جستجو

امتیازات قعود امام حسن علیه السلام

در شرایط روزگار امام حسن مجتبی (ع) فردی یا دسته های کوچک، کار درستی انجام نمی یافت و اینگونه اقدام اثری قلمروی نداشت. چون نتیجه این قیامها در محیطهای اسلامی، تا اندازه ای تکفیر عملی روش مقابل است. اما باید به یاد داشت که عوامفریبیهای معاویه، برای بهره برداری درست از چنین حرکتی، جایی باقی نگذاشته بود. یکی از قیامهایی که در برابر معاویه شد، قیام چهره معروف شیعی، حجربن عدی کندی و یاران او بود این قیام اگر چه چندان بی اثر هم نبود، اما به سختی سرکوب گشت.
بدین سان روشن می شود که آنچه بیشتر اهمیت داشته است این بوده است که به معاویه مهلت بیشتری داده شود، تاباطن حکومت وی چون یزید که درروزگار خود شناخته شد، شناخته گردد. اگر معاویه در جنگ صفین مغلوب می گشت و به دست علی بن ابیطالب کشته می شد، گمان قوی این است که در حکم دیگر مقتولاتی درمی آمد که به شمشیر حق کشته شده بودند. اما اگر در جنگ با امام حسن کشته می شد، گمان نمی کنیم زیانش برای امت کمتر از زیان پیراهن عثمان می بود. یعنی شامیانی که به نام اسلام، تربیت اموی یافته بودند، بعید نبود از او شهیدی بزرگ بسازند، و به نام او خونهای ناحق فراوان بریزد، چنانکه خود معاویه نیز به نام خوانخواهی عثمان، چه خونها که نریخت، و چه مردانی بی نظیر را که نکشت.
در هر حال، اینکه در تفهیم و تفسیر رفتار امام حسن می گوییم، لازم بود به معاویه مهلت بیشتری داده شود، بر مبانی چندی از فقه سیاسی و تحلیل اجتماعی و اصول اصلاحی مبتنی است. آری می بایست معاویه هویت خویش و حکومت خویش را (که خواص از آن آگاه بودند) برای عامه امت نیز روشن کند؛ علی را سب کند، سنن اسلام اسلام را مهتوک سازد، نماز جمعه را در روز چهارشنبه بخواند، محرمات قرآن را مرتکب شود، آزادگان را (به جرم بردن نام علی) از دم شمشیر بگذراند، و ... و سرانجام با صرف اموال عمومی و ترفند و تزویر، تهدید و ارعاب، یزید عامی لادین نصرانی زاده را (با وجود کسی چون حسین بن علی در میان امت) خلیفه کند و به جای آورنده قرآن محمد بن عبدالله (ص) بنشاند. و بدینگونه نفوذ سوء مسیحیت را در اسلام عملی تر سازد. آری لازم بود معاویه این اعمال را مرتکب شود تا برای درک انحراف و مسخی که واقع شده بود (به ویژه از روزگار حکمین به بعد) آماده گردند و از عمق بیاشوبند، تا اهداء جان به منظور تطهیر جامعه، نه تنها به علت تبلیغات، لوث نشود و بی نتیجه نگردد بلکه ارج واقعی خویش را بیاید و ثمری را که باید بدهد.
تا توده ها بیدار نشوند، هر کاری و اقدامی، جز خون جگر خوردنی بیش نیست. باید کوشید تا خلق از خواب برخیزد. باید کوشید تا موانع بیداری برطرف شود. مصلحان همیشه مفاسد را درک می کنند، اما این اندازه کامل نمی دهد. هنگامی نتیجه کامل به دست می آید که خلقها خود مفاسد را درک کنند، و به مرتبه درک مفسده سیاسی و اجتماعی برسند. بدینسان است که نیروها یکجا بسیج می شود، یا دست کم، زمینه برای چنین چیزی فراهم می گردد.
این شد که امام از آشفتن دوباره دست کشید، و به پرورش استعداهای پوشیده روی آورد، و به استفاده از نیروهای تازه کار پرداخت، و مکتب انقلاب را از مطمئن ترین راه شروع به نشر کرد، و زمینه نهضت خونین و ابدی عاشورا را در زیربنای جامعه اسلامی پی ریخت، یعنی بافتی به وجود آورد که خود به خود سستیها را طرد می کرد و رکودها را محکوم می ساخت و نیروها را می فشرد، و رسته ها را به هم می پیوست، و زیانهای تشتت مسلکی را برای شیعه آن روز روشن تر می نمود، تا اگر همه، مانند شهدای عاشورا، تا آستان بلند شهادت نتازند، دست کم، در معبد شهادت بایستند و بر حماسه شهادت نماز آورند، تا توابین پدید آیند، تا زیدبن علی خروج کند، تا یحیی بن زید به پا خیزد، و حماسه خونین را تا سرخس و بلخ و هرات و بیهق و جوزجان برساند، تا شهدای فخ برآشوبند و... و تا این مشعل خونرنگ تا جاودان برپای ماند، مشعل حماسه جاوید.
