پس از آن مرد عرب درباره تقدیس استخوانهای شهیدان از سوی مسیحیان استفسار می کند. راهب توضیح می دهد که «ما آن چیزی را می پرستیم که درون آنها است و کارهای شگفت انگیز می کند و این استخوانها نشانه هایی از آن هستند.» وی شهیدان را به مشاوران و دوستان یک پادشاه زمینی تشبیه می کند که مردم عادتا از طریق آنها درصدد جلب لطف و مرحمت شاه هستند.
پرسش و پاسخ درباره علت نماز مسیحیان به سمت شرق
سپس مرد عرب موضوع را تغییر می دهد و می خواهد بداند چرا مسیحیان موقع نماز به سمت شرق رو می نمایند. راهب در پاسخ می گوید: «سرور ما مسیح به سمت شرق نماز می خواند. حواریون مقدس نیز همین عمل عبادت به سمت شرق را از او گرفتند تا به ما رسید. گواه واقعی که نشان می دهد آنها این عمل را از سرورمان مسیح گرفته اند این واقعیت است که همه کلیساهای روی زمین به سمت شرق عبادت می کنند.» مرد عرب که تحت تأثیر استدلالهای راهب قرار گرفته بود گفت: «به راستی که حقیقت نزد شماست و نه خطا آن طور که برخی افراد می اندیشند. حتی محمد (ص) پیامبر ما درباره دیرنشینان و کوه نشینان گفت که آنان از سلطنت برخوردار خواهند بود.» این سخن مرد عرب بسیار جالب توجه است زیرا مطالب مثبتی را درباره مسیحیان و خصوصا راهبان در قرآن و حدیث و سنت نبوی منعکس می سازد.
پرسش و پاسخ درباره علت سلطه مسلمانان بر مسیحیان
سرانجام مرد عرب به این سوال که بیش از هر مسئله دیگری او را حیران کرده بود می رسد. بدین ترتیب مرد عرب می پرسد: «اگرچه من می دانم که دین شما بر حق است و شیوه اندیشیدن شما حتی برتر از ماست اما به چه علت خداوند شما را در قبضه اختیار ما قرار داده و ما شما را مانند گوسفند به سلاخی می کشیم و اسقفها و کشیشان شما کشته می شوند و مابقی هم با تکالیف تحمیلی پادشاه شب و روز به انقیاد و بردگی درمی آیند که از مرگ تلخ تر است.» راهب نیز در حالی که نمونه های درخوری را از کتاب مقدس به خاطر می آورد به این سوال چنین پاسخ می دهد: «خداوند سلطه بر ما را نه به علت درستکاری شما فرزندان اسماعیل بلکه به دلیل گناهان ما نصیبمان کرده است.»
در پایان مرد عرب تنها یک چیز دیگر را می خواهد بداند. وی می پرسد: «آیا فرزندان هاجر وارد ملکوت خواهند شد یا نه؟» راهب با آیه ای از انجیل یوحنا چنین پاسخ می دهد «اگر کسی از آب و روح مولود نگردد ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.» (انجیل یوحنا 5:3) اما بلافاصله می افزاید: «اگر کسی نیکوکار باشد در نیکی و خوشی و در اماکنی دور از رنج و عذاب زندگی خواهد کرد. اما خود را اجیر خواهد دانست نه فرزند پسر.» گفتگو با این سخن خاتمه می یابد و در پایان مرد عرب چنین شهادت می دهد: «گواهی می دهم که اگر از ترس حکومت و شرمندگی از مردم نبود افراد بسیاری مسیحی می شدند. اما این موهبت از خداوند نصیب شما شد که به واسطه گفتگویتان با من خوشنودی مرا فراهم کردید.»
ظاهرا این گفتگو به زبان سریانی بدین منظور نوشته شده است که خوانندگان مسیحی را مخاطب قرار دهد و این فکر را القاء کند که مسیحیان در برابر چالشهای دینی اسلام جوابهایی دارند و حتی خود مسلمانان هم اگر جرأت داشته باشند آن را می پذیرند. متن رساله تلویحا می فهماند که آن را راهبی نوشته که با مردی عرب گفتگو داشته است و راهب گزارش آن را به شکل سوال و جواب و بنا به درخواست شخصی به نام پدر یعقوب نوشته است چنانکه نویسنده می گوید: «به نظرم برای شما مفید است که توجه برادرانتان را به این موضوع جلب کنید و چون می دانم برای شما هم سودمند خواهد بود قصد دارم آن را به شکل سوال و جواب بنویسم.» محیط و محلی که نویسنده، گفتگو را در آن قرار می دهد حقیقت مطلب را به خوبی نشان می دهد زیرا دیرها و صومعه ها در اشعار عربی دوره اسلامی به منزله اماکنی که می توان در آنجا از مشکلات زندگی قدری آرامش و فراغت یافت مورد ستایش قرار گرفته است. البته نام مسلمه بن عبدالملک (وفات 738 میلادی) برای مسلمانان و مسیحیان به یک اندازه شناخته شده بود.
