یهودیان بر این عقیده بودند که آدمی عدالت را از راه عمل به احکام شریعت به دست می آورد و نجاتش نیز در گرو درستکار بودن است و اگر احیانا از عمل به احکام شریعت تخلف ورزد و مرتکب گناه شود باید راه توبه و بازگشت به سوی خدا را در پیش گیرد. از همین جهت بود که قبل از ظهور حضرت عیسی، یحیای تعمید دهنده یهودیان را به توبه دعوت می کرد. (متی 3:2) حضرت عیسی ضمن آن که عمل به احکام شریعت را لازم دانست، به باطن شریعت نیز توجه داشت. از این رو، از یک سو، رعایت احکام شریعت و درستکار بودن را شرط ورود به ملکوت آسمان و رسیدن به رستگاری دانست (متی 5:19ـ20) و از سوی دیگر ریاکاری را موجب از بین بردن پاداش عبادت برشمرد (متی 6:5ـ6) و تأکید کرد که فروتنی در برابر خدا و امید داشتن به رحمت الاهی ارزشمندتر از عبادت همراه با غرور است.
عیسی برای بیان دیدگاه خود مثلی می آورد: «دو نفر یکی فریسی و دیگری باجگیر به هیکل رفتند تا عبادت کنند. آن فریسی ایستاده بدین طور با خود دعا کرد که خدایا تو را شکر می کنم که مثل سایر مردم حریص و ظالم و زناکار نیستم و نه مثل این باجگیر. هر هفته دو مرتبه روزه می دارم و از آنچه پیدا می کنم ده یک می دهم. اما آن باجگیر دور ایستاده نخواست چشمان خود را به سوی آسمان بلند کند، بلکه به سینه خود زده گفت: خدایا بر من گناهکار ترحم فرما. به شما می گویم که این شخص عادل کرده شده به خانه خود رفت، به خلاف آن دیگر؛ زیرا هر که خود را برافرازد، پست گردد و هر کس خویشتن را فروتن سازد، سرافرازی یابد.» (لوقا 18:10ـ14)
همان طور که یحیای تعمید دهنده از رستگار شدن یهودیان نومید نبود و توبه را راه بازگشت آنان به سوی خدا می دانست، (متی 3:2) عیسی نیز توبه و تحول درونی و علاوه بر آن فروتنی را شرط آمرزش الهی و ورود به ملکوت و رسیدن به رستگاری می دانست و به این ترتیب، توانایی انسان برای رستگار شدن را انکار نکرد. حال آن که بعد از عیسی مسیحیت تحت تأثیر دیدگاه های پولس مفهوم نجات شناسی و آمرزیدگی متحول شد. از آن پس، سخن بر سر این بود که چون انسان ذاتا گناهکار است، صلاحیت و قابلیت رستگار شدن ندارد، بلکه تنها عامل نجات و رستگاری لطف خداست که به واسطه عیسی مسیح شامل حال انسان می شود. به هر حال، مفهوم آمرزیدگی یا عادل شمردگی از راه ایمان پس از عیسی از جمله مفاهیم مهمی است که با توجه به مفاهیم دیگری همچون گناه اولیه، تجسد، فداء، مرگ و رستاخیز عیسی در الاهیات پولسی تکون یافت و به مرور زمان از ارکان الاهیات مسیحی گردید.
اما درباره مفهوم آمرزیدگی تفاسیر متعددی ارائه شده است مبنی بر این که وقتی سخن از آمرزیدگی به میان می آید، واقعا آدمی از درون متحول می شود و پاک و عادل «می شود» یا این که گناه آدمی نادیده انگاشته می شود و عادل «شمرده» می شود، همان چیزی که از آن به برائت محکمه ای تعبیر می شود؟ علاوه بر این، آیا آمرزیدگی تنها از راه ایمان حاصل می شود یا انجام اعمال نیک نیز ضرورت دارد؟ آیین کاتولیک و نهضت اصلاح دینی تفسیرهای متفاوتی از این مسئله ارائه کرده اند.
