تفسیر متصوفه که باطن قرآن را به منزله روح برای ظاهر قرآن می دانند، از نظر مفسران اباضی، مطرود و نادرست است. از دیگر روشهای تفسیری نادرست از نظر اباضیه، تفسیر ظاهرگرایان است، زیرا در نظر اباضیان، زمانی می توان ظواهر آیات را مورد استناد قرار داد که دلیلی بر خلاف آن اقامه نشده باشد. چنانکه در معنای «ثم استوی علی العرش؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت.» (یونس/ 3) برای (استواء) معنای ظاهری آن را نمی پذیرند و یا در آیه «یدالله فوق ایدیهم؛ دست خدا بالاي دست آنهاست.» (فتح/ 10) ید را در معنای ظاهر آن نمی دانند.
ناسخ و منسوخ یکی از مباحث توان سوز علوم قرآنی است و اباضیان نیز مانند سایر فرقه ها علاقه بیشتری به این بحث نسبت به سایر مباحث علوم قرآنی از خود نشان داده اند. آنها رخداد نسخ در قرآن را باور دارند و نسخ را سه قسم می دانند:
1. نسخ تلاوت و حکم؛ مانند نسخ برخی از آیات سوره احزاب، زیرا معتقدند که سوره احزاب از جهت شمار آیات، مانند سوره بقره بود و تلاوت و حکم بخشی از آن آیات، نسخ گردید.
2. نسخ تلاوت؛ مانند نسخ (الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما) عمر گفت: «ما این آیه را قرائت می کردیم و مورد عمل قرار می دادیم، اما قرائت آن از سوره احزاب نسخ گردید. هر چند حکم آن برجا است.»
3. نسخ حکم؛ مانند عده وفات که در آغاز به مدت یک سال بود، ولی آن حکم نسخ گردید و عده وفات به چهارماه و ده روز تقلیل یافت.
کتاب (تیسیر التفسیر) به عنوان یکی از کتابهای تفسیر معتبر اباضیه و نماینده اندیشه آنان برای تحقق نسخ، چند شرط را یاد کرده است.
یک. ناسازگاری بین دلیل ناسخ و منسوخ، به گونه ای که امکان عمل به هر دو و جمع میان آنها میسر نباشد. مثل عده وفات در آیه 240 سوره بقره که به وسیله آیه 234 همان سوره نسخ شده است. و مانند حکم وصیت که با آیه ارث نسخ گردیده است.
دو. دومین شرط رخداد نسخ از نگاه اباضیه آن است که ناسخ و منسوخ، هر دو، امر یا به اصطلاح آنها حکم باشد، نه خبر، زیرا در اخبار نسخ رخ نمی دهد، مگر آن که مراد حقیقی از اخبار، فرمان و حکم باشد. چنانکه در آیه شریفه «فإن یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مأتین؛ اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند پيروز مي گردند.» (انفال/ 65) موضوع در شکل جمله خبری آمده است، ولی مفاد آن امر به این است که اگر بیست نفر مؤمن بودید، وظیفه دارید در مقابل دویست نفر مقاومت کنید و چون مفاد آیه انشائی بوده قابلیت نسخ داشته و با آیه: «الآن خفف الله عنکم؛ هم اكنون خداوند از شما تخفيف داد.» (انفال/ 66) نسخ شده است.
سه. ضرورت نزول ناسخ پس از منسوخ به نظر آنان از شرایط نسخ است و اما این که حتما باید به آیه منسوخ عمل شده باشد تا نسخ پذیرفته شود، اباضیه این شرط را لازم نمی دانند و براین باورند که نسخ پیش از عمل به منسوخ نیز درست است.
