قاضى نظام الدین اشعارى در مدح خاندان پیامبر اکرم و داستان غدیر خم دارد که ترجمه برخى از آنها چنین است:
لله درکم یا آل یاسینا *** یا أنجم الحق أعلام الهدى فینا
لا یقبل الله إلا فی محبتکم *** أعمال عبد و لا یرضى له دینا
أرجو النجاة بکم یوم المعاد و إن *** جنت یدای من الذنب الأفانینا
بلى أخفف أعباء الذنوب بکم *** بلى أثقل فی الحشر الموازینا
من لا یوالیکم فی الله لم یر من *** قیح اللظى و عذاب القبر تسکینا
لأجل جدکم الأفلاک قد خلقت *** لولاه ما اقتضت الأقدار تکوینا
من ذا کمثل علی فی ولایته *** ما مبغضیه أرى إلا مجانینا
اسم على العرش مکتوب کما نقلوا *** من یستطیع له محوا و ترقینا
من حجة الله و الحبل المتین و من *** خیر الورى و ولاه الحشر یغنینا
من المبارز فی وصف الجلال و من *** أقام حقا على القطع البراهینا
من مثله کان ذا جفر و جامعة *** له یدون سر الغیب تدوینا
و من کهارون من موسى أخوته *** للخلق بین خیر الرسل تبیینا
مهما تمسک بالأخبار طائفة *** فقوله وال من والاه یکفینا
یوم الغدیر جرى الوادی فطم على *** قوی قوم هم کانوا المعادینا
شبلاه ریحانتا روض الجنان فقل *** فی طیب أرض نمت تلک الریاحینا
ترجمه: «خدا به شما خیر کثیر عنایت کند اى آل یاسین و اى ستارگان حقیقت و اى علمهاى هدایت میان ما. خداوند اعمال هیچ بنده و دین هیچ فردى را جز با محبت شما نمى پذیرد. اگر دست هاى جنایتکارم جز مار و افعى برایم فراهم نکرده در روز قیامت تنها امید نجات از شما دارم. آرى سنگینى گناه را وسیله شما سبک مى کنم، آرى در حشر میزانها را وسیله شما سنگین مى نمایم. و هر کس شما را در راه خدا دوست ندارد، از عذاب دردناک قبر و قیامت در امان نخواهد بود. به خاطر شما افلاک آفریده شده که اگر او نبود، اندازه ها تکون پیدا نمى کرد. چه کسى در امر ولایت همانند على است؟ دشمنان او جز دیوانگان نیستند. چنانکه نقل کرده اند: اسم على در عرش نوشته شده چه کسى مى تواند آن را از بین ببرد و یا رویش را رنگ کند؟ چه کسى حجت خدا و ریسمان محکم خدا و بهترین مردم است که دوستیش در حشر بى نیازتان مى کند؟ چه کسى در میدان معرکه، مبارز، و در مقام استدلال، دلیل قاطع است؟ چه کسى همانند او داراى جفر و جامعه است که از اسرار غیب در آن نگاشته شده است؟ و چه کسى همانند هارون نسبت به موسى برادریش را نسبت به پیامبر اکرم پیش مردم ثابت کرده است؟ هرگاه طائفه اى به اخبار تمسک جویند فرموده رسول خدا «خدایا دوست بدار آنکس که او را دوست مى دارد» ما را کفایت خواهد کرد. در روز غدیر، رسول خدا میان آن بیابان در میان آن مردمى که دشمن ما بودند او را معرفى فرمود که فرزندانش دو ریحانه باغستان بهشتند پس بگو: این عطر و ریاحین به خاطر پاکى و خوشبوئى آن زمینى است که این ریاحین را پرورده و پدید آورده است».
این قصیده در حدود 42 بیت است که قاضى مرعشى در مجالس المؤمنین صفحه 226 آن را ذکر کرده است. او با این گفته اش «لأجل جدکم الأفلاک قد خلقت لولاه ما اقتضت الأقدار تکوینا؛ به خاطر جد شما افلاک آفریده شده که اگر او نبود، اندازه ها تکون پیدا نمى کرد»، اشاره به آن روایتى کرده که حاکم به طور صحیح در مستدرک جلد 2 صفحه 615 از ابن عباس چنین آورده است: «خداوند به عیسى (ع) وحى فرمود که اى عیسى به محمد (ص) ایمان بیاور و به آن عده از امتت که او را درک مى کنند دستور ده که به او ایمان بیاورند، پس اگر محمد نبود من آدم را خلق نمى کردم، و اگر محمد نبود من بهشت و جهنم را نمى آفریدم، من عرش را روى آب آفریدم اما قرار نداشت روى آن نوشتم: خدائى جز خداى یکتا نیست، محمد (ص) رسول خدا است، آنگاه آرام گرفت.»
