ملاک های یهودی بودن
به چهار طریق می توان افراد را یهودی به شمار آورد:
1. منشأ زیستی: طبق دیدگاه هلاخا چنان چه فردی از مادری یهودی متولد شده باشد یهودی محسوب خواهد شد. هلاخای سنتی بر کودکانی که از مادری بیگانه و غیر یهودی متولد می شوند حکم یهودی بار نمی کنند. افرادی که از مادری یهودی زاده می شوند، حتی اگر ملحد و کافر گردند، یهودی به شمار خواهند رفت؛ البته در صورت ارتداد تنها پاره ای از احکام یهودیت برایشان باز خواهد شد.
2. پیوند دینی: ممکن است فردی از مادری یهودی متولد نشده باشد و طبق هلاخای سنتی یهودی به شمار نیاید، ولی به خاطر گرویدن به یهودیت و التزام و تعهد به دستورات یهودیت در عداد یهودیان قرار گیرد. البته با رعایت آداب و مناسک ویژه ای که برای تازه یهودیان تدارک دیده شده است.
3. عضویت در گروه های اجتماعی- فرهنگی: در گذشته اجتماع یهودیان صرفا از یهودیان تشکیل نمی شد، بلکه بیگانگانی که به قوانین هفت گانه نوح ملتزم بودند و به عنوان گرتشا و یا بیگانه مقیم شناخته می شدند، دارای حقوق و مسئولیت های محدود در اجتماع بودند. البته امروزه چنین عنوانی وجود ندارد.
4. وابستگی ملی و استفاده از زبان مشترک: امروزه کم نیستند افرادی که در اسرائیل زندگی می کنند و به کارهای بزرگ گماشته شده اند. چنین کسانی از دید هلاخای سنتی یهودی نیستند، اما چون در اسرائیل متولد شده اند و به زبان عبری تکلم می کنند و به خدمت در مراکزی نظیر ارتش مشغولند آنان را یهودی به شمار می آورند و در کارت هویت و گروه بندی قومی وی، عنوان یهودی ثبت می شود. پس از تأسیس حکومت اسرائیل، از حاخام های ارتدوکس خواسته شد قانون بازگشت به سرزمین مقدس و تعریف خود را از یهودی بودن تعدیل و اصلاح کنند. آنان پس از بحث های طولانی و مفصل تعریف را به این شکل تعدیل و اصلاح کردند که یهودی عبارت است از کسی که از مادر یهودی به دنیا آمده باشد و یا این که طبق شریعت یعنی به دست حاخام ارتدکس یهودی شده باشد.
چنان که ملاحظه می شود، حتی این تعریف تعدیل شده هم جمع زیادی از یهودیان را از جرگه یهودیت خارج می ساخت. بر طبق این تعریف هزاران یهودی آمریکایی که بیش از نصف آنان گرایش اصلاح طلبانه و محافظه کارانه دارند، یهودی درجه دوم محسوب می شدند. نتیجه سخن آن که، در ابتدای پیدایش یهودیت یعنی تا قرن اول میلادی برای یهودی بودن تنها منشأ زیستی اهمیت داشت و تنها افرادی که از مادر یهودی متولد می شدند، اعم از این که به مقررات و آیین های یهودیت پایبند بودند یا نبودند، یهودی محسوب می شدند. درست مانند سایر نژادها و ملیت ها مثل نژاد ایتالیایی، فرانسوی، و غیره. اما از آن پس، تغییر آیین از غیر یهودیت به یهودیت مورد تأیید و احترام قرار گرفت و اعتقاد بر این بود که اگر کسی قوانین اساسی یهودیت را بپذیرد، امکان یهودی شدن او فراهم خواهد شد.
