در مورد تحریم خمر نظرات متعددی وجود دارد که شاید بتوان آنها را مجموعا در سه قول مطرح کرد. البته این اختلاف نظر در مورد نحوه تحریم و زمان و مکان آن است نه در اصل تحریم زیرا اصل آن نزد تمام محققین ثابت است.
اما اقوال در زمان و نحوه تحریم:
قول اول: نظر اول این است که خمر به تدریج و با زمینه سازی تحریم شده است، یعنی ابتدا آیاتی نازل و در آنها موضع اسلام بیان شده، سپس وقتی مردم آمادگی یافتند تحریم صورت گرفته است (البته برخی از علمای عامه حلیت شرب خمر را از روایاتی جعلی استخراج کرده اند که این خارج از بحث ما می باشد). علامه محمدباقر مجلسی در بحار می فرماید: خمر در سال چهارم تحریم شد و خلاصه سخن درباره خمر آن است که در تحریم آن چهار آیه نازل شده: 1- «و من ثمرات النخیل....»؛ «و از میوه های درختان خرما و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی پاکیزه می گیرد، در این نشانه روشنی است برای گروهی که می اندیشند» (نحل/ 67). با وجود نزول این آیه هنوز بعضی از مسلمانان خمر می نوشیدند و چون منع صریح نشده بودند مسکرات در آن رو برایشان حلال بود.
آیه دوم در جریان «معاذ ابن جبل» نازل شد: «یسئلونک عن الخمر و المیسر...»؛ «درباره شراب و قمار از تو سئوال می کنند بگو: «در آن دو گناه و زیان بزرگی است و البته منافعی (نیز از نظر مادی) برای مردم دارند ولی گناه آنها از نفعشان بیشتر است.»(بقره/ 219). پس از این آیه هم گروهی ترک کرده و گروهی نوشیدند، تا این که «عبدالرحمن ابن عوف» عده ای را میهمان کرد و برای آنها مشروب فراهم آورد، ایشان شراب خورده و مست شدند؛ وقت نماز مغرب فرا رسید جمع مذکور یکی را برای خود امام جماعت کردند و او در حال مستی سوره کافرون را چنین خواند: «قل یا ایها الکافرون، اعبدما تعبدون» و تا آخر با حذف «لا» خواند. در پی این پیشامد آیه سوم یعنی آیه «یا ایها الذین آمنوا لاتقربوا الصلوة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید نزدیک نماز نشوید و به نماز نایستید در حالیکه مست هستید تا اینکه بدانید چه می گوئید.»، (نساء/ 43). با نزول این آیه خداوند خموری در حال صلاة را تحریم فرمود. در پی نزول این آیه نیز گروه دیگری شرب خمر را ترک کرده و گفتند: «چیزی که میان ما و نماز مانع شود چه فایده ای دارد؟» اما گروهی دیگر تنها مستی در حال نماز را ترک کردند، یعنی بعد از نماز عشاء می نوشیدند که تا صبح مستی شان برطرف شود، و نیز بعد از نماز صبح می خوردند که تا وقت ظهر مستیشان زائل گردد.
آیه چهارم چنین نازل شد که: روزی عتبان بن مالک، جمعی از مسلمانان من جمله سعد ابن وقاص را به مهمانی دعوت کرد، برای ایشان کله شتری را کباب کرده و جلویشان گذاشت ایشان غذا را خورده و از مسکرات نوشیده و مست شدند، در حال مستی شروع به مفاخره و خواندن اشعار کردند، سعد ابن وقاص قصیده ای در هجو و تنقیص انصار خوانده و بر قوم خویش افتخار نمود، مردی از انصار استخوان فک شتری را برداشته و بر سعد کوبید، پوست سر سعد شکافته و استخوان سرش ظاهر شد، سعد به محضر رسول الله (ص) آمده و از آن مرد انصاری شکایت کرد... در نتیجه این ماجرا بود که آیه «انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون»؛ «شراب و قمار و بت ها و ازلام (نوعی بخت آزمایی)، پلید و از عمل شیطان است، از آن دوری کنید تا رستگار شوید»، (مائده/ 90). به دنبال نزول این آیه شرب مسکرات حرام اعلام شده و هر که مشروب خورده و مست می شد محکوم به هشتاد ضربه شلاق به عنوان حد می گردید؛ و چون این آیه در سوره مائده بوده و آن آخرین سوره ای است که نازل شده فلذا معلوم می شود تحریم خمر بعد از سال چهارم به تدریج صورت گرفته. (از دیگر کسانی که نظر اول را قبول دارند «ربیع الابرا زمخشری» است. او می گوید: درباره خمر سه آیه نازل شده: اول آیه «یسئلونک عن الخمر و المیسر...» بعد از این آیه بعضی از مسلمانان همچنان شرب خمر می کردند و گروه دیگر ترک نمودند تا اینکه مردی شراب خورد و به نماز ایستاد و چرت و پرت گفت، لذا آیه: «یا ایها الذین آمنوا...» (نساء/ 43) نازل گردید، آنگاه باز بعضی شراب خوردند حتی عمر ابن خطاب روزی در حال مستی با استخوان شتری سر عبدالرحمن ابن عوف را بشکست و بعد نشسته و شروع به نوحه خوانی بر کشته گان بدر از مشرکان نمود و اشعار اسود ابن یغفر را می خواند و آن چنین است: «و کائن بالقلیب... الخ» این ماجرا به سمع رسول خدا (ص) رسید آن حضرت با غضب از منزل بیرون آمد ردایش بر زمین کشیده می شد و چیزی در دست داشت که می خواست با آن بر سر عمر بکوبد، عمر گفت: به خدا پناه می برم از غضب خدا و رسولش پس خدا نازل فرمود: انما یرید الشیطان... عمر گفت: غلط کردم بس کردیم و آیه پیش از آن چنین فرماید: «انما الخمر و المیسر و...» این شد که شراب حرام شد.
