مدارکی معتبر در تأکید ذکر صلوات کامل بر پیامبر اکرم

اصطلاحی در فرهنگ اسلامی (در میان اهل سنت و شیعه) به کار برده می شود به عنوان: «الصلاة البتراء» یعنی «صلوات ناقص». سابقه این اصطلاح به زمان خود پیامبر اکرم (ص) می رسد، و حتی این دو کلمه، نخستین بار بر زبان مبارک خود پیامبر (ص) جاری گشته است. چنانکه عالم و محدث معروف اهل سنت، ابن حجر هیتمی مصری مکی (م: 974 ق)، در کتاب «الصواعق» خود (ص 146)، چنین نقل کرده است:
«إن النبی (ص) قال: لا تصلوا علی الصلاه البتراء! فقالوا: و ما الصلاه البتراء؟ قال (ص): تقولون: اللهم صل علی محمد، و تمسکون، بل قولوا: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد؛ پیامبر اکرم (ص) فرمود: بر من صلوات ناقص نفرستید! پرسیدند: صلوات ناقص چگونه است؟ فرمود: فقط می گویید: اللهم صل علی محمد، بلکه باید بگویید: اللهم صل علی محمد و علی آل محمد.»
و اینهمه برای توجه دادن امت است به عالمان راستین علم قرآنی و معلمان صادق عمل به قرآن کریم، برای رسیدن به نظام عامل بالعدل و جامعه قائم بالقسط، در نتیجه، دست یافتن انسان به حرکت انتقالی (انسانی)، و رشد سعادت آفرین، در ابعاد جاودانی.
پس صلوات کامل و شرعی با ذکر «آل محمد»، در صلواتی تحقق می یابد، که بنابر روایات معتبر اهل سنت و شیعه «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد».، یا «اللهم صل علی محمد و آل محمد» است. و صلواتی به جز این صورت به هر گونه ای ادا شود: «اللهم صل علی محمد یا صلی الله علیه و سلم». طبق موازین و احادیث صحیح خود اهل سنت، بر خلاف دستور پیامبر اکرم (ص) است، و در نتیجه (چنانکه بر عالمان روشن است) خلاف شرع است. چون هر چه بر خلاف دستور پیامبر اکرم (ص) باشد، بدعت است و بر خلاف شرع محمدی است.
مدارک معتبر و مهمی که دستور پیامبر اکرم (ص)، درباره صلوات و نهی آن حضرت از فرستادن صلوات ناقص را نقل کرده اند، هم بسیارند و هم مهم، از جمله:
1- صحیح بخاری، ج6، ص27.
2- صحیح مسلم، ج2، ص16.
3- صحیح ترمذی، ج2، ص325.
4- سنن صحیح ابن ماجه، ج 1، ص 392
5- سنن نسائی، ج3، ص47.
6- سنن ابوداود، ج1، ص 27.
7- المغنی و الشرح الکبیر، ج1، ص 579.
8- مستدرک حاکم، ج1، ص268.
9- سنن الکبری بیهقی، ج2، ص 378.
10- حلیة الاولیاء، ج4، ص271.
11- تاریخ بغداد، ج8، ص 381.
12- کنز العمال، حدیث 2187، باب «الصلاة علی النبی (ص)»
13- تفسیر فخر رازی.
14- تفسیر روح المعانی.
15- تفسیر روح البیان.
16- تفسیر غرائب القرآن.
17- تفسیر قرطبی.
18- تفسیر سیوطی.
19- تفسیر بغوی.
20- تفسیر مراغی.
و.....