اباضیان معتقدند که برخی آیات قرآن ممکن است به وسیله برخی دیگر نسخ شود و علاوه بر آن ممکن است به وسیله برخی روایات معتبر یا اجماع نیز نسخ گردد. از نگاه آنان، معتبرترین نسخ، نسخ آیه ای از قرآن به وسیله آیه ای دیگر از قرآن است، ولی اجماع را نیز به عنوان یک ناسخ معتبر پذیرفته اند، چنانکه ذیل آیه شریفه «فإذا انسلخ الأشهر الحرم؛ هنگامي كه ماههاي حرام پايان گرفت.» (توبه/ 5) آورده اند که برخی مفسران ادعا کرده اند، بر اساس اجماع، قتال در این ماهها جایز است و این اجماع، ناسخ آیه است، ولی در رد این نظریه اظهار داشته اند: اگر اجماعی به واقع وجود داشت ناسخ آیه می توانست قرار بگیرد، ولی اجماع بر جواز قتال در ماههای رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم وجود ندارد. و اما نسخ آیات به وسیله روایات از نظر اباضیه چندان مورد اتفاق نیست، چنانکه نویسنده قاموس الشریعه می نویسد: «نسخ قرآن با سنت به نظر اکثر اصحاب ما جایز است اما برخی از اباضیه نسخ قرآن با سنت را جایز ندانسته اند.» (السعدی، قاموس الشریعة، 3/ 102، 103)
به نظر عالمان اباضی، آیات محکم، آیاتی هستند که از اجمال و التباس مصونند و در برابر آنها آیات متشابه، آیات مجمل و چند احتمالی هستند. السعدی، یکی دیگر از بزرگان اباضیه، پس از بیان چندین نظریه درباره محکم و متشابه می نویسد: محکم به نظر ما آیه ای است که حکم آن معلق به ظاهرش می باشد و دو احتمال مختلف و یا بیشتر در آن راه ندارد، مانند آیات: «لم یلد و لم یولد* و لم یکن له کفوا احد؛ نه زاده و نه زاییده شده و هیچکس همتای او نیست.» (اخلاص/ 3- 4) و «لیس کمثله شیئ؛ همانند او چيزي نيست.» (شوری/ 11) و «ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون؛ من جن و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين طريق تكامل يابند و به من نزديك شوند).» (ذاریات/ 56) (السعدی، قاموس الشریعة، 3/ 70)
مفسران اباضی در تلاوت آیه شریفه «وما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکر إلا اولوا الالباب؛ در حالي كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي دانند. (آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم، همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمي شوند (و اين حقيقت را درك نمي كنند).» (آل عمران/ 7) پس از (الا الله) وقف کرده اند و (واو) را در (و الراسخون) استینافی می گیرند. آنها می گویند، تأویل متشابهات را تن ها خدا می داند و راسخان در علم از تأویل آنها بی اطلاع هستند. خلیلی نویسنده تفسیر (جواهر التفسیر) می نویسد: «بایستی پس از کلمه الله، وقف کرد و واو پس از این کلمه را استینافی دانست، نه عاطفه.»
(ثمینی) قرآن را معجزه بزرگ و جاودان پیامبر می خواند و می گوید تمام مسلمانان، قرآن را به عنوان معجزه پیامبر می شناسند، اما در وجوه اعجاز قرآن با یکدیگر اختلاف نظر دارند. گروهی مانند معتزله اسلوب و نظم خاص قرآن را معجزه می دانند و عده ای فصاحت و بلاغت را و برخی مجموع بلاغت و اسلوب و نظم را از وجوه اعجاز قرآن به شمار می آورند. (صرفه) که یکی از وجوه اعجاز قرآن خوانده شده و نخستین بار از سوی نظام معتزلی مطرح شده است، به نظر معالم الدین در شمار وجوه اعجاز قرآن قرار نمی گیرد. خلیلی مفسر بزرگ اباضیه، اعجاز قرآن را به دلیل عقل و نقل و تاریخ، از امور ثابت و مسلم می خواند. (خلیلی، احمد بن حمد، جواهر التفسیر، 1/ 51)
1. اعجاز بیانی. (خلیلی) ذیل این عنوان به بحث درباره موضوعات زیر می پردازد:
1. الفاظ و معانی قرآن از اسرار اعجاز بیانی است.
2. ناتوانی عرب از طعن در قرآن و معارضه با آن.