با قبول این نکته که نودینی و تغییر آیین به یهودیت از سوی کتاب مقدس عبری و علمای یهود پذیرفته شده است این سؤال پیش می آید که آیا بیگانگان و غیر یهودیانی که به یهودیت می گروند به لحاظ شایستگی، شئونات و منزلت اجتماعی همچون یهودیانی مادرزادند؟ آیا مسئله برگزیدگی فقط درباره یهودیان مادرزاد مطرح است یا این که بیگانگانی را که بعدا تغییر کیش می دهند و یهودی می شوند در برمی گیرد؟ اگر تازه یهودیان هم شأن یهودیان مادرزاد نباشند، در این صورت حتی شایستگی یهودی شدن را نخواهند داشت. از طرفی، وقتی تاریخ یهودیت و قوم یهود را مرور می کنیم، گزارش های بسیاری را می توان یافت که بر تغییر آیین و گرویدن به یهودیت صحه گذاشته است. روت موآبی از جمله کسانی است که داوطلبانه به آیین یهود گروید. الیعازر فلسفه و علت آوراگی قوم بنی اسرائیل در میان سایر اقوام جهان را آشنا ساختن آنان به آیین یهود و، در نتیجه، الحاق به یهودیت می داند. در کتاب اشعیای نبی نیز از الحاق غریبه ها به خاندان یعقوب سخن رفته است. در مقابل، افرادی نظیر هلیو غریبه ها را به حال بنی اسرائیل همان اندازه مضر می دانند که مرض گری. برخی نیز واژه دشمن را که در آیه چهارم باب بیست سوم سفر خروج آمده است به تازه یهودیان اطلاق کرده اند. کوتاه سخن آن که نظرات حاخام ها پیرامون غریبه ها یا تازه یهودیان یکسان نیست. در حالی که برخی از آنان از برابری تازه یهودیان با یهودیان مادرزاد سخن گفته اند، جمعی دیگر، هر چند در پاره ای از موارد، میان آن دو فرق قائلند.
فرآیند نودینی در یهودیت
الف. تحقیق راجع به یهودیت: افرادی که از دین خود سربرتافته و به یهودیت گرویده اند ممکن است به دلایل زیر به یهودیت گرایش پیدا کرده باشند: از طریق رابطه عاطفی با برخی از یهودیان؛ زناشویی و یا تحقیق و تفحص در ادیان و آشنایی با یهودیت از طریق مطالعه و شنیدن سخنرانی و جز آن. به هر حال نودینی و انتخاب یهودیت به عنوان دین رسمی، به هر دلیل که صورت گرفته باشد، فرد نوآیین در اولین گام باید به شیوه های مختلف به عنوان مثال از طریق دوستان و کتب و غیره درباره یهودیت تحقیق و تفحص کند و در این باره تأمل کند که آیا نودینی وی انتخاب درستی بوده است یا نه.
ب. یافتن یک حاخام: این مرحله بسی مشکل تر از مرحله قبلی است، زیرا حاخام ها متفاوتند. برخی زمان بیشتری برای نامزدهای نودینی اختصاص می دهند. جمعی طرفدار این سنت قدیمیند که باید سه بار مراتب صداقت و خلوص نیت نامزد نودینی را آزمود. در واقع حاخام ها دربانان یهودیتند؛ آنان هستند که باید تصمیم بگیرند چه کسانی می توانند به جرگه یهودیت درآیند و صلاحیت یهودی شدن دارند. حاخام ها به گرایش های مختلفی تعلق دارند. چهار نهضت اصلی محافظه کار، ارتدکس، متجدد و اصلاح گرا وجود دارند. داوطلب یهودی شدن باید تفاوت های میان این نهضت ها را بداند و نهضتی را که مورد قبول حاخام اوست انتخاب کند، زیرا حتی در آیین و روش نودینی و آداب آن، میان نهضت ها و گرایشاتی که در بالا یاد شدند، اختلاف نظر وجود دارد.
