یهودیان بر این باورند کوهی که در طور سینا واقع است و 320 کیلومتر از منطقه «عیون موسی» فاصله دارد و ارتفاع آن به 7600 پا می رسد همان کوهی است که خدای تعالی با موسی (ع) در آن سخن گفت و الواح مقدس را بر او فرو فرستاد. از این رو یهود کوه سینا را طی قرن ها تقدیس کرده و آهنگ زیارت آن نموده و آن را از مقدسات خود شمرده است. «منشه حاریل» استاد جغرافیای دینی و تاریخ ادیان در دانشگاه های عبری می گوید: «یهود همه ساله حج می گزارند. از قرن هفتم میلادی تا به امروز آهنگ زیارت کوه موسی را می کنند و برای رسیدن به این مکان، مشقت زیادی را متحمل می شوند و 3800 متر کوه پیمایی می کنند تا به قله آن برسند. آنها معتقدند که خداوند از بالای این کوه با موسی (ع) تکلم کرده و همو رسالت و وصایایی را دریافت نموده است. این کوه برای آنان به مثابه کعبه برای مسلمانان است. عدد کسانی که از بیست میلیون یهودی مشقت حج این کوه را تحمل می کنند، کم نیست این کوه به صورت یکی از اماکن مقدس یهود درآمده است.»
نامبرده سپس به بیان بطلان این باور یهودیان پرداخته و در مقاله ای که در مجله المختار آلمان سال 1974 به چاپ رسیده، تصریح می کند آنچه در گزارش هیأت اعزامی آمریکایی آمده درست است و نتایج حاصله با نتیجه تحقیق مرکزی وی هماهنگی دارد و می افزاید: «کوهی که یهودیان به حج آن می روند، کوهی نیست که در آن جا خداوند با موسی سخن گفته است» و هنگامی که دلیل عدم موافقت او را با انتشار رسمی این تحقیق می پرسند، پاسخ می دهد: «اعلام اینگونه مباحث و دیگر حقایق تاریخی به احساسات دینی و باورهای آنها نسبت به اسطوره ای که به صورت یک عقیده درآمده است، لطمه خواهد زد. حقیقت این است که آنچه تورات در مشخصات و علائم کوه موسی (ع) ذکر می کند با آنچه در کوه مورد توجه یهود در حج سالانه دیده می شود، تفاوت دارد؛ مثلا فاصله این کوه با "عیون موسی" و ارتفاع آن و دیگر علائم و نشانه ها و توصیف آن منطقه به عنوان معادن فیروزه و مس، که یهودیان در آن تاریخ به صنعت و تجارت آن شهرت داشته اند. در حالی که کوه مورد توجه یهود در حج سالانه، از "عیون موسی" فاصله دارد و ارتفاع آن از کوه مذکور در تورات بیشتر است و مطالعات هیأت آمریکایی درباره آثار منطقه با آن وفق نمی دهد و معدن فیروزه و مس در آن جا وجود ندارد. »
بنابراین اعتقاد اسطوره ای یهود درباره این کوه، یک بدعت آشکار است که هفت قرن پس از میلاد مسیح (ع) به وجود آمده، مانند آداب و تعالیم یهودی و تدوین تورات و نظائر آن. اما مناسک حج یهود به این کوه را از مقایسه ای که (هوتسما= Houtsma) میان وقوف مسلمانان به عرفات و کوچ بنی اسرائیل به کوه سینا نموده است، می توان بیان کرد. آنها از معاشرات با زنان خودداری می کنند. (سفر خروج، فصل 19، آیه 15) آنها لباس های خود را برای این مراسم شستشو می دهند (سفر خروج 19/10/14) و در برابر خدا می ایستند همانگونه که مسلمانان از زن اجتناب نموده و با جامه احرام دربرابر خالق وقوف می کنند. از جمله مناسک این کوه، نوشیدن آب از چشمه موسوم به «شیلوة مقدس» است که دعای خاصی دارد و روشن کردن عبادتگاه و قربانی و آداب دیگر. به علاوه موسم آن که معمولا «عید سایبان بندی» یا «روز استغفار» است. عید سایبان بندی یا روز استغفار چیزی است که در تورات آمده و غالبا با عبارت اختصاری بر آن اطلاق «حج» می شود. (سفر القضات، فصل 21، فقره 19 و... ) و (سفر شاهان نخستین، فصل هشتم، فقره 2 و 65).