3. دلایل اعجاز در تعبیرات قرآن.
4. آنچه بلاغت قرآن را از سایر نوشته ها متمایز می سازد.
2. اعجاز تشریعی. قوانین و دستورات قرآن در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و به گونه ای دقیق، شفاف و علمی هستند که هیچ یک از قوانین بشری در خور مقایسه با آنها نیست.
(جواهر القرآن) پس از بیان اعجاز تشریعی به ذکر نمونه هایی از آن، مانند جایگاه زن در اسلام، نیکی به والدین و برخورد اسلامی با مجرمان پرداخته است.
3. اخبار از غیب؛ مانند اخبار قرآن از غلبه روم بر ایران که در آغاز سوره روم مطرح شده است.
4. اعجاز ائتلافی. مقصود نویسنده از این عنوان همان سازگاری آیات قرآن با یکدیگر و عدم ناسازگاری آیات با هم است. او می گوید هر چند قرآن طی 23 سال نازل شده است، اما هیچ گونه ناسازگاری میان این آیات دیده نمی شود و آیات در نهایت ارتباط و ائتلاف می باشند.
5. اعجاز علمی. خلیلی می نویسد: «قرآن کتاب هدایت و دعوت و زندگی است، نه کتابی که نکته های دقیق پزشکی یا هیئت و نجوم و را بیان کنند. اما با این وجود، برخی از مسایل و دستاوردهای علمی جدید در قرآن وجود دارد.» (خلیلی، احمد بن حمد، جواهر التفسیر، 1/ 140 و 142)
گروهی از مفسران و قرآن پژوهان، آیات قرآن و سوره ها را در ارتباط با یکدیگر نمی بیند، آنها می گویند، قرآن طی 23 سال نازل شده است و آیاتی که کنار هم قرار گرفته اند و یا سوره هایی که پی در پی آمده اند، پیام خاصی را علاوه بر مفاد خود آیات جستجو نمی کنند. شوکانی از جمله مفسرانی است که میان آیات تناسبی نمی بیند. مفسرانی چون فخر رازی، محمد عبده، رشیدرضا آیات را مرتبط با هم می دانند. مفسران اباضی مانند ابواسحاق اطفیش و خلیلی نیز از این گروه به شمار می آیند و معتقدند که ارتباط و تناسب میان آیات قابل انکار نیست.
در فقه اباضیه، قرآن، سنت و اجماع از دلایل احکام به شمار می آیند و سخن مجتهد در مسایل فقهی برگرفته ازاین منابع است و در صورت مخالفت فتوای مجتهد با یکی از این سه منبع، فتوای او ارزش و اعتبار شرعی ندارد. نویسنده همیان الزاد، یکی دیگر از منابع فقه اباضیه را قیاس می خواند. او در تفسیر آیه شریفه «فان تنازعتم فی شیئ فردوه الی الله و الرسول؛ هر گاه در چيزي نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد.» (نساء/ 59) می نویسد: «لازمه استفاده حکم از خدا و رسول، این نیست که آن حکم در صریح قرآن و سنت آمده باشد، بلکه اگر از راه قیاس هم توانستیم حکمی قرآنی یا روایی را به دست آوریم، غرض حاصل است و حجت خواهد بود. بدین جهت احکام بر چهار قسمند:
1. حکم به قرآن «اطیعوا الله؛ اطاعت كنيد خدا را.» 2. حکم به سنت «اطیعوا الرسول؛ اطاعت كنيد پيامبر خدا.» 3. حکم به قیاس «فان تنازعتم فی شیئ؛ هر گاه در چيزي نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد.» 4. حکم به اجماع «و اولی الامر منکم؛ صاحبان امر را.» (نساء/ 59) چنانکه فخر رازی می گوید، اولی الامر مجموع اهل حل و عقد می باشند.»
