل و میکائیل نیز ذره اى محبت دنیا باشد، خدا آنها را در آتش مى افکند. از امام سجاد (ع) نقل کرده اند که آن حضرت بارها، مختار را نفرین کرده و مى گفت: «مختار به ما نسبت دروغ داده است و چنین گمان کرده است که به او در مورد امامت سفارش شده است.»
شخصیت مختار در نگاه محققان امامیه
هرچند در مورد مختار و قیام او و نقش وى در شکل گیرى فرقه کیسانیه، آراى مختلفى رسیده است. اما در مجموع دو نظرگاه عمده وجود دارد.
الف: محققان موافق با مختار و قیام او
برخى از محققان بر این عقیده اند که مختار، شیعه اى مخلص و معتقد به امامت على بن الحسین (ع) بوده و هدفش از قیام، تنها براى انتقام از قاتلان اهل بیت بوده و براى کارهاى خویش از سوى امام سجاد (ع) اذن اجازه داشته است. زیرا اگر جز این بود براى او طلب رحمت نمى کردند و هدایایش را نمى پذیرفتند. و اما روایاتى که در بردارنده مذمت مختار مى باشد، برخى از روى تقیه صادر شده و برخى دلایل سیاسى اجتماعى داشته است. در این بینش، نقش مختار در پیدایش فرقه کیسانیه و انحراف از امامت زین العابدین به کلى مورد انکار قرار گرفته است و او منزه از چنین مساله اى شناخته شده است.
محققان مخالف با مختار و قیام او
گروهى دیگر معتقدند که مختار هر چند با قیام خویش، از قاتلان اهل بیت (ع) انتقام بایسته اى گرفت و تا اندازه اى جراحتهاى عمیق عاشوراییان را التیام بخشید و هر چند ائمه براى او طلب رحمت کرده اند، ولى همه اینها دلیل آن نیست که او براستى هدفى جز حمایت از اهل بیت نداشته و هواى حکومت در سر نمى پرورانده است. شاد شدن اهل بیت از برخى کارهاى او دلیل رضایت آنان به همه مواضع فکرى و عملى وى نیست. او به هر حال خدمتى به اهل بیت کرده است و آنان برایش دعا کرده اند ولى چه بسا در ادعاها و اعتقادها و نیز رفتارشان نارسایی ها و کجروی هایى هم بوده است. علامه مجلسى، پس از نقل حدیثى شفاعت حسین بن على (ع) براى مختار و این که مختار دوزخى است ولى به برکت خدمت هایى که براى اهل بیت انجام داده، سرانجام مورد شفاعت قرار مى گیرد، مى گوید: این روایات جمع کننده و تلفیق دهنده میان احادیث مختلفى است که در باره مختار وارد شده است. با این بیان که مختار هر چند در مراتب ایمان و یقین کامل نبوده و از سوى امام معصوم اجازه صریحى در مورد اعمال خویش نداشته است، لکن از آنجا کارهاى شایسته بسیارى به وسیله او صورت گرفت و با برنامه هاى او قلب مؤمنان از جراحت هاى ستم التیام یافت، فرجامش به خیر و نجات است. در حقیقت مختار مشمول این آیه از قرآن مى باشد که مى فرماید: و دسته اى دیگر هستند که به گناهانش اعتراف کرده و عمل نیک و بد را به هم در آمیخته اند، امید است که خداوند ایشان را مورد آمرزش قرار دهد و اما من درباره مختار از کسانى هستم که از داورى کردن بازایستاده اند، هر چند مشهور میان علماى شیعه این است که کارهاى او ارزنده و شخصیت او شایسته مدح است.
انگیزه هاى سیاسى شکل گیرى کیسانیه
شرایط تاریخى، سیاسى، اجتماعى عصر امام سجاد (ع) مى نمایاند که انگیزه هاى سیاسى، بیش از هر انگیزه و دلیل دیگر در شکل گیرى فرقه کیسانیه دخالت داشته است. زیرا به هر حال مطرح شدن محمد حنفیه در قیام مختار به جاى على بن الحسین (ع) یا به دلیل تقیه امام سجاد از حضور مستقیم در جریان قیام بوده و از این رو محمد حنفیه به عنوان نماینده آن حضرت در این حرکت مطرح گشته، ولى بعدها از سوى عناصر ناآگاه و یا مغرض نقشى اصیل به او داده شده است و یا این که به راستى محمد حنفیه در این دوره خود را امام مى شمرده و بعدها در مباحثه با امام سجاد شده است که امامت از آن زین العابدین است و نه او. احتمال سوم این است که مختار صرفا براى پیشبرد اهداف خویش، حرکتش را منتسب به محمد حنفیه کرده است. بى اینکه اجازه ویژه اى براى پیشبرد اهداف خویش، از سوى او داشته باشد. و در این راستا بوده که مختار از محمد حنفیه به عنوان مهدى یاد کرده تا هواداران و هواخواهان بیشتر را گرد آورد. احتمال چهارم این است که اصولا مسأله امامت محمد حنفیه نه در دوران قیام مختار بلکه در عصر حکومت عباسیان، ساخته و پرداخته شده تا از نقطه هاى مبهم و کور گذشته، مستندهایى براى حکومت عباسیان، جستجو شده باشد. هر یک از این احتمال ها که تقویت شود، این نکته به دست مى آید که به هر حال اعتقاد به امامت محمد حنفیه داراى دلایل علمى و مستند به نصوص و منابع شرعى نیست و شرایط خاص سیاسى آن عصر، پندار تشکیل فرقه کیسانیه را رقم زده است. البته از قراین استفاده مى شود که نخست احتمال سوم و سپس احتمال چهارم نزدیکتر به واقع است. زیرا به هر حال مختار براى جذب نیروهاى متمایل به تشییع ناگزیر بود خود را به پایگاهى علوى مستند سازد تا قیامش مشروعیت و مقبولیت عام پیدا کند و بعدها عباسیان نیز براى تضعیف پایگاه امامت، به شدت نیازمند اندیشه اى بودند که مردم از اطراف بودند که مردم ائمه معصومین (ع) ساخته اند و به مرکزیتى متوجه سازند که بر ایشان مسأله ساز نباشد و کیسانیه و اعتقاد و به امامت محمد حنفیه اى که حضور در زمان ندارد و زندگى را بدرود گفته و یا به اعتقاد کیسانیه در غیبت به سر مى برد همان مرکزیت و قبله گاه مور پسند بنى العباس بشمار مى رفت.