امام حسن دچار وضعی بود که در آن وضع می بایست از راه مبارزه تدریجی پیش رفت. لازمه چنین مبارزه ای هوشیاری عمیق، تحمل حکیمانه و رنج بردن و درد دیدن بسیار است که امام برد و دید. و برای امام در مدت باقیمانده عمر خویش (تا روزی که مسموم شد) امکان قیام دومی نیز دست نداد. یعنی شرایط مساعد به وجود نیامد. و به فرض که با شرایط موجود برای قیام زمینه سازی می کرد، مانند نخستین مرتبه می شد و به ثمر نمی رسید، به طوری که به صورت یک قیام مسلکی در شرایط ویژه به خودی می رفت تا همانند واقعه عاشورا شود، و نه به حالت یک قیام همگانی در می آمد که مسیر اجتماع را به آنی دگرگون سازد، نتیجه ای که اگر در کشاکش جنگ صفین، فتنه خوارج پیش نیامده بود و آن جاهلان راه فتح را بر امثال مالک اشتر سد نکرده بودند و معاویه شکست خورده و نابود شده بود، به دست امت می آمد.
بدینگونه مصلحت همان بود که امام مجتبی جنگ را بهلد تا مظالم نیک روشن شود، و موضع دو طرف خوب شناخته گردد، و اسلامی نبودن حکومت فاش شود، و خلیفه شیطان از خلیفه رحمان بازشناخته آید. و تا باقیمانده صحابه و شیعه غیور در سراسر شهرها و آبادیهای اسلام به عظمت فاجعه و هویت فساد و عمق مسخ و ظلمت انحراف پی برند، و در روز عاشورا قیام امام حسین (ع) را یاری کنند.
امام بر پایه سنجیدن مصالح خلق و مواهب توده، مجبور به قعود شد اما قعود ظاهری، نه قعود واقعی و رها کردن معاویه به طور مطلق. امام معاویه را، از نظر مبارزه در میدان جنگ، رها کرد (تا در آن برهه، افراد امت بیش از آن جنگهای داخلی کشته نشوند) نه از نظر مبارزه در میدان اجتماع، پس این قعود با جبار، قعود ظاهری بود و قعود نظامی، نه قعود مسلکی و مرامی.
چون قعود مسلکی است با چشم پوشیدن از نوامیس دینی و ارزشهای آسمانی، و این در حق یک مسلمان عادی نشاید تا چه رسد به امام. و به همین دلیل که معاویه حقتقه از دست امام رها نشده بود، سرانجام امام را زهر خورانید. چون اگر امام حسن زنده بود، معاویه نمی توانست یزید را خلیفه مسلمین کند. امام حسن جزء شروط صلح، یکی هم این را قید فرموده بود که معاویه کسی را برای جانشین خود تعیین نکند. این بود که معاویه به مسموم کردن امام پرداخت. اگر امام حسن زنده بود و معاویه در صدد برمی آمد تا یزید را خلیفه کند، امام این فاجعه را برنمی تابید و با قیام شخص خود و اهدا خون خویش این لکه عار را از دامن امت اسلام می زدود.
زیرا در اینجا پای یزید به میان می آمد و او شناخته شده بود. معاویه خود این مسائل را پیشبینی می کرد. او محمد و اولاد محمد را خوب می شناخت. مگر در نبردهای صدر اسلام از همینان به دلیل دشمنی با اسلام شمشیرها نخورده بود؟ و مگر در برابر همینان برای محو اسلام و ابقای شرک و بت پرستی سالها مبارزه نکرده بود؟ او می دانست خونی که در تن حسن می گردد خلافت چون یزید را تحمل نمی کند.
او می دانست که شعار همه آنان این است: «هیهات منا الذله» «ماو قبول ذلت، هیهات!» و حماسه همه آنان این: «الا و انی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما» «من مرگ را (هم اکنون) جز خوشبختی نمی دانم، و زندگی با ستمکاران را جز اندوه خوردن و به ستوه آمدن.»
سرانجام امام حسن در 47 سالگی، پس از چندین بار که مسموم شده بود و از مرگ نجات یافته بود، به شهادت رسید.

منابع

  • محمدرضا حکیمی- امام در عینیت جامعه- صفحه 101- 105

کلید واژه ها

تاریخ اسلام امام حسن مجتبی (ع) امامت قیام های تاریخی معاویه سیاست صلح

مطالب مرتبط

صلح امام حسن علیه السلام از نگاه جبل عاملی اقدامات امام حسن علیه السلام و کارشکنی های معاویه خلافت امام حسن علیه السلام و جنگ با معاویه ماجرای صلح امام حسن علیه السلام بررسی دوراندیشی امام حسن علیه السلام در صلح با معاویه گفتگوها و درگیری های کلامی امام حسن (ع) با معاویه وضعیت اجتماع اسلامی روزگار امام حسن علیه سلام

اطلاعات بیشتر

ابزار ها