اباضیه طهارت به آب را پس از تخلی واجب می دانند، ولی طهارت با سنگ را قبول ندارند و دلیلشان سبب نزول آیه 108 توبه است: «فیه رجال یحبون أن یتطهروا و الله یحب المطهرین؛ در آن مردانیند كه دوست دارند خود را پاك سازند و خدا كسانى را كه خواهان پاكیند دوست مى دارد.» در سبب نزول این آیه آمده است که از جمعیت انصار سؤال شد که شما به هنگام وضوء و تخلی چه می کنید؟ انصار گفتند، «ای رسول خدا ما پس از تخلی سه بار با سنگ تطهیر می کنیم و پس از آن از آب برای طهارت استفاده می کنیم.» پس از این بود که آیه شریفه در مدح انصار نازل شد و این مدح، دلالت بر وجوب طهارت با آب دارد. زیرا آنها افزون بر استفاده از سنگ در طهارت از آب نیز استفاده می کردند.
دومین مسأله اختلافی میان اباضیه و برخی از مذاهب فقهی مانند مالکیه، در حکم وضو و مسح بر کفش است. اباضیه مسح بر کفش را جایز نمی دانند و نماز با چنین وضویی را صحیح نمی دانند، زیرا به اعتقاد آنان آیه وضو تنها بر جواز مسح بر پا دلالت دارد نه بر کفش. «یا ایها الذین آمنوا إذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم الی المرافق وامسحوا برؤوسکم و أرجلکم إلی الکعبین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که به نماز می ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید و سر و پاها را تا مفصل مسح کنید.» (مائده/ 6)
1. اباضیه قنوت و هم چنین گفتن (آمین) را در نماز، موجب بطلان آن می خوانند و به دلایل زیر استناد می جویند.
1. «وقوموا لله قانتین؛ از روي خضوع و اطاعت، براي خدا بپاخيزيد.» (بقره/ 238)
2. سخن پیامبر: «صلاتنا هذه لایصلح فیها شیئ من کلام الآدمیین»
3. دیدگاه احمد؛ او معتقد بود کسی که نماز با قنوت بخواند از هوای نفس خود پیروی می کند.
4. ابن عمر نماز با قنوت نمی خواند.
5. روایت شده که آغاز با قنوت بدعت است. (حارثی عمانی، العقود الفضیة/ 291 - 292. )
اباضیه ازدواج مرد مؤمن با زن زناکار و همچنین ازدواج زن مؤمن با مرد زناکار را جایز نمی دانند، با استناد به آیه: «الزانی لاینکح الا زانیة او مشرکة و الزانیة لاینکحها الا زان او مشرک؛ مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمي كند، و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمي آورد، و اين كار بر مؤمنان تحريم شده است.» (نور/ 3) به اعتقاد اباضیه میان زناکاری که توبه کند با زناکاری که توبه نکرده، فرقی نیست. (اطفیش، محمد، تیسیر التفسیر، 9/ 66)
کشیدن سیگار در فقه اباضیه از محرمات به شمار می آید، زیرا سیگار از خبائث است و خبائث برابر این آیه حرام است: «ویحرم علیهم الخبائث؛ ناپاكها را تحريم مي كند.» (اعراف/ 157) علاوه براین که استعمال دخانیات، هم زیان آور است و هم باعث ضایع ساختن مال، و این هر دو حرام است. (حارثی عمانی، العقود الفضیة/ 294 - 295)
فقهاء اباضیه وجود دو شاهد را برای مدعی لازم می دانند، و یک شاهد و یمین را برای اثبات مدعای او کافی نمی دانند، زیرا آیات زیر بر ضرورت دو شاهد تأکید دارد:
«واستشهدوا شهیدین من رجالکم؛ دو نفر از مردان خود را شاهد بگیرید.» (بقره/ 282)
«واستشهدوا ذوی عدل منکم؛ دو مرد عادل از خودتان گواه گیرید.» (طلاق/ 2)
آن دسته از روایاتی که با دیدگاه اباضیه ناسازگار است، از نگاه آنها یا صحیح نیست، و یا اگر صحیح باشد بایستی تأویل گردد. (حارثی عمانی، العقود الفضیة/ 294)
علم کلام اباضیه احکام فقهی نظریه تفسیر قرآن آیات متشابه آیات محکم