قرآن مجید مردم را در برابر پیامبر اسلام (ص) و آیات قرآن به دو گروه تقسیم می کند و می فرماید: «فمنهم من امن به و منهم من صد عنه و کفی بجهنم سعیرا؛ پس برخی از آنان به وی ایمان آوردند و برخی روی برتافتند و برای آنان دوزخ پرشراره کافی است.» (نساء/ 55) این آیه هشداری است به آنان که مردم را از ارزش های والای الهی و اسلامی مانع می شوند و از رسیدن به سعادت جلوگیری می کنند، یا اندیشه دینی مردم را ویران می سازند و آنان را منحرف می گردانند. این گروه در حقیقت دستیار شیطان و چون او فریبکارند. صد به معنای منصرف شدن خود و مصروف داشتن دیگری است. اگر کسی صد فیزیکی احداث کرد تا مردم به معابد دینی و مراکز فرهنگ اسلامی راه نیابند آن نیز در حد خود صد از راه خداست.
کلمه ی (صد) به معنای صرف (برگرداندن، و منصرف کردن، و جلوگیری نمودن) است، و اگر در تقسیم مردم به دو قسم فرمود: بعضی ایمان آوردند، و بعضی کارشکنی کردند، و خلاصه اگر در مقابل ایمان آوردن، کارشکنی را قرار داد، برای این بود که یهودیان تنها اکتفاء نمی کردند به ایمان نیاوردن، بلکه تمام کوشش خود را به کار می زدند که مردم را از ایمان آوردن به کتابی که خدا نازل فرموده و به راه خدا رفتن باز بدارند، البته بسا می شود که کلمه (صد) به معنای اعراض بیاید، که در این صورت آن وقت مقابله رو به راه می شود، و حاجتی به توجیه و جستجو از این که چه عنایتی زاید در کار بوده ندارد.
در معنای این جمله سه احتمال وجود دارد:
1- برخی از یهود به آنچه راجع به آل ابراهیم ذکر شد ایمان آوردند، و برخی با علم به صحتش آن را انکار کردند.
2- دسته ای از یهودیان به محمد (ص) ایمان آوردند و دسته ای از او اعراض کردند و به او ایمان نیاوردند. این قول از مجاهد و زجاج و جبایی است و مناسبت این جمله با جمله ی سابق به این است که آنها با اینکه حسد می بردند و کارهایی زشت می کردند، بعضی از آنان به او ایمان آوردند.
3- مقصود این است که از امت ابراهیم، کسانی بودند که به او ایمان آوردند و کسانی بودند که از او اعراض کردند، چنان که شما نیز درباره محمد (ص) چنین کردید و این کار شما، امر او را کوچک نکرد، چنان که کار آنان نیز امر ابراهیم را کوچک نکرد.
مانند این آیه «فمنهم مهتد و کثیر منهم فاسقون؛ پس آنها برخی به راه حق هدایت یافتند و بسیاری به فسق و بدکاری شتافتند.» (حدید/ 26)
شعله های آتشین
برای این مردم اعراض کننده، عذاب جهنم که دارای آتشی بر افروخته است کفایت می کند "و کفی بجهنم سعیرا". این جمله تهدید یهود به آتش جهنم است، مقصود این است که اگر در دنیا پاره ای از عذابها از آنها دفع شده است، در آخرت در مقابل این که از ایمان آوردن مردم به کتاب جلوگیری کردند، و علیه رسول خدا (ص) و مؤمنین آتش فتنه بر می افروختند، عذاب جهنم برای ایشان مهیاست و آتش فتنه ای که در دنیا برای همیشه افروخته اند هنگام رستاخیز به صورت شعله های آتشین آنها را فرا خواهد گرفت.
آری مجرد عدم ایمان نیست بلکه کسانی که مانع شدند از ایمان دیگران مثل رؤساء مشرکین و یهود و نصاری که مانع شدند که سایر مشرکین و یهود ایمان بیاورند به پیغمبر اسلام (ص) و مثل خلفای جور و بنی امیه و بنی عباس که مانع شدند از مسلمین که ایمان به ائمه طاهرین بیاورند و مثل کسانی که امروز مانع می شوند از پیروی فرمایشات علماء و نواب عام ائمه اطهار و مرجع ضمیر عنه ایمان است که از (من آمن) استفاده می شود.
اگر امری مورد اتفاق طائفه باشد بعضی از آنها ممکن است از باب عصبیت مخالفت ننمایند اگر چه خلاف حق باشد ولی بعد از آنکه بعضی از بنی اسرائیل قبول اسلام نمودند و دست از دین یهودیت برداشتند باز اگر بعض دیگر باقی باشند با وضوح حق و تقبل بعضی، معلوم می شود منشأ صرف لجاج و عناد و حسد است خلاصه آنکه بعد از اسلام جمعی از علماء و دانایان یهود امر قبول بر سایرین سهل تر می شود و دیگر عذر عقلی و عرفی برای کسی باقی نمی ماند لذا اگر کسی زیر بار نرود و اعراض کند استحقاق عقلی و عرفی برای عقوبت دارین پیدا می کند و اگر خداوند نخواسته باشد تعجیل در عذاب آنها نماید جهنم که آتش افروخته است و جای عذاب حتمی الهی است کافی است برای آنها.
