در بهشت نعمتهای فوق العاده لذتبخش جسمی و روحی هر دو وجود دارد، اصولا این دو مکمل یکدیگرند و به دلیل توأم بودن معاد جسمانی و روحانی نمی توانند از هم جدا شوند، درباره ی دوزخ نیز مجازاتهائی از هر دو قسم دیده می شود، و آیات قرآن در این زمینه نیز گواه این مطلب است. منظور از آلام و کیفرهای روحانی مجموعه اموری است که روح و جان انسان را در فشار قرار می دهد، هرچند تاثیری در جسم او ظاهرا نداشته باشد، و یا آنکه تاثیر دوگانه دارد هم جسم را مستقیما آزار می دهد و هم روح را. در آیه ای از آیات قرآن، خداوند به یکی از عذابهای دردناک معنوی دوزخیان اشاره کرده و از غم و اندوه دامنه دار آنها سخن می گوید: «کلما أرادوا أن یخرجوا منها من غم أعیدوا فیها و ذوقوا عذاب الحریق؛ و هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوههاى آن خارج شوند آنها را به آن باز مى گردانند، و به آنان گفته مى شود، بچشید عذاب سوزان را!» (حج/ 22)
با وجود آن که کافران در دوزخ مى دانند که امیدى به نجاتشان از آن نیست، از شدت عذاب مى کوشند که به سبب اندوه و تیرگى آن از آن بیرون آیند، و در هر نوبت که چنین کوششى مى کنند ناکام مى شوند، و این به نوبه خود عذابى روانى براى آنهاست. بدین سان دامنه خطاى اندیشه تفویض گرانه (وانهادگى) آشکار مى شود که بر آنند که خدا در دنیا و آخرت به بنده یارى نمى کند و این امر هیچ ربطى به تقدیر و تدبیر ندارد، هرگز... به راستى خداست که نعمت مى دهد و رهنمایى مى کند و گرامى مى دارد و پاداش مى دهد، پس به پناهگاه پناهنده شویم و از خشم او به دامان رحمتش بگریزیم و از عذاب او بدو پناه جوییم.
اراده آنها نجات از عذاب است گاهى مى گویند: «ربنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنا ظالمون* قال اخسؤا فیها و لا تکلمون؛ پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدى ها و گمراهى ها] بازگشتیم، بى تردید ستمکار خواهیم بود. [خدا] مى گوید: [اى سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید!» (مؤمنون/ 107- 108) گاهى مى گویند به خزنه جهنم: «و قال الذین فی النار لخزنة جهنم ادعوا ربکم یخفف عنا یوما من العذاب؛ و آنان که در آتشند، به نگهبانان دوزخ مى گویند: از پروردگارتان بخواهید که یک روز بخشى از عذاب را از ما سبک کند.» (مؤمن/ 52) گاهى با مالک تکلم مى کنند: «و نادوا یا مالک لیقض علینا ربک قال إنکم ماکثون؛ و فریاد مى زنند: اى مالک [دوزخ! بگو] پروردگارت ما را بمیراند [تا از این عذاب نجات یابیم]. [مالک] مى گوید: یقینا شما ماندنى هستید.» (زخرف/ 77) گاهى خود اراده مى کنند که بیرون آیند: «أن یخرجوا منها؛ اگر از آنجا بيرون بروند.» (سجده/ 20) براى اینکه از این غم و زحمت نجات پیدا کنند. از عبارت "من غم"، می توان فهمید که قصد خروج آنان از غم و اندوه است نه از شوق، زیرا اگر شوق داشتند و قصد خروج به مراتب عالى را داشتند که به طور حتمى خارج مى شدند، چون افسار شوق آنان را مى کشاند و در آتش وانمى گذارد.