بنابراین آن بخش از گفتگو که ضمن آن یک مرد عرب که یکی از اشخاص برجسته و جزو اطرافیان امیر مسلمه است برای بهبود از بیماری و مراقبت به دیر می رود واقع گرایانه است. از نظر یک خواننده مسیحی این قضیه حتی ممکن است حاکی از نوعی برتری فرهنگی مسیحیت آرامی بین النهرین در قرن هشتم میلادی باشد. نویسنده جزئیات مهم دیگری به روایت خود می افزاید که این قضیه را که نویسنده حقیقت مطلب را می گوید تقویت می کند. وی تفاوتهای زبانی را ذکر می کند و درباره مهمان برجسته دیر می گوید «چون او از مقامات حکومتی بود اکثر اوقات در امور اداری حکمروایی دخیل بود و به دلیل مقام عالی رتبه اش و تحقیر من به وسیله یک مترجم با ما گفتگو می کرد.» واژه پردازیهای این جزء دال بر آن است که راهبان می توانستند با مهمانان خود به زبان عربی گفتگو کنند ولی شرایط اجتماعی راهبان مسیحی در یک جامعه اسلامی در وهله اول مانع از این کار می شد. (ظاهرا بعید است که اعراب می توانستند به زبان سریانی گفتگو کنند هر چند محال نیست.)
اینکه این شرایط اجتماعی اکراه رعایای مسیحی را هم برای اینکه با یک مسلمان به صراحت درباره دین صحبت کنند شامل بشود، در ادامه روایت مورد تأیید قرار می گیرد. زیرا نویسنده در آغاز راهبی را به تصویر می کشد که مایل نیست مستقیما با مرد عرب درباره مسایل دینی گفتگو کند. حتی راهب به مرد عرب می گوید: «چون شما به شیوه گذری سوالاتی را می پرسید ما ترجیح می دهیم به سکوت پناه ببریم… اما اگر شما به درستی و دقیقا می خواهید حقیقت را بدانید بدون مترجم با من صحبت کنید.» وقتی مرد عرب با این تقاضا موافقت می کند، راهب می گوید: «از آنجا که شما مرد بسیار بزرگی هستید می دانم که درباره هر مسأله ای، هر چه که باشد، باید به دلیل برجستگی و مقام عالیتان به شما احترام بگذارم. مع ذلک وقتی شما درباره حقیقت اعتقاداتم مرا تحت فشار می گذارید می دانم که نباید با چاپلوسی لطف و مرحمت شما را به دست آورم.»
این بیان از سوی راهب به گونه ای استادانه بر جایگاه مادون راهب در جامعه و هم بر شجاعت وی زمانی که در مقام دفاع از عقاید خود بر می آید گواهی می دهد. این دو خصیصه در سایر روایتها و آثار سریانی و عربی در نوع ادبی که من آن را «راهب در مجلس امیر» می نامم عناصر روایتی مهمی به شمار می روند. این دو خصیصه به همراه راهبردهای دفاعی و جدلی می آیند و نویسنده رساله آنها را به کار می گیرد تا به خواننده مسیحی بفهماند که علی رغم تسلط اجتماعی و سیاسی مسلمانان عقاید مسیحی بر اسلام برتری دارد. راست نمایی این روایت از نظر اجتماعی به گونه ای اجتناب ناپذیر مسأله واقعیت تاریخی داشتن آن را پیش می کشد. هر شخصی متوجه می شود که این اثر در واقع دارای مولفی با نام مستعار است. نام ابراهیم از یادداشت متأخری در یک فهرست کتاب شناسی اقتباس شده است. نسخه های خطی شناخته شده از این متن هم متأخر هستند و به ترتیب به قرون 18 و 19 تعلق دارند.
ذکر نام امیر مسلمه به هدف روایت در قرار دادن داستان در مکان و زمان قابل باور کمک می کند. این روایت لزوما زمان تألیف متن را به دهه 720 میلادی نمی رساند. نویسندگان سریانی متأخر هم می توانند این اثر را با همان جزئیات برای تقویت راست نمایی آن نوشته باشند. اما تا زمانی که متن تصحیح، منتشر و کاملا تحقیق نشده باشد هیچ پاسخ درستی نمی توان به این مسأله داد.
در مورد این دفاعیه مسیحی سریانی در محیط اسلامی، چقدر این متن بر روشهای دفاعیه نویسی دیگر پیشی می گیرد. مقصود دفاعیه های مسیحی مشهورتر به زبان عربی است که از قرن نهم میلادی به بعد تألیف شده است. به خصوص بسیاری از جزئیات این متن مباحثی را که در آثار عربی تئودور ابوقره (حدود 755 - 830 میلادی) یافت می شود از پیش بیان می کند. وی مطالب بسیاری در محیط سریانی زبان نگاشته است. در واقع اگر این اثر آن طور که نویسنده اش به آن اشاره دارد از ربع اول قرن هشتم اخذ شده باشد بنابراین در کنار سایر متون سریانی یعنی متونی که در قرن هشتم میلادی نوشته شده اند قرار می گیرد و بر این اساس در مجموع می توان تا حد زیادی آن را تعیین کننده موضعی دانست که مسیحیان به زبان عربی نسبت به اسلام اتخاذ می کردند و نیز می توان آن را تعیین کننده راهبردهای دفاعی دانست که مسیحیان در قرن نهم میلادی در گفتگوهایی که به زبان عربی میان مسلمانان و مسیحیان ادامه یافت به کار می گرفتند.