سبکى نیز در «شفاء السقام» صفحه 121 آن را آورده و اقرار به صحت آن کرده است و زرقانى نیز در شرح مواهب جلد 1 صفحه 44 آن را آورده و گفته است: ابوالشیخ آن را در طبقات اصفهانیین آورده و حاکم آن را صحیح شمرده و سبکى و بلقینى در فتاواى خود به آن اقرار نموده اند. و حاکم بعد از این حدیث، حدیث صحیح دیگرى را که تا حدودى همانند روایت گذشته است نقل کرده که مضمون آن چنین است: رسول خدا فرمود: «هنگامى که آدم خطا کرد، گفت: خدایا از تو به حق محمد (ص) مى خواهم که از خطایم صرف نظر کنى، خداوند فرمود: اى آدم، چگونه محمد را شناختى در صورتى که هنوز او را نیافریده ام؟ گفت: خدایا چون هنگامى که مرا آفریدى و از روحت در من دمیدى، سرم را بالا کردم، در قائمه هاى عرش دیدم نوشته است: خدائى جز خداى یکتا نیست، محمد رسول خدا است، پس دانستم که تو به اسمت اضافه نمى کنى مگر محبوبترین مخلوقت را، خداوند متعال فرمود: اى آدم راست گفتى، او محبوبترین خلق به سوى من است، مرا بحقش بخوان تا تو را ببخشایم و اگر محمد نبود تو را نمى آفریدم.»
این روایت را بیهقى در «دلائل النبوه» که ذهبى درباره اش گفته است: از آن بهره گیر که تمامش هدایت و نور است، و طبرانى در معجم الصغیر آورده و سبکى در شفاء السقام صفحه 120 و سمهودى در وفاء الوفاء صفحه 419 و قسطلانى در مواهب اللدنیة و زرقانى در شرح آن جلد 1 صفحه 44 و عزامى در فرقان القرآن صفحه 117 به صحتش اعتراف کرده اند. این مختصر را براى آگاهى خواننده محترم در مورد نادرستى گفته ابن تیمیه و هم مسلکانش مانند «قصیمى» نوشته ایم تا فضیلت رسول خدا را از روى بصیرت درک کرده گول این گمراهان را نخورند.
با شاعر بیشتر آشنا شویم
نظام الدین محمد بن قاضى القضاة اسحاق بن مظهر اصفهانى یکى از ادیبان بزرگ و کم نظیر است که در همه فنون و فضائل فرید عصرش بوده و در عراق قاضى القضاة و همنشین خواجه شمس الدین محمد جوینى ملقب به صاحب الدیوان متوفى در سال 683 ه بوده و مدائحى درباره اش گفته که از آن جمله است:
ما الناس إلا کالقریض و إنما *** بیت القصیدة صاحب الدیوان
شمس الممالک تزدهی بعلائها *** و بهاء دست الملک و الإیوان
ترجمه: «مردم همانند شعرند که بیت القصیده آن صاحب دیوان است او شمس الممالک است که با مرتبه بلندش ملک و ایوان، شوکت و جلال پیدا کرده است.»
او در پایان غدیریه یاد شده اش خواجه بهاء الدین فرزند خواجه شمس الدین را مدح کرد و دیوانش را به نام علاء الدین خواجه عطاء الملک جوینى متوفى در سال 681 ه برادر خواجه شمس الدین صاحب دیوان نامگذارى نمود. او شعرى دارد که در آن سلطان محققین خواجه نصیرالدین طوسى متوفى در سال 672 ه را مدح کرده است. شرح حال او در کتاب مجالس المؤمنین صفحه 226 و تاریخ آداب اللغه جلد 3 صفحه 13 آمده است. مؤلف کتاب اخیر درباره اش گفته است: او در سال 678 ه وفات کرده و داراى دیوانى به نام «دیوان منشآت» است که در موزه انگلستان موجود است و صاحب ریاض الجنه در قسمت چهارم در زمره علماء او را آورده و گفته است: او داراى رساله اى به نام «القوسیه» است که بعضى از بزرگان نیشابور شرحى بر آن نوشته و او را چنین ستوده اند: «او قاضى ترین قضات عالم، مفتى طوائف امم و منشى بدایع و عجایب است.»
از اشعار او در کشکول شیخ بهائى و مجالس المؤمنین قاضى و خزائن نراقى کم و بیش به چشم مى خورد.
شعرا ادبیات عرب قاضی نظام الدین غدیر امام علی (ع) اهل بیت (ع) شعر