«و ذوقوا عذاب الحریق» (حج/ 22) در بعض آیات تعبیر به عذاب عظیم و در بعضى به مهین و در اینجا به حریق فرموده، هم دردناک است هم بسیار بزرگ است، هم خوار کننده است هم سوزاننده، نعوذ بالله من النار و من غضب الجبار. در جمله قبل به لفظ مجهول فرمود: (أعیدوا) و در جمله بعد به لفظ امر (و ذوقوا): براى این است که بر گردانیدن آنها به توسط مقامع من حدید است تکلمى با آنها نمى شود، و در این جمله خطاب است و قائل را ذکر نفرموده. زیرا از ظاهر آیه استفاده مى شود که ملائکه در دست آنها عمود است بر فرق آنها مى زنند و مى گویند: بچشید عذاب سوزنده را.
شاید برگردانیدن آنها به جهنم نتیجه همان کفرى باشد که در باطن آنان رسوخ نموده زیرا که خود آن کفر و جحود آنها ایجاب آتش نموده و آن در باطن آنها نهفته و صفت آنان گردیده و به جهنمشان می کشاند همان طورى که در دنیا چنین بودند که اگر وقتى اراده بازگشت می کردند صفت نفسانیشان که ملکه آنها بوده و رسوخ در قلبشان نموده آنان را به کفر می کشانید این است که همان ملکه در قیامت صورت گرفته و نمی گذارد از دار عذاب خارج گردند. (اعوذ بالله من النار و من غضب الجبار).
على بن ابراهیم قمى به سند صحیح از ابى بصیر روایت کرده گفت: «حضور حضرت صادق (ع) شرفیاب شده عرض کردم "مرا قساوت قلب گرفته و دلم سنگین شده، پندى دهید و قلبم را روشن کنید." حضرت فرمود: "اى ابى بصیر! براى زندگانى طولانى آماده و مهیا باش. روزى جبرئیل بر پیغمبر اکرم (ص) نازل شد و بر خلاف گذشته که خندان و بشاش بود در این مرتبه مهموم و گرفته و غمگین به نظر رسید. پیغمبر (ص) به جبرئیل فرمود: "چرا این چنین محزون می باشى؟" جبرئیل گفت: "اى رسول! خدا متأسف و متأثرم که منافخ و دمهاى دوزخ را امروز فرو گذاشتید." پیغمبر (ص) فرمود: "منافخ چیست؟" جبرئیل گفت: خداوند امر و مقرر فرمود که به آتش دمیده شود هزار سال بر آتش دمیده شد تا سفید گردید هزار سال دیگر دمیدند تا قرمز و سرخ شد هزار سال هم دمیدند تا سیاه گردید لذا آتش دوزخ سیاه و تاریک است و اگر قطره اى از ضریع که عرق اهل جهنم و چرک و ریم فرجهاى زناکاران و در دیگهاى جهنم جوشیده و به عوض آب به اهل جهنم مى خورانند، در آب هاى دنیا ریخته شود اهل دنیا از عفونت آن هلاک شوند و اگر یک حلقه از یک زنجیر که هفتاد ذراع طول آن است در دنیا نهاده شود از شدت حرارت آن دنیا ذوب می شود و چنانچه یکى از پیراهن هاى اهل دوزخ میان آسمان و زمین انداخته شود اهل زمین از بوى آن می میرند.»
حضرت صادق (ع) در ادامه سخنانش فرمود: «جبرئیل و پیغمبر اکرم (ص) گریان شدند خداوند فرشته اى را به سوى ایشان فرستاده و پیغام داد که من شما را از گناهانى که موجب عذاب آتش دوزخ باشد ایمن و مصمون گردانیدم پیغمبر اکرم (ص) فرمود "از آن به بعد دیگر جبرئیل را خندان ندیدم" پس فرمود "اهل بهشت چون به یکدیگر برسند تعظیم کنند و اهل دوزخ نیز به اهل دوزخ و جهنم تعظیم می نمایند و اهل جهنم چون به دوزخ می رسند برابر هفتاد سال راه پیچیده می شوند و چون برفراز جهنم می رسند پیراهنهائى از آن به گردن آنها انداخته و آنها را به درکات جهنم پرتاب می کنند و پوست هاى آنها تبدیل بپوست تازه و جدیدى غیر از اول می شود.» حضرت صادق به ابى بصیر فرمود: «آیا این پند براى تو کافى می باشد؟ عرض کرد: بلى اى فرزند رسول خدا.»