آنچه را که قرآن کریم درباره تربیت مریم عذراء (س) بازگو می نماید این است که: هرگاه حضرت زکریا (ع) وارد می شد روزی خاصی را در حضور حضرت مریم (س) می دید. «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله یرزق من یشاء بغشیر حساب؛ هرگاه که زکریا در محراب بر او وارد می شد نزد او نوعی خوراکی می یافت. گفت: ای مریم این از کجا برای تو آمده است؟ او گفت: این از جانب خداست، که خدا به هر کس بخواهد بی شمار روزی دهد.» (آل عمران/ 37) و همچنین فرشتگان با مریم سخن می گفتند و سخنان مریم را هم می شنیدند بلکه مشافهتا و مشاهدتا گفتار را با شهود می آمیختند، هم مریم آنها را می دید و هم آنها در مرآی مریم قرار می گرفتند. اینها تعبیرات بلندی است که قرآن درباره مریم (س) دارد.
و نیز در تبیین مقام والای مریم (س) می فرماید: «واذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین یا مریم اقتنی لربک و اسجدی وارکعی مع الراکعین؛ و هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ای مریم، عبادت خدا کن و سجده کن و با رکوع کنندگان راکع باش.» (آل عمران/ 42- 43) یعنی فرشتگان فراوانی با این بانو سخن گفته، و او را از مقام اصطفایش با خبر کردند که تو صفوة الله، مطهره و در میان زنان عالم ممتازی، دائما به یاد حق باش، سجود و رکوع را فراموش مکن و از اهل رکوع باش. و نیز بشارت حضرت مسیح را به او دادند: «اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح؛ و هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده می دهد.» (آل عمران/ 45)
اینها نمونه هایی از گفتگو و حضور فرشتگان در محضر مریم (س) است. در تبیین این بخش از زندگی حضرت مریم (س) گروهی از معتزله نظیر زمخشری – در کشاف – راه تفریط پیموده و گمان کرده اند آن بانو نمی تواند به این مقام رسیده، و از کرامت برخوردار شود، و سخنان فرشته ها را بشنود، و بشارت «صفوه بودن» را از فرشته ها دریافت کند، و مژده مادر پیغمبر شدن را از آنها تلقی نماید، لذا گفته اند این همه فضائل که نصیب مریم (س) شده است یا به عنوان معجزه زکریا (ع) و یا به عنوان پیش درآمد اعجاز عیسی (ع) است، که این را از نظر اصطلاح کلامی «ارهاص» می گویند- همانگونه که قبل از قیامت یک سلسله امور خارق عادتی رخ می دهد که از آنها به عنوان «أشراط الساعه» تعبیر می کنند، قبل از ظهور یا میلاد یک پیامبر نیز، یک سلسله امور خارق عادتی رخ می دهد که اینها نشانه ظهور یک پیامبر الهی است و در کتابهای کلامی از این امور خارق عادت به عنوان ارهاص تعبیر شده است.
گروهی دیگر نظیر «قرطبی» - از مفسران معروف اهل سنت – و همفکران او که راه افراط رفته و معتقدند مریم (س) دارای سمت نبوت بوده است، زیرا فرشتگان فراوانی بر او نازل شده و او را از وحی باخبر کرده اند و از راه الهام، مسأله صفوه و طهارت او را به او اعلام نموده و بشارت مادر پیغمبر شدن را به او اعطا کرده اند و .... و چون مریم (س) وحی فرشته ها را تلقی کرده و فرشته ها بر او وارد شده و گفتگوی آنها از رتبه مشافهه به مشاهده رسیده، پس پیامبر است، زیرا گمان کرده اند فرشتگان بر هر کس نازل شوند و وحی بیاورند و او فرشته ها را ببیند، پیامبر است. اما علمای امامیه که در طریق قسط و عدل سیر می کنند، بر این اعتقادند که تمام این مقامات و کرامتها مربوط به خود مریم (س) است یعنی وصف به حال موصوف است نه متعلق موصوف، و نباید اینها را به حساب اعجاز زکریا (ع) گذاشت، و از طرف دیگر، مریم (س)، به مقام رسالت و نبوت تشریعی نرسیده است. این دو مطلب را مفسران گرانقدر امامیه، به استناد ظواهر قرآنی، تبیین می کنند.
