در صدر اسلام، مواردی پیش آمده که برخی از مسلمین از این قبیل اظهار نظرهای بیجا کرده اند و رسول اکرم (ص) از آنها جلوگیری فرموده اند. وقتی که عثمان ابن مظعون از دنیا رفت، زنی از انصار به نام "ام علاء" که ظاهرا زن همان مردی بود که عثمان بن مظعون در خانه او می زیست و مهمان او بود، در حضور حضرت رسول خدا (ص) جنازه وی را مخاطب ساخته گفت: «هنیئا لک الجنة؛ بهشت، تو را گوارا باد»، با اینکه عثمان بن مظعون، مرد جلیل القدری است و رسول اکرم (ص) در مرگ او سخت گریستند و خود را روی جنازه وی انداختند و او را بوسیدند، ولی از این اظهار نظر گستاخانه ای که آن زن کرد خشمگین شدند، با نگاهی غضب آلود متوجه وی شده فرمودند: از کجا می دانی؟ چرا ندانسته قضاوت می کنی؟ مگر به تو وحی شده است؟! مگر تو از حساب خلق خدا آگاهی؟! زن عرض کرد: یا رسول الله! وی همنشین شما و جنگجوی مجاهد شما بود. رسول اکرم (ص) جمله عجیبی در پاسخ وی فرمود که شایان دقت است. فرمود: «انی رسول الله و ما ادری ما یفعل بی؛ من فرستاده خدایم و نمی دانم با من چگونه رفتار خواهد شد».
این جمله عین مضمون یکی از آیات کریمه قرآن کریم است: «قل ما کنت بدعا من الرسل و ما ادری ما یفعل بی و لا بکم؛ بگو من، از میان پیامبران، نو ظهور و تازه نیستم و خبر ندارم که با من یا با شما چگونه رفتار می شود» (احقاف/ 9) نظیر این جریان در مرگ سعد بن معاذ هم نقل شده است. در آن قضیه، وقتی که مادر سعد در بالین وی مشابه همین جمله را می گوید رسول اکرم (ص) می فرماید: ساکت باش، بر خدا حتم نکن: «لا تحتمی علی الله؛ از پیش خود در کاری که مربوط به خداست، قضاوت حتمی نکن.»