قول دوم؛ در مورد زمان و نحوه تحریم خمر: گروهی من جمله ابن هشام و یعقوبی گفته اند: «در جنگ بنی نضیر در سال چهارم هجری مسلمانان شراب خورده و مست شدند و در نتیجه شراب حرام شد».
قول سوم؛ خمر در مکه و پیش از هجرت تحریم شده: علامه بزرگوار سیدجعفر مرتضی عاملی پس از انتخاب این نظر، دلایلی را برای تقویت آن می آورد که ما به ذکر چند مورد اکتفا می کنیم:
1- از معاذ ابن جبل نقل شده است که گفت: «زمان بعثت اول چیزی که نبی خدا (ص) از آن نهی شد، شرب خمر و مخاصمه با مردم بود». و از «ابی الدرداء» یا «معاذ ابن جبل» از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: «اول چیزی که پروردگارم پس از عبادت بتان مرا از آن نهی فرمود شرب خمر و مخاصمه با مردم بود». از «اشبهی» نقل شده است که عبارت فوق از فرمایشات پیامبر (ص) بوده و همه در صدور آن از پیامبر متفق القول اند. (مجمع الزوائد ج 5 ص 53- المستطرف ج 2 ص 220). البته ممکن است به این استدلال بدین نحو اشکال شود که: نهی پیامبر از اشرب خمر مستلزم حرمت آن و نهی تمام مسلمین از شرب خمر نیست چه اینکه بسیاری از مسائل از ابتدا و یا حتی بعد از هجرت برای رسول خدا (ص) حلال بوده و برای دیگران حرام یا بالعکس، پس حرمت شرب خمر برای رسول الله (ص) دلیل حرمت آن برای تمام مسلمین نمی تواند باشد. و ممکن است از این اشکال بصورت زیر جواب داد:
چون حرمت شرب خمر مقترن به حرمت عبادت بتها آمده و این از ابتدای بعثت بوده پس می توان نتیجه گرفت که شرب خمر نیز از ابتدای بعثت حرام بوده و جواب دیگر اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: «و محقق شد با توضیحاتی که در ذیل آیه خمر و میسر دادیم اینکه خمر از ابتدای بعثت حرام بوده و آنچه در ابتدای ظهور اسلام در مکه میان مشرکین مشهور شد این بود که دین جدید خمر و زنا را حرام اعلام نموده» پس شرب خمر از همان ابتدا حرام بوده.
2- از مرحوم کلینی و شیخ طوسی روایاتی بدین مضمون نقل شده است: «خداوند متعال هیچ پیامبری نفرستاده مگر آنکه در علم خدا بود که چون دینش تکمیل شد خمر را تحریم کند»... (اصول کافی ج 6 ص 395).
پس در نتیجه این روایت شرب خمر در ادیان سابق حرام بوده و چون اسلام برای تکمیل ادیان گذشته و تاکید و تایید احکام آنها آمده پس باید در اسلام از ابتدا شرب خمر حرام باشد. (البته ظاهرا به این فرمایش علامه جعفر مرتضی اشکالی وارد است و آن اینکه در روایت آمده: «هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه پس از اکمال دینش شرب خمر حرام اعلام شده» پس باید شرب خمر در هر دینی من جمله دین اسلام پس از اکمالش حرام شود واگرنه اول دینی که خداوند آورد بعد اکمالش شرب خمر حرام شده و در ادیان بعدی پیش از اکمالشان شرب خمر حرام می بود چون هر دینی مکمل و موید دین قبلی است.)
3- در برخی کتب از قول ابوحاتم آمده است که: رسول خدا (ص) همواره مردم را به وحدانیت خدا دعوت می نمود و در مقابل ابوجهل می گفت: «او دروغ گوست او خمر و زنا را حرام کرده» (الثقات نوشته ابن حیان ج 1 ص 69)، پس معلوم می شود خمر از همان ابتدا و در مکه مکرمه حرام بوده زیرا ابوجهل تنها در آنجا چنین مشاجرات لفظی ای با پیامبر داشته و گذشت که در جنگ بدر در سال دوم هجری کشته شد.
4- قال الله تبارک و تعالی: «قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغی بغیر الحق»؛ «بگو بدرستیکه پروردگارم فواحش را حرام کرده آنچه از آن ظاهر باشد یا فواحشی که در خفا صورت می گیرد و همچنین حرام کرده و ظلم بنا حق را»، (اعراف/ 33). این آیه در سوره اعراف بوده و سوره اعراف در مکه نازل شد و از ائمه طاهرین نقل شده است که «اثم» را در این آیه به خمر تفسیر کرده اند، پس شرب خمر در مکه و پیش از هجرت حرام شده.
5- پنجمین دلیل علامه جعفر مرتضی نیز استدلال به برخی روایات تاریخی است که در آنها بطور ضمنی به حرمت زنا و خمر اشاره شده است.
تحلیل: به نظر می رسد قول برتر قول سوم است زیرا قول اول و دوم حرمت خمر را مربوط به سال چهارم هجری می دانند و مستندات آنها خالی از اشکال نیست. مثلا از جمله مستندات گروهی که قائل به حرمت خمر در غزوه بنی نضیر هستند، روایات مسجد فضیخ است که در بخش بعدی به بررسی آن پرداخته و ثابت می کنیم که این روایات پر اشکال و مردوداند. البته از نظر ما قول سوم نیز خالی از اشکال نیست اما بنظر می رسد قابل دفاع تر از اقوال دیگر باشد.