ابوفراس شاعر عرب شیعی زبردستی است: ظاهرا در قرن چهارم هجری می زیسته و تقریبا معاصر با دوره فارابی است. در دربار ملوک آل حمدان بوده. آل حمدان ملوکی بودند بسیار ادب دوست و ادب پرور و بلکه علم پرور و با اینکه حکومتشان خیلی وسیع نبوده ولی از نظر کیفی با ارزش است و لهذا فارابی بعد از اینکه تحصیلاتش در بغداد و غیره تمام شد رفت موصل و آن ها را بهتر تشخیص داد از خلافت بغداد. رفت آن جا و در همان جا هم مرد و سیف الدوله حمدانی خودش بر او نماز خواند.
به هر حال ملوک آل حمدان از آن ملوک ادب پرور و معارف دوست هستند و اغلب این جور اشخاص شعرای زیادی در دستگاهشان هستند. روزی سیف الدوله حمدانی با شعرا و ادبا نشسته بود. گفت من بیتی گفته ام و خیال نمی کنم، کسی بتواند آن را تکمیل کند مگر ابوفراس.
شعری که گفته بود این بود: «لک جسمی تعله فدهی لاتطله؛ (خطاب به محبوبش می کند، می گوید:) این جسم من از آن توست و هی رنجش می دهی، پس چرا خونم را به یکباره نمی ریزی؟!»
ابوفراس فورا از طرف آن معشوق جواب داد: «قال: ان کنت مالکا فلی الامر کله؛ گفت من مالکم یا نه؟ تو خودت می گویی: «لک جسمی» یعنی جسم من مال توست، ملک تو است. اگر من مالکم اختیار با من است.» جمله «فلی الامر کله» اشاره به آیه قرآن است که: «ان الامر کله لله؛ همه امور به دست خداست.» (آل عمران/ 154) از آن سخنان خیلی لطیف است: قال ان کنت مالکا فلی الامر کله.