ج. آشنایی با یهودیت و فراگیری احکام و قوانین آن: کسانی که می خواهند یهودی شوند باید به حقانیت و صدق آن باور داشته باشند و این مهم به دست نمی آید جز با تحقیق در یهودیت، زیرا این امر به تصمیم نهایی آنان کمک شایان توجهی می کند. در زمینه یهودیت به راه ها و شیوه های مختلفی می توان تحقیق و مطالعه کرد؛ مطالعه تاریخ یهود، یهودی کشی و آشنایی با تورات. اشخاصی که خواهند با یک یهودی ازدواج کنند، باید پیش از ازدواج با تعالیم یهودیت آشنا شوند. از نظر ابن میمون یک تازه یهودی همچنین باید از اصول اساسی دین یهودیت [اصول سیزده گانه ای که وی مقرر داشته است، نظیر باور به توحید و یگانگی خداوند آگاه شود. دوره ای را نیز باید به تعلیم و فراگیری تورات اختصاص دهد تا از روی جهل نظرات و دستورات یهودی را مورد بی اعتنایی قرار ندهد. مقصود ارتدکس ها از پذیرفتن احکام و قوانین این است که یک تازه یهودی باید تمام قوانین و دستورالعمل های یهودیت ارتدکس را رعایت کند؛ به این معنا که یک دوره آزمایشی یک ساله یا بیشتر را بگذارند. یهودیان اصلاح طلب تنها بر رعایت قوانین مورد قبول خود تأکید می کنند.
د. محکمه دینی یا بیت دین: گرویدن یک شخص به یهودیت باید تحت نظارت دادگاه شرع معروف به «بیت دین» صورت گیرد. دادگاه مزبور با سؤالات و روش های خاصی که به کار می بندد، به انگیزه اصلی گرایش فرد به یهودیت پی می برد و برای حاخام های دادگاه شرع روشن می شود که آیا انگیزه فرد داوطلب مادی است یا نه. وظیفه دادگاه این است که مشکلات و موانعی که بر سر راه یک یهودی در مسیر زندگی مادی و معنوی او قرار دارد، برای فرد داوطلب تشریح کند و به افرادی که مایلند یهودیت را به عنوان آیین و دین خود برگزینند، هشدار دهند که چه دشواری هایی ممکن است برای آنان پیش آید. دادگاه شرع تنها زمانی به یهودی شدن فرد داوطلب حکم می کند که برای اعضای آن مراتب خلوص و صداقت فرد مزبور احراز شده باشد. ناگفته نماند که دادگاه شرع از سه عضو تشکیل می شود که دست کم یک عضو آن باید حاخام باشد.
ه. ختنه کردن یا به عبری «بریت میلا»: از نظر حاخام های محافظه کار و ارتدکس، ختنه کردن برای یهودی شدن ضروری است؛ حتی اگر پیشتر فرد یادشده بنا به سنت های خود و یا به هر دلیل دیگری ختنه کرده باشد، باید ختنه نمادین و سمبلیک با ریختن خون از موضع انجام گیرد. سایر گرایش های چهارگانه یهودی، ختنه را برای یهودی شدن لازم نمی دانند. ختنه به منزله عقد پیمان تاریخی قوم اسرائیل با خداوند محسوب می شود.
و. غسل: حاخام های ارتدکس و محافظه کار غسل و یا به عبری طبیلا را برای نامزدان یهودی شدن اعم از زن و مرد لازم می دانند، لذا حوضچه کوچکی به نام میقوه "Mikveh" به همین منظور ساخته شده است. در میقوه تازه یهودی از نجاسات مختلفی که در تورات توضیح داده شده ظاهر می شود.
ز. قربانی و نذر: در زمان های قدیم، تازه یهودی می بایست به پای هیکل در اورشلیم قربانی می کرد، اما پس از تخریب معبد قربانی نیز برداشته شد؛ لذا شریعت یهود آن را لازم نمی داند. البته هنوز هم بعضی از حاخام ها، خاصه حاخام های ارتدکس، معتقدند باید به جای قربانی بدیل و جایگزینی نظیر صدقه و جز آن صورت گیرد.
ح. انتخاب نام: مردان باید نام عبری ابرام و زنان نام ساره و روت را برخود نهند. تازه یهودیانی که والدین آنان یهودی نیستند معمولا پسر ابراهیم خوانده می شوند.
د. مراسم رسمی و عمومی: از نظر یهودیان اصلاح طلب این مراسم باید عمومی تر باشد. تازه یهودی باید پیشاپیش دیگران قرار گیرد و دلایل تغییر آیین و نیز درس هایی را که از تجربه یهودی شدن فراگرفته است بیان کند.