نام یکی از منزلگاه های کاروان حسین بن علی (ع) و حد فاصل مکه به کوفه (عراق)، این کوه در منطقه ای است در قسمت چپ منزلگاه «شراف». آن زمان که حسین بن علی در راه متوجه شد که سپاهی از کوفه اعزام شده و به سمت آنان در حرکت است، با یارانش به منطقه شراف رسیده بودند و از دور نشانه هایی را مشاهده کردند. حضرت به آنها فرمود: آیا در این نزدیکی ها محل ایمنی وجود دارد که آنجا برویم و آن را پشت سر خود قرار دهیم و فقط از یک جبهه با دشمن رو به رو شویم؟ آنان که با منطقه آشنا بودند ذوحسم را نشان دادند و امام یاران را به آنجا برد و قبل از اینکه لشگر حربن یزید ریاحی برسد، آنجا اردوگاه زد. همین جا بود که سپاه امام (ع) با سپاه حر (دشمن) رو به رو شد و حسین (ع) دستور داد تا اصحابش و سپاه حر و اسبان آنها را سیراب کنند و پس از استراحت کوتاهی موقع نماز ظهر، مؤذن مخصوص حسین (ع) اذان گفت و لشگر دشمن با یاران امام حسین (ع) نماز خواندند. حسین بن علی (ع) در همین جا بود که 2 سخنرانی برای سپاه کوفه کرد و از آنها خواست تا اگر به دعوتنامه ها و عهد و پیمان خود هنوز وفادارید و من و خاندانم را شایسته رهبری در مقابل مدعیان ناحق خلافت (بنی امیه) می دانید خداوند از شما بیشتر راضی خواهد بود و اگر حق را نمی پذیرید و اکنون خواسته شما غیر از دعوتنامه های شماست، من از همین جا بر می گردم و به همان جایی که آمده ام می روم.
حر از نامه ها و پیام ها اظهار بی اطلاعی کرد و امام (ع) آن ها را توسط "عقبة بن سمعان" به آنها نشان داد. حر فرمان عبیدالله بن زیاد را به آن حضرت ابلاغ کرد، امام دستور داد تا همه اصحاب برگردند و همین جا بود که حر و سپاهش راه را بر آنها بستند (از آنجا که منزلگاه «شراف» و «ذوحسم» بسیار نزدیک بود و حضرت حسین (ع) در این منطقه مدتی توقف کردند، برخی منابع تاریخی برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با امام حسین (ع) و سخنرانی های آن حضرت را در «شراف» و برخی در همین «ذوحسم» ذکر کرده اند) و در این منزلگاه حسین (ع) خطابه ای ایراد نمود. پس از حمد و سپاس خدای تعالی گفت: کار پیش آمد که می بینید و دنیا دگرگون شده و به زشتی گراییده و بدتر شده است خیر آن رفته و از آن، ته ظرفی مانده و معاشی ناچیز مانند یک چراگاه کم مایه، نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ مؤمن باید حق جوی و مشتاق لقای خداوند باشد و من مرگ را جز شهادت نمی بینیم و زندگی با ستمکاران را غیر رنج و سختی دل نمی دانم، و آنگاه "زهیر بن قین" برخاست و بعد از حمد و ثنای خداوند و ستایش او، حمایت خود را در نصرت و یاری امام خود اظهار نمود سپس "نافع بن هلال" و "بریر بن خضیر" به دنبال صحبت های او، وفاداری خود را ابراز کردند و امام حسین (ع) در حق آنان دعا نمود و ندای الرحیل، الرحیل سرداد. (دربرخی منابع تاریخی وفاداری این یاران را در منزلگاه دیگری ذکر کرده اند).