اسلام بدون شک یک نظام فکری و اعتقادی جدید به ایران داد و مردم ایران به شکل بی سابقه ای نظامات فکری و اعتقادی اسلام را پذیرفتند و افکار و معتقدات پیشین خود را دور ریختند و این پذیرش دفعی و فوری نبود، تدریجی بود و مخصوصا بیشