مقام علمی، و فهم فلسفی و عرفانی این استاد مسلم فلسفه، و عرفان شناس، یعنی آیت الله علامه سید ابوالفتح رفیعی قزوینی، و همچنین بیان رسای ایشان درباره ی مطالب فلسفی و عرفانی، زبانزد فاضلان و مطلعان از فلسفه و عرفان اسلامی است. ایشان درباره ی «معاد»، چهار قول را یادآور می شوند، و در بیان قول چهارم چنین می گویند:
قول چهارم، مذهب صدرالحکماء است که می فرماید: «نفس بعد از مفارقت از بدن عنصری، همیشه خیال بدن دنیوی خود را نمی نماید، چون قوه ی خیال در نفس، بعد از موت باقی است.. و همینکه خیال بدن خود را نمود، بدنی مطابق بدن دنیوی از نفس صادر می شود؛ و نفس با چنین بدنی- که از قدرت خیال بر اختراع بدن فراهم شده است- در معاد محشور خواهد شد، و ثواب و عقاب او با همین بدن است».
در حقیقت در نزد این مرد بزرگ، بدن اخروی بمنزله ی سایه و پرتوی است از نفس، تا نفس که باشد و این بدن چه باشد، یا نورانی است و یا ظلمانی، به تفصیلی که در کتب خود، با اصول حکمیه، تقریب و تقریر فرموده است. لیکن در نزد این ضعیف، التزام به این قول بسیار صعب و دشوار است، زیرا که -بطور قطع- مخالف با ظواهر بسیاری از آیات، و مباین با صریح «اخبار معتبره» است.
چند توضیح:
چند نکته در اینجا هست، و از بیان علامه رفیعی قزوینی بدست می آید، که خوب است اشاره ای به آنها بشود:
(1)- آنچه از بیان «معاد مثالی»، روشن است این است که بدن مثالی، اختراع خود نفس و تخیل نفس است، و قیام آن به نفس، قیام صدوری است، و ربطی به خدای متعال و قدرت الیه ندارد.
(2)- این مطلب متوقف است بر اصل هشتم از اصول یازده گانه، یعنی «اصل تجرد خیال»، که این اصول و ادله ی آنها، همه جای نقد و بازنگری جدی دارد، بویژه که اصول متاخر، متوقف بر اثبات 3 و 4 اصل نخستین است. و اثبات آنها مبتنی بر ادله ی کشفی مورد ادعاست، نه ادله ی عقلی صرف. در صورتی که در فلسفه، باید استناد ادله و براهین به صرف عقل باشد.
(3)- رد کردن مطلب فلسفی، هرچند با اصول حکمی تقریر و تقریب شده باشد، به صرف مخالفت با ظواهر آیات و اخبار.
(4)- مخالفت قطعی معاد مثالی با ظواهر قرآن و اخادیث.
(5)- حجیت ظواهر، در باب اصول و معارف.
(6)- صرف استناد به اخبار و بدست فراموشی نسپردن آنها، و اعتناء داشتن به معارف اخبار، دلیل هیچ نوع «اخباری» بودن نیست.
علامه رفیعی قزوینی، در حدود 50 سال پیش نیز، در مقاله ای که برای درج در «یادنامه ی ملاصدرا»، زیر عنوان «شرح حال صدرالمتأهلین شیرازی و سخنی در حرکت جوهریه»، مرقوم داشته اند، به موضوع مردود بودن «معاد مثالی» اشاره کرده اند:
تحقیقات مختصات مرحوم صدرالدین متأهلین که ابتکار فرموده، یا آنکه اگر سابقین گفته اند، مبرهن نموده است، یکی مسئله ی اصالة الوجود است، که نحو تحقیق و تشریح کامل، دوم توحید خاصی به نحو صحیح برهانی... دوازدهم، تحقیق معاد جسمانی، به نحوی که خود اختیار نموده، هر چند مرضی حقیر نیست...