فرقه دیگری از یهود، منطقه ای را که چاه مقدس قرار دارد تقدیس می کنند و به سوی آن حج می گزارند. این فرقه، عقیده دارند که اینجا سرزمین جد اعلایشان اسحاق فرزند ابراهیم خلیل (ع) است که در آن شهر می زیسته و بدرود حیات گفته است. در تورات آمده است پس از مرگ ابراهیم (ع) خداوند مقام نبوت را به پسرش اسحاق داد و اسحاق در کنار «بئرالحی الرائی» اقامت گزید و نیز در تورات است که اسحاق در حیات پدر با مردم این سرزمین وصلت کرد و مادر وی ساره نام داشت. در خصوص ازدواج اسحاق با ساره، تورات داستانی را آورده که این مکان و آب چاه حی را در نگاه یهود قداست خاصی بخشیده است.
منطقه «چاه حی» در نزدیکی شهر الخلیل واقع است و الخلیل در 44 کیلومتری بیت المقدس قرار دارد که همان شهر «حبرون» قدیم است و قبر ابراهیم خلیل (ع) و همسرش ساره و اسحاق و یعقوب و «رفقه» همسر اسحاق در آن است و مسجد و معبد بزرگی این قبرها را در بر گرفته است. این پنج تن جایگاه خاصی در نظر برخی یهودیان دارند و لذا قبرهایشان را تقدیس نموده و به زیارتشان می آیند و همچنین محلی است برای آهنگ حج و وسیله تقرب به خدا و تقدیم قربانی و نذورات و هدایا و خواندن دعا و گریه و زاری برای برآمدن حوائج و نعیم بهشت و تحصیل رضای خداوند. دکتر حسن ظاطا، درباره حج این منطقه می نویسد: «چاه حی رائی در نزدیکی الخلیل است که بسیاری از پارسایان یهود به حج آن می آیند و تا به امروز ادامه دارد؛ زیرا در تورات آمده است: پس از مرگ ابراهیم، خداوند اسحاق را مشمول کرامت خود قرار داد و اسحاق در کنار چاه حی رائی اقامت گزید و همانجا قبل از مرگ پدرش ابراهیم و مادرش ساره با رفقه ازدواج کرد.»
فرقه دیگری از یهود موسوم به «فرقه سامری» این معبد را تعظیم می کنند. اینها به جز «سفرهای پنجگانه»، که بخشی از عهد قدیم است، ایمان ندارند و به رستاخیز و روز قیامت مؤمن نیستند؛ ابن حزم در کتاب ملل و نحل می نویسد: «آنها همه نبوت های بنی اسرائیل پس از موسی (ع) و یوشع را تکذیب می کنند و شمعون و داود و سلیمان و اشعیا و الیسع و الیاس و عاموس و حبقون و زکریا و ارمیا و دیگر پیامبران را قبول ندارند. آن ها می گویند شهر قدس همان نابلس است و هیجده میل با بیت المقدس فاصله دارد. آن ها برای بیت المقدس عظمت و حرمتی قائل نیستند. در شام زندگی می کنند و خروج از آن جا را جایز نمی دانند. معبد ایل که یعقوب آن را در کنعان بنا کرد، نزدیکی نابلس واقع شده که بنی اسرائیل به حج آن می آمده اند تا هنگامی که سلیمان در قدس هیکل را بنا نهاد و جایگاه آن معبد همچنان مورد توجه بود تا اینکه مملکت سلیمان پس از مرگش به دو بخش تجزیه شد:
1. سامره شمالی، که مردم این کشور با خاندان داود و سلیمان در جنوب خصومت داشتند و خود را اسرائیل می نامیدند و در حج آهنگ بیت ایل را می کردند.
2. یهودا، که از نسل داود و سلیمان بودند و در حج آهنگ هیکل سلیمان در «اورشلیم» را می کردند و این نامی است که از زمان سلیمان بدان اشتهار داشته است. و در این گذرگاه قبر یوسف قرار دارد و چاه یعقوب در نزدیکی آن واقع است. و اما قبله ای که فرقه سامره به سوی آن توجه دارند، کوهی است به نام «غریز یم» که میان بیت المقدس و نابلس واقع است.
می گویند خدای متعال داود را به ساختن بیت المقدس در کوه نابلس فرمان داد و این همان کوه طور است که خداوند در آنجا با موسی سخن گفت، سپس داود رهسپار «ایلیا» شد و آن جا «بیت ایل» را بنا نهاد و بدینسان مرتکب خلاف و ستم گردید. سامریان به این قبله توجه دارند و با یهودیانی که قبله شان بیت المقدس است مخالف اند. مقصود از کلمه «ایل» خدا است و بیت ایل یعنی خانه خدا. این معبد در مجاورت کوهی و نخلی قرار دارد. کوه را همانند کوه عرفات دانسته و معبد را چون کعبه. و نخل را چون «عزی» که در وادی «بطن نخله» قرار داشت و خالد بن ولید به فرمان رسول خدا (ص) آن را قطع کرد. چون مردم جاهلیت حج آن می کردند و نذورات و هدایا بر آن می آویختند.
فرقه سامره آداب دیگری مانند طواف و قربانی دارند و بالای آن کوه می روند و بر آن وقوف می کنند و نذورات و هدایایی برای آن درخت مقدس دارند تا حاجاتشان برآورده شود! در تورات، سفر قضا آمده: «دبوره» همسر «فیدوت» در آن زمان دو قرن پس از موسی (ع)، متولی حوائج بنی اسرائیل بود. دبوره زیر آن نخل که میان رمله و بیت ایل قرار داشت، می نشست و بنی اسرائیل به سوی آن می رفتند تا حاجاتشان را برآورده سازد! شایان ذکر است که دعای معروف به سمات، که از ادعیه شیعه امامیه است، به قداست این مکان اشاره دارد و به نظر می رسد که دلیل آن، تجلی عظمت خداوند برای یعقوب نبی (ع) بوده است: «اللهم إنی أسألک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم... و بمجدک الذی تجلیت به لموسی کلیمک (ع) و... و لیعقوب نبیک (ع) فی بیت ایل.»
گروه دیگری از یهود به سوی اماکن طبیعی، چون کوه های بلند و تپه ها و اشجار و چاه ها و چشمه های آب آهنگ حج می کنند. مستند اینها پاره ای از نصوص تورات و تأسی به سنت نیاکانشان می باشد که این اماکن را تقدیس کرده و آن ها را آیات بزرگ الهی می دانسته و به وسیله آن ها به خدا تقرب می جسته اند. این نصوص برای برخی اماکن طبیعی زمین، قداستی قائل شده است. «این ها فرائض و احکامی است که حفظ می کنید تا در زمین خدا عمل نمایید تا در تمام روزهای زندگی آن را در تصرف داشته باشید و همه اماکنی را که امت ها به پرستش خدایانشان پرداختند، چون کوه های سر به فلک کشیده و بلندی ها و زیر سایه درختان سرسبز ویران کنید و محل قربانی ها را نابود سازید و بت هایشان را بشکنید و ستون هایشان را به آتش کشید و تمثال خدایانشان را محو کنید و نامشان را از این مکان بزدایید و شما مانند آنها برای خدایتان عمل نکنید بلکه به جایی که خدایتان برای تبارهای شما برگزیده و به نام هر یک نهاده، بروید و قربانیان و هدایا و نذورات و عبادت ها و گاو و گوسفندهای بکر را تقدیم کنید. این نص توراتی تأثیر عمیقی در درون برخی یهودیان نهاده که سالانه به این اماکن ویژه طبیعت (که اجدادشان متصرف شده و اهالی آن سرزمین ها را می کشتند و می سوزاند) آهنگ حج کنند و قربانیان و هدایا و نذوراتشان را تقدیم نمایند و همانگونه که در بخش اخیر این دستور آمده، نماز بگزارند و گوسفند و گاو بکر هدیه دهند یا قربانی کنند و آتش برافروزند و به نبرد تاریکی بروند.
چنین حجی، در حقیقت همان عادات دوران بت پرستی است که یهودیان قبل از بعثت حضرت موسی (ع)، اقتباس کرده و به فرزندانشان در طی قرون، به ارث گذاشته اند تا سنت های نژادی را پاس دارند و آب و رنگ دینی به آن بدهند. دکتر ظاظا حسن گوید: «یهود یا بنی اسرائیل از درختان و کوه ها و تپه ها و چشمه های آب و چاه ها زیارتگاه هایی درست کرده و به حج این اماکن می روند و بدان تبرک می جویند و معبدهایشان را بنا می گذارند ... اما چشمه ها و چاه هایی که یهودیان آهنگ زیارت آن می کنند، مشهورترین آنها "قادش" است که مفهوم آن قداست است و در لغت عربی "عین قدیس" چشمه مقدس تلفظ می شود. و نیز "بئر سبع" که در صدر همه قرار دارد و در جنوب غربی غزه واقع است و سامیان پیشین بنی اسرائیل و بعضی دیگر عقیده داشته اند که این چاه مسکونی است یعنی موجودات نامرئی از فرشتگان و جنیان در آن زندگی می کنند و عدد آن ها هفت می باشد و اگر کسی نقض سوگند کند یا به عمد دروغ بگوید بر اوست که همراه طرف مخاصم خود نزد این چاه رفته و هفت بار بر خود لعن کند تا نسلش منقطع گردد و به مرگ همه عزیزانش مبتلا شود و مال و جان و شرفش آسیب پذیرد و آواره زمین شود و گوش و چشم و عقلش را از دست بدهد.»
ادیان الهی یهودیت حج احکام عبادی تحریف انحراف تاریخ بنی اسرائیل