نگارش متون دفاعی و جدلی در محیط اسلامی به زبان عربی و سریانی
البته نویسندگان سریانی حتی پس از رواج علم کلام مسیحی به زبان عربی و زمانی که نویسندگان مسیحی خودشان را با روشهای اسلامی کلامی منطبق ساختند نیز به نگارش متون دفاعی و جدلی در محیط اسلامی ادامه دادند. نمونه بارز یک متفکر مسیحی که در قرن نهم به زبان سریانی می نوشت و تقریبا روش دفاعی یکسانی با متکلمان مسلمان همعصرش داشت، نونوس اهل نصیبین (وفات حدود 870 میلادی) بود. وی نویسنده ای دوزبانه بود که هم به سریانی و هم به عربی آثاری از خود به جا گذاشته بود. او به نفع جامعه سریانی ارتدکس می نوشت و از تعالیم خاص آنها نها تنها علیه مسلمانان بلکه در برابر مسیحیان نسطوری و ملکایی نیز با جدیت دفاع می کرد. اثری از وی در آنجا به چالش فکری با اسلام پرداخته رساله ای سریانی است که مصحح کنونی رساله آن را «رساله دفاعیه» نامیده است.
به دلایل انتقادی ادبی و دلایل موجود در متن رساله، تألیف این اثر را باید در تاریخی بین 850 و 870 میلادی دانست. اثر مزبور رساله ای دفاعی درباره موضوعات توحید، آموزه تثلیث و عقیده به حلول (تجسم خداوند به صورت انسان در پیکر عیسی) می باشد. چیزی که مهم است، این واقعیت است که اگرچه نونوس به زبان سریانی و تنها از دید یک مسیحی می نوشت مع ذلک او تفکراتش را به سبک متکلمان مسلمان روزگار خود بیان می نمود. اثر او به وضوح نشان می دهد که چگونه در نیمه دوم قرن نهم میلادی الهیات مسیحی در جهان اسلام حتی به زبان سریانی به محیط فکری مسلمانان کاملا انتقال فرهنگی پیدا کرده بود. این وجهه از رساله مزبور گاهی فراتر از سبک دفاعی مباحثات راهب بیت حاله است.
تا حد زیادی طولانی ترین و کامل ترین متن به زبان سریانی در خصوص مجادلات با مسلمانان همانی است که دیونیسیوس بار صلیبی (وفات 1171 میلادی) اسقف و عالم ارتدکس سریانی اهل آمد و یکی از شخصیتهای مشعشع علم و ادبیات سریانی نوشته است. دیونیسیوس رساله بلندی به نام «علیه طیایی (اعراب)» داشت که از جهت اینکه یک رساله تطبیقی است می توان آن را «علیه کفار» نامید. این رساله دارای 13 فصل است که سه بخش عمده در آن جای داده شده است. در واقع ممکن است این سه بخش در اصل هر کدام آثار جداگانه ای بوده باشند و برای اینکه یک رساله واحد را تشکیل دهند در یک جا جمع آوری شده اند. دیونیسیوس در بخش اول گزارشی از ظهور، گسترش و دسته بندیها و فرقه های مسلمانان ارائه می دهد و در کنار آن گزارشی نیز از اعتراضاتی که معمولا مسلمانان در برابر مسیحیان مطرح می سازند به همراه پاسخهای مقتضی که می توان به آنها داد می دهد.
بخش دوم پاسخهای مفصل تری را در مقابل چالشهای مسلمانان که معمولا علیه مسیحیت بیان می شود در برمی گیرد. این بخش سیر تعالیم اسلامی در میان مسیحیان را نیز دربردارد. بخش سوم شامل نقل قولهایی از قرآن که به سریانی ترجمه شده به همراه شرح و ابطال آن از سوی بار صلیبا می باشد. آنچه که رساله دیونیسیوس بار صلیبی را، غیر از طول مطالب و تطبیقی بودن آن، از سایر رساله ها متمایز می سازد، مقدار اطلاعاتی است که این رساله درباره مسلمانان، تاریخشان، قرآن و مکاتب گوناگون تفکر اسلامی در خود دارد. این خصوصت از رساله نه تنها آن را در میان متون جدلی سریانی بلکه در میان آثار مسیحی که به طور کلی در عصر میانه درباره اسلام نوشته شده است نیز بی همتا می سازد.