اما مطلب اول که همه این کرامتها تعلق به خود مریم (س) دارد، به دلیل ظواهر قرآن است که فرشته ها سخن گفتند، اما نه فقط به عنوان هاتف غیب و سروش نهان، بلکه برای او مشهود شدند. همچنانکه این خطابها و نداها گاهی به صورت تمثل هم تجلی کرده است چنانچه قرآن می فرماید: «فتمثل لها بشرا سویا؛ پس چون بشری هماهنگ بر او نمایان شد.» (مریم/ 17-18) آن فرشته گفت که من از طرف حق آمده و مأمورم که به تو فرزندی عطا کنم. «قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا؛ گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم.» (مریم/ 19)
ظاهر این آیات آن است که خود مریم (س) به تنهایی این مقامات را دریافت کرد و این مقام مریم (س) بود که باعث شد زکریا (ع) از خدای سبحان فرزندی طلب نماید: «هنالک دعا زکریا ربه؛ آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند.» (آل عمران/ 38)
این چنین نبود که معجزه زکریا در مریم ظهور کرده باشد بلکه کرامت های مریم موجب آن شد که زکریا از خدا یحیی را طلب کند و فرزند «رضیی» از خدای سبحان مسألت نماید.
علاوه بر این که سفارش به قنوت و دوام عبادت و خضوع مستمر، و سجود و رکوع، نشانه مقام خود مریم (س) است و نیز اوصافی که ذات اقدس اله برای این بانو ذکر می کند، نشانه آن است که شخصیت خود مریم موجب شد تا فرشته ها را ببیند و با آنها سخن بگوید و سخنان آنها را بشنود. لذا خدای سبحان از مریم به عنوان صدیقه یاد می کند و می فرماید: «صدقت بکلمات ربها و کـتبه و کانت من القانتین؛ و سخنان پروردگار خود و کتابهاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود.» (تحریم/ 12) یا این که می فرماید: «و أمه صدیقه؛ مادرش زنى بسیار راستگو بود.» (مائده/ 75) یعنی عیسی دارای مادری بود که سخنان غیب را تصدیق می کرد، او نه تنها صادق بود بلکه از صدیقین به شمار می آمد. و این صدیق بودن او، و صحه گذاشتن ذات اقدس اله بر این موضوع، نشانگر آن است که همه این فضائل از آن خود اوست.
البته این که زمخشری و همفکران او معتقدند این کرامتها به خاطر زکریا و یا به عنوان پیش درآمد معجزه حضرت عیسی بوده، نه برای آن است که زن نمی تواند به این مقام برسد، بلکه براساس تفکر ناصواب معتزله، نه تنها زن بلکه هیچ مردی هم نمی تواند به مقام کرامت بار یابد، و تنها انبیا هستند که می توانند معجزه داشته باشند و غیر از انبیا کسی نمی تواند از کرامت برخوردار باشد خواه زن باشد یا مرد. و این سخن در جای خود ابطال شده است، زیرا کرامت غیر از معجزه است. معجزه اختصاص به انبیا دارد ولی کرامت برای همه اولیای الهی هست، با این توضیح که، اگر خرق عادت با ادعای نبوت همراه بوده و با تحدی آمیخته باشد، این را معجزه می گویند، وگرنه کرامت است. کاری که «مسیلمه کذاب» کرد خرق عادتی بود به عنوان اهانت و کاری که مؤمنین غیر ولی دارند (و گاهی دعای آنها مستجاب می شود» به عنوان اعانت است و برای اولیاء بالاتر از اعانت، کرامت است و برای انبیاء، بالاتر از کرامت، اعجاز است. نظریه ای را هم که افراطی ها نظیر قرطبی و همفکران او پنداشته اند، بر اساس یک قیاس منطقی است که حد وسط در آن قیاس تکرار نشده و یا کلیت کبری مخدوش است و چون قیاس، واجد شرایط انتاج منطقی نوبده، از این نظر دچار مغالطه شده اند.
بیان مغالطه این است که: قرطبی در تفسیرش می گوید بر مریم (س) وحی نازل شد، فرشته ها بر او فرود آمده و با او سخن گفتند و این گفتگو نه تنها در حد مشافهه بود بلکه به حد مشاهده رسید، و هر کس که وحی بر او نازل شود و سخنان فرشته ها را بشنود و از گفتار شفهی به شهودی برسد پیغمبر است، پس مریم (س) پیغمبر است.
مقدمه اول این قیاس درست است، یعنی مریم (س) نه تنها به صورت شفهی با فرشته ها سخن گفت بلکه به طور مشهود فرشته ها را دید و برای او متمثل شدند. اما مقدمه دوم یعنی کبرای قیاس، که می گوید: هر کس فرشته را دید و وحی را تلقی کرد پیغمبر است، کلیت ندارد، زیرا پیامبر کسی است که نه تنها با فرشتگان در مسائل جهان بینی و معارف رابطه دارد و سخنان آنها را می شنود و.. بلکه در مسائل تشریعی نیز ره آورد وحی را تلقی می کند. شریعت را از فرشته ها دریافت می کند. و مسئولیت رهبری جامعه را به عهده می گیرد و احکام مولوی را فرا گرفته و به مردم ابلاغ می کند.
غیب قرآن معجزه ویژگی های پیامبران حضرت مریم (س) پیامبران زن اسلام