پولس نخستین کسی است که مفهوم آمرزیدگی از راه ایمان، نه از راه اعمال شریعت را مطرح کرد. واژه آمرزیدگی از مهمترین واژه هایی است که پولس در رساله های رومیان و غلاطیان به کار برده است. این آموزه در تفکر الاهیاتی پولس دارای اهمیت است. با این حال از آن جا که واژه آمرزیدگی در رساله های رومیان و غلاطیان برجسته شده و غیر از این دو رساله، تنها در اول قرنتیان 6:11 و تیطوس 3:7 یک بار به کار رفته، برخی محققان تصور کرده اند که آموزه آمرزیدگی در تفکر الاهیاتی پولس یک واژه اساسی نیست، بلکه آموزه ای جدلی است که او آن را در مواجهه با مشاجرات یهودیان ابداع کرد. البته ناگفته نماند که بسیاری محققان به ویژه در سنت نهضت اصلاح دینی آموزه آمرزیدگی در تفکر پولسی را اساسی جلوه می دهند. به هر حال، تعالیم پولس در مورد آمرزیدگی در مخالفت با یهودیت تعبیر می شود. یهودیت یک دین شریعت محور بود که دستیابی به رستگاری را تنها بر اساس تلاش های بشری ممکن می دانست.
جایگاه شریعت نزد یهودیان
از آن جا که آموزه آمرزیدگی پولس در مواجهه با مفهوم نجات از راه عمل به شریعت یهودیان است، ابتدا باید دید شریعت نزد یهودیان از چه جایگاهی برخوردار بوده است. از نظر یهودیان، شریعت بخشی از پیمان بنی اسرائیل با خدا بود که بر اساس آن پیمان، یهوه اولین بار با بنی اسرائیل پیمان بست و آنان را قوم برگزیده خود ساخت. عمل به شریعت، پاسخ آنان به این لطف و رحمت الاهی بود؛ زیرا خدا از آنان خواسته بود که او را اطاعت کنند: «فرایض و احکام مرا نگه دارید که هر آدمی که آنها را به جا آورد در آنها زیست خواهد کرد.» (لاویان 18:5) این که خدا بنی اسرائیل را به عنوان قوم خود برگزیده بود و به آنان شریعت اعطا کرده بود، این نتیجه را به دنبال داشت که نجات خدا نیز مختص بنی اسرائیل است و عمل به شریعت نیز مشخصه آنان به شمار می رفت، تا آنان را از سایر امت ها متمایز سازد.
به عنوان نمونه، ختنه کردن که برای اولین بار حضرت ابراهیم ملزم به اجرای آن شد، به عنوان نشانه اصلی تعیین هویت قوم متعهد برشمرده شده است: «این است عهد من که نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو، بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود.» (پیدایش 17:10) به این ترتیب، ختنه نکردن به معنای عهدشکنی و خروج از قوم متعهد محسوب می شد. به همین جهت است که در صدر مسیحیت از یهودیان به عنوان مختونان و از غیر یهودیان با عنوان نامختونان تعبیر می شد. رعایت مراسم سبت نیز بخشی از هویت یهود و وفاداری آنان به پیمان با خدا محسوب می شود: «سبت را نگاه دارید، زیرا برای شما مقدس است... بنی اسرائیل سبت را نگاه بدارند، نسلا بعد نسل، سبت را به عهد ابدی مرعی دارند.» (خروج 31:12ـ17) رعایت احکام طهارت و هم سفره نشدن با غیر یهودیان از دیگر مشخصات آنان بود. نکته جالب توجه این است که، همان طور که از سخنان پولس فهمیده می شود (فیلیپیان 3:6)، آنان نه تنها در مورد رعایت احکام شریعت تعصب می ورزیدند، بلکه حفظ مرزبندی میان یهودیان و غیر یهودیان نیز از جمله دغدغه های مهم آنان به شمار می آمده است.
حواریون عیسی مسیحیان یهودی بودند که ملتزم به اعمال شریعت بودند و نجات از راه عمل به شریعت را در اجتماعات عمومی ترویج می کردند. در چنین شرایطی، پولس که رسالت تبلیغ برای امت ها را وظیفه خود می دانست، ابتدا با این مسئله مواجه شد که از نظر حواریون کسانی که تازه ایمان آورده اند باید ختنه شوند و سنت موسی را نگه دارند (اعمال رسولان 15:5) و در این صورت راه ورود غیر یهودیان به مسیحیت دشوار می گردید. کسانی نیز که ایمان آورده بودند به خاطر انجام ندادن احکام شریعت، مشکل همسفره شدن مسیحیان یهودی و مسیحیان غیر یهودی را داشتند و همین امر مانع ایجاد برابری و اخوت بین آنان بود. پولس در این وضعیت ابتدا اظهار کرد که رعایت احکام شریعت برای غیر یهودیان ضروری نیست و همین امر موجب اختلاف او با حواریون و کشیده شدن مسئله به شورای اورشلیم شد.
سرانجام، تصمیم شورا این شد که کسانی از امت ها را که ایمان آورده اند، به زحمت و تکلف نیندازند و فقط آنان را ملزم سازند از قربانی بت ها و خون و حیوانات خفه شده و زنا پرهیز کنند. (اعمال رسولان 15:20 و 29) پولس پس از به دست آوردن این پیروزی و بعد از این که شورای اورشلیم رسول بودن او برای امت ها را به رسمیت شناخت، شروع به نظریه پردازی کرد و به این ترتیب کم کم مسئله پیچیده تر شد و پولس تا آن جا پیش رفت که گفت: «نه تنها رعایت شریعت برای غیر یهودیان ضرورتی ندارد، مسیحیان یهودی نیز لازم نیست به آداب و مناسک شریعت عمل کنند.» و صریحا اعمال شریعت را ناکارآمد توصیف کرد. همان طور که گفته شد یکی از وجوه رعایت شریعت، محافظت از مرزبندی میان یهودیان به عنوان قوم برگزیده و غیر یهودیان بود؛ گویی با آمدن عیسی مسیح، پیام و پیمان تازه ای مطرح شده است، بنابراین، نجات مختص بنی اسرائیل نخواهد بود و در این صورت مرزبندی خاص یهود به هم می ریزد. شاید به همین سبب بود که پولس در وهله نخست نمادها و نشانه های آن مرزبندی مثل ختنه را نادیده می گرفت.
البته، او در تبیین این مسئله ابتدا با یهودیان همدلی می کند که اعمال شریعت انسان را به رستگاری می رساند؛ اما خاطرنشان می کند انسان در مقام عمل نمی تواند به طور کامل حق شریعت را ادا کند و آنچه موجب عدالت و رستگاری انسان است عمل کامل به شریعت است، نه ادعای شریعت! از این رو، در توجیه سخن خود می گوید: «هر چه بیشتر شریعت را بدانیم، بیشتر پی می بریم که آن را زیر پا گذارده ایم.» (رومیان 3:20) از آن جا که این شریعت اطاعت کامل و بی چون و چرا را ضروری می داند و با توجه به این که این مسئله امکان پذیر نیست، تمام افرادی که می خواهند با اجرای احکام شریعت نجات یابند، زیر لعنت خدا قرار دارند: «زیرا مکتوب است: ملعون است، هر که ثابت نماند در تمام نوشته های کتاب شریعت تا آنها را به جا آرد.» (تثنیه 27:26) و (غلاطیان 3:10) «حقیقت امر این است که هرگاه بکوشیم نجات و سعادت الاهی را از راه انجام احکام شریعت به دست آوریم، نتیجه اش این می شود که مشمول خشم و غضب خدا شویم، زیرا هیچ گاه موفق نمی شویم آن احکام را کاملا رعایت کنیم. ما تنها زمانی می توانیم قانون شکنی نکنیم که اصلا قانونی وجود نداشته باشد.» (رومیان 4:15)
پولس همچنین خاطرنشان می کند که علاوه بر این که احکام شریعت به طور کامل اجرا نمی شود، خود این احکام ظاهری نیز کافی نیست: «ختنه بدنی خدا را راضی نمی کند، خدا از کسانی راضی و خشنود می شود که آرزوها و افکارشان ختنه و دگرگون شده باشد. یهودی واقعی کسی است که دلش در نظر خدا پاک باشد.» (رومیان 2:29) به هر حال، پولس چنین نتیجه گیری می کند که چون خدا یهودیان را به نحو شدیدتری داوری و مجازات می کند و هیچ یک از آنان نخواهد توانست برای گناهان خود بهانه ای بیاورد، کسی نمی تواند با اجرای شریعت رضایت خدا را حاصل کند.