این مخالفین روی برنامه هوسرانی و دنیا پرستی، با سعادت و کمال و خوشبختی خودشان فعالیت کرده، و خودشان را از محیط نور و رحمت و فضل الهی به گودال عذاب سرازیر نمودند. برای آنها همین برافروختن آتش جهنم، در مقابل انحرافات و اعمال سوء، و نیات فاسد آنان کافی خواهد بود.
تهدیدات زیادی در آیات قرآن نسبت به این گروه (مانعان راه خدا) دیده می شود، همان گروهی که نه تنها خودشان گمراهند، بلکه اصرار دارند تمام مردم، را به گمراهی بکشانند، گوئی از این کار لذت می برند، بلکه منافع نامشروع خود را در کفر و بی ایمانی مردم می بینند، چرا که یک ملت مؤمن و معتقد به ارزشهای والای الهی هرگز زیر بار فراعنه و شیاطین و احزاب آنها نمی رود، پس تنها راه سلطه ی بر مردم گرفتن گوهر اینمان از آنها است، و تاریخ امتها همواره شاهد گویای تلاشهای پی گیر این گروه بی ایمان در مسیر گمراه ساختن مردم است، امروز نیز دولتها و جمعیتهای استکباری دنیا تمام سعیشان بر این است که ایمان به خدا و ارزشهای الهی را از مردم بگیرند تا مانعی بر سر راه منافع آنها ایجاد نکنند.
امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) مصداق کامل راه خدا و راه حق
علی بن ابراهیم روایت کرده که ضمیر «به» راجع به أمیرالمؤمنین است، و مراد از «من آمن» سلمان و ابوذر و مقداد است. بعضی از اهل اسلام مثل سلمان و ابوذر و مقداد تصدیق به امامت و خلافت امیرالمؤمنین (ع) کردند و جمعی از گمراهان ازل و ابد تصدیق به خلافت او ننمودند و غصب حق او کردن.
در کتاب سلیم بن قیس روایت کرده از امیرالمؤمنین (ع) خطاب نمود به معاویه و فرمود «بدان رحمت و استغفار نیست بر تو و طلحه و زبیر مگر لعنت و عذاب و نیستید شما از جهت بدعت گذاردن در دین و معصیت و گناه کمتر از آن کسی که وثوق به او داشته و در صدد خون بهای او قیام کرده اید (مراد عثمان است) شما و او بر ما اهل بیت ستم کردید و مردم را بر ما جرئت دادید خداوند حال شما را در این آیه بیان می فرماید: «أ لم تر إلی الذین أوتوا نصیبا من الکتاب یؤمنون بالجبت و الطاغوت و یقولون للذین کفروا هؤلاء أهدی من الذین آمنوا سبیلا؛ آیا کسانی را که از کتاب بهره ای یافته اند ندیدی که به هر بتی و طغیانگری می گروند و درباره کافران می گویند: اینان از مؤمنان رهیافته ترند.» (نساء/ 51)
ای معاویه ما همان مردم هستیم که حسد می برند بر ما اهل بیت و ما اشخاصی هستیم که خداوند می فرماید درباره ما «و آتیناهم ملکا عظیما؛ و بدیشان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم.» (نساء/ 54)
ای معاویه ملک و سلطنت بزرگ ما آن است که خداوند اطاعت و فرمانبرداری از ما را اطاعت خود و نافرمانی به ما را معصیت خود قرار داده این مردم اقرار دارند به اطاعت و فرمانبرداری آل ابراهیم و انکار می کنند او را در آل محمد (ص) و حال آنکه آل محمد (ص) همان آل ابراهیم می باشند. ای معاویه اگر تو و پشینیان تو از اعراب قبیله ربیعه و مضر به ما جفا کردند همانا خداوند طایفه ای را بیافریند که ایمان به ما ائمه خواهند داشت و هرگز کافر به ما نخواهند بود.»
عیاشی به سند خود از داود بن فرقد روایت کرده گفت: «شنیدم حضرت صادق (ع) تلاوت نمود آیه ی «ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله فقد آتینا آل إبراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما؛ یا این که بر مردم نسبت به آنچه خدا از کرم خویش به ایشان داده رشک می برند؟ همانا که ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و بدیشان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم.» (نساء/ 54) اسماعیل فرزند آن حضرت که در حضورش نشسته بود توجهی به او نمود و فرمود "مراد از ملک عظیم اطاعت کردن از ما اهل بیت است که خداوند بر مردم واجب کرده." سپس تلاوت فرمود این قسمت آیه را "و منهم من صد عنه" عرض کردم "استغفار می کنم و ندانستم که مراد آل محمد (ص) هستند." و فرمود حضرت "بلی بعض از مردم به آل ابراهیم و فرزندان او که ما ائمه هستیم ایمان آورند و بعضی دیگر رو بگردانند."»