قرآن، مسلما یک کتاب تاریخی محض نیست که صرفا رویدادهای تحقق یافته و تاریخی را برای اطلاع از خود آن رویدادها بیان کند، بلکه منظور خداوند از بیان داستان ها و رویدادهای گوناگون، شناساندن ابعاد گوناگون انسان و متوجه ساختن مردم به قوانین ثابت و پایدار، مانند قانون کنش و واکنش (عمل و عکس العمل)، تلازم مقدمه و نتیجه و لزوم محاسبه قانونی در شئون زندگی است. با این شناخت است که مردم می توانند از روی تجربه و بصیرت، بنای «حیات معقول» خود را استوار کنند. ما در قرآن، داستان هایی را می بینیم که چندین بار تکرار شده است، مانند داستان نوح و موسی (ع) و چگونگی رویارویی آنان با مستکبران و تبهکاران. این تکرار دارای همان فلسفة آموزش و توجیه مؤکد انسان ها به واقعیات و قواعد زندگی است، تا مردم بدانند حیات آدمی شوخی نیست و یک محاسبه قانونی در کار است. آیاتی که شناخت سرگذشت جوامع را توصیة اکید نموده و مورد دستور قرار می دهد، بدین قرار است:
«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الأ رض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین؛ پیش از شما سنت های گذشته است، پس در روی زمین به سیر و تحقیق بپردازید و بنگرید که عاقبت تکذیب کنندگان حق و حقیقت به کجا منتهی شده است!» (آل عمران/ 137)
«یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم و یتوب علیکم و الله علیم حکیم؛ خداوند می خواهد (همه چیز را) برای شما آشکار کند و شما را به سنت هایی که پیش از شما بودند، هدایت کند و بر شما توبه آورد (توبه شما را بپذیرد) و خداوند دانا وحکیم است.» (نساء/ 26)
لزوم سیر و سیاحت در سرگذشت جوامع بشری، نه صرفا برای تماشا نمودن و پر کردن حافظه و سیاه کردن کاغذهایی به نام کتاب، بلکه برای تفسیر عوامل جزئی و علل کلی جریانات مغزی و روانی انسان های پیش از ماست که با کمیت ها و کیفیت های گوناگون، نمودهایی از خود بر جای گذاشته و رفته اند. مطالعة فیزیک تاریخ برای انسان های آینده، سوی بیش از آن چه به معاصرین همان فیزیک داشته، نخواهد داشت، بلکه از یک نظر می توان گفت: نمودهای فیزیکی تاریخ برای معاصرین آن، کامل تر و نیز مستند به حس و مشاهده بوده است، در صورتی که تنظیم همان نمودها و ضبط آن به وسیله برداشت های ذوقی و شخصی آیندگان، از حذف و انتخاب های شخصی و اعمال حب و بغض ها خالی نخواهد بود.
در این جا، جمله آن متفکر را به یاد می آوریم که می گوید: «ای محققان تاریخ و سرگذشت بشری! اگر سخن مفیدی برای ما دارید، بگویید، والا این که در آن نقطه از تاریخ و جغرافیا، فلان جمعیت از این سوی رو جیحون به آن سوی جیحون عبور کردند، به چه کار می آید؟» این حقیقت که سیر و سیاحت در سرگذشت اقوام و ملل نباید فقط برای اطلاع محض از وقوع رویدادها باشد، در آیاتی که دراین مبحث مطرح شد، با کمال وضوح قابل مشاهده است.
در آیات قرآنی، تأکید شدیدی روی شناخت عوامل سقوط تمدن ها و اجتماعات شده است، از قبیل: سوره آل عمران آیه 137- سوره نساء آیه 26-سوره اعراف آیات 86 و 96- سوره یونس آیه 13- سوره هود آیه 102- سوره حج آیات 46 و 45 و 46.
عوامل اساسی سقوط تمدن ها و جوامع، در آیات قرآنی دربارة مسائلی هم چون: تکذیب حقایق و اعراض از دعوت پیامبران به رشد و کمال، افساد در روی زمین، خودکامگی در استهلاک مواد اقتصادی و استکبار و ستمکاری معرفی شده است.
بررسی و تحقیق همه جانبه در سرگذشت تمدن ها، این معنی را به خوبی اثبات می کند. در یکی از آیات قرآنی چنین آمده است:
«إن الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم؛ خداوند وضع هیچ قومی را دگرگون نمی کند، مگراین که آنان در وضع موجودیت خود تغییری بدهند.» (رعد/ 11)
این است قانون کلی، به ضمیمه:
«و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض؛ و اما آن چه برای مردم سودمند است، در روی زمین پایدار می ماند.» (رعد/ 17)
عامل اصلی تحولات تاریخی را از نظر قرآن بیان می کند.