ایمان به مسیح و نجات به واسطه مسیح از نظر پولس
در مرحله بعد سخن پولس این است که بر فرض شریعت تا کنون راه نجات بوده است، با آمدن عیسی مسیح و با مصلوب شدن و رستاخیز او اکنون خدا راه دیگری برای نجات به آدمیان نشان داده است: «ما تا به حال سعی می کردیم با اجرای مقررات و تشریفات مذهبی به این نجات و رستگاری دست یابیم و در حضور خدا پاک و بی گناه شمرده شویم... اینک خدا چنین مقرر داشته که اگر کسی به مسیح ایمان بیاورد، از سر تقصیرات او بگذرد و او را کاملا بی گناه به حساب آورد.» (کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، رومیان 3:21ـ22)
از آن جا که پولس ایمان آوردن به مسیح و نجات به واسطه مسیح را مختص قوم اسرائیل نمی دانست، در وهله نخست آیین ها و مناسک خاص یهودی را که به منزله نمادهایی برای حفظ مرزبندی بین یهودیان و غیر یهودیان به شمار می آمدند، نادیده گرفت. تلاش او در مقابل حواریون که ایمان تنها به مسیح را برای رستگاری کافی نمی دانستند و بیش از حد بر اجرای شریعت تأکید داشتند، این بود که آنان را از این گمان که از راه اعمال شریعت نجات حاصل می شود، در آورد. از این رو، صریحا اعلام نمود که: «هیچ کس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی شود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح.» (غلاطیان 2:16) «همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند، و به فیض او مجانا عادل شمرده می شوند به وساطت آن فدیه ای که در عیسی مسیح است.» (رومیان 3:23ـ28)
پولس تأکید می کند که حتی خود این ایمان نیز عطیه خداست: «محض فیض نجات یافته اید به وسیله ایمان و این از شما نیست، بلکه بخشش خداست و نه اعمال، تا هیچ کس فخر نکند.» (افسسیان 2:8) نکته قابل توجه این است که پولس حتی نمی پذیرد که عمل به شریعت به همراه ایمان به مسیح عامل نجات شمرده شود. از این رو، در نامه به غلاطیان، خطاب به مردم غلاطیه که شریعت را رعایت می کردند، می گوید: «ای غلاطیان بی فهم، کیست که شما را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید که پیش چشمان شما عیسی مسیح مصلوب شده مبین گردید؟ فقط این را می خواهم از شما بفهمم که روح را از اعمال شریعت یافته اید یا از خبر ایمان؟ آیا این قدر بی فهم هستید که به روح، شروع کرده، الان به جسم کامل می شوید؟» (غلاطیان 3:1ـ2)، پس از نظر پولس آمرزیدگی نمی تواند به طور همزمان و یکسان از راه انجام شریعت و همین طور به وسیله ایمان به مسیح حاصل شود.
در واقع، از نظر پولس عمل و لطف به یک مقوله تعلق ندارند. در مقام عمل جایی برای لطف نیست. کسی که عمل می کند تا پاداش بگیرد، ممکن نیست که بر اساس لطف پاداش داده شود. به عبارت دیگر، مادام که انسان بخواهد از راه عمل به نجات برسد، راه لطف را بر خود می بندد. او می گوید: «برای کسی که عمل می کند، مزدش نه از راه لطف، بلکه از راه طلب محسوب می شود و اما کسی که عمل نکند، اما ایمان آورد به او که بی دینان را عادل می شمارد، ایمان او عدالت محسوب می شود.» (رومیان 4:4؛ 4:16)
همچنین می گوید: «اگر از راه فیض است، دیگر از اعمال نیست وگرنه فیض دیگر فیض نیست. اما اگر از اعمال است، دیگر از فیض نیست و الا عمل دیگر عمل نیست.» (رومیان 11:6) در جای دیگر نیز می گوید: «به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار باشید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید. اینک من پولس به شما می گویم که اگر مختون شوید، مسیح برای شما هیچ نفع ندارد. بلی باز به هر کس که مختون شود شهادت می دهم که مدیون است که تمامی شریعت را به جای آورد. همه شما که از شریعت عادل می شوید، از مسیح باطل و از فیض ساقط گشته اید.» (غلاطیان 5:1ـ4)
پولس برای آن که نشان دهد که آمرزیدگی موهبت الاهی است که به عیسی مسیح اعطا شده، عیسی را با حضرت آدم، ابراهیم و موسی مقایسه می کند:
1- مقایسه آدم و مسیح
پولس در مقایسه آدم و مسیح بر این عقیده است که گناه آدم، برای همه نسل بشر گناه به ارمغان آورد، و پس از آن انسان ها با گناهان فردیشان بر آن افزودند و به این ترتیب، گناه عمومیت یافت و همه گرفتار گناه شدند. پولس بر این عقیده است که به آدم بدن نفسانی داده شده و به مسیح روح حیات بخش داده شده است و جسم گناه به دنبال خود دارد. همان طور که می گوید: «اعمال جسم آشکار است، یعنی زنا و فسق و ناپاکی و فجور و...» (غلاطیان 5:19) «لیکن ثمره روح، محبت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است.» (غلاطیان، 5:22) و اما نقطه اوج آمرزیده شدن مربوط به حیات دوباره و رستاخیز عیسی مسیح است.
2- مقایسه مسیح و ابراهیم
پولس در مقایسه مسیح و ابراهیم به داستان ابراهیم اشاره می کند و از آن برای اثبات این نکته سود می جوید که تنها آمرزیدگی که تا کنون رخ داده، حتی در عهد عتیق، آمرزیدگی از راه ایمان بوده است، خواه ایمان به مسیحای موعود باشد یا مسیحایی که آمده است. راه آمرزیدگی هرگز از راه اعمال شرعی نبوده است. هسته اصلی استدلال پولس در دو رساله غلاطیان (غلاطیان 3:6) و رومیان (رومیان 4:3) این عبارت سفر پیدایش بود: «و به خداوند ایمان آورد و او این را برای وی عدالت محسوب کرد.» (پیدایش 15:6) این لحظه آمرزیدگی که در سفر پیدایش و رساله های پولس به آن اشاره شده، از راه اعمال شریعت حاصل نشده است، زیرا شریعت تا مدت ها پس از آن اعطا نشده بود یا در واقع، آمرزیدگی به دلیل هیچ یک از کارهای ابراهیم نبوده است (رومیان 4:1ـ4). ابراهیم تنها به وسیله وعده از سر لطف خدا، تنها چیزی که می بایست به آن ایمان بیاورد، عادل شمرده شد.
به نظر پولس، داستان ابراهیم پیشاپیش در عهد عتیق به عنوان الگویی برای آمرزیدگی تمام آیندگان ارائه شده است. عبارتی که پولس از سفر پیدایش نقل می کند (غلاطیان 3:8)، که خدا به ابراهیم گفت: «از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت.» (پیدایش 12:3؛ 18:18) حاکی از نوعی پیشگویی است که در نهایت امت ها نیز از راه ایمان برکت آمرزیدگی را دریافت خواهند کرد، همان گونه که ابراهیم از راه ایمان بدان دست یافت. نکته دیگری که گاهی بر آن تأکید می شود این است که ابراهیم زمانی وعده برکت الاهی و آمرزیدگی را دریافت کرد که هنوز مراسم ختنه را به جا نیاورده بود. (رومیان 4:9ـ10) در این مورد نشان داده می شود که غیریهودیان نیز بدون ختنه و بدون اعمال شریعت، می توانند آمرزیده شوند و نجات یابند. به هر حال، گویی همان وعده ای که به ابراهیم داده شده بود، مبنی بر این که امت ها نیز نجات خواهند یافت، خداوند آن را به وسیله مسیح هموار ساخته است.
3- مقایسه مسیح و موسی
پولس در مقایسه مسیح و موسی در نامه به غلاطیان (3:19ـ29) و رومیان (4:13ـ16؛ 7:1ـ23) ارتباط میان شریعت موسی و اعمال شریعت را با مسئله آمرزیدگی از راه ایمان بررسی می کند. تورات، در اصل به وسیله خدا به عنوان بخشی از نظام وعده الاهی عطا شد و احکام آن مختص قومی بود که با اراده و خواست خدا از مصر رهایی یافته بودند و قوم خدا شده بودند. با این حال، شریعت موسی، که پولس آن را می شناسد، گرچه الاهی، روحانی و مقدس است، تبدیل به بار طاقت فرسایی شد که از خارج بر آزادی انسان تحمیل می شد.
به مرور زمان یهودیان از برخی فرامین این شریعت سرپیچی کردند و مورد خشم خدا قرار گرفتند. اما اینک راه نجات گشوده شده است. در موهبت خدا در عیسی مسیح، شاگردان عیسی با ایمان تعمیدی به آمرزیدگی ای دست یافتند که به آنان زندگی جدیدی در اتحاد با عیسای دوباره زنده شده می بخشد.
مسیحیت الهیات آمرزش گناه باورها ایمان مذهبی پولس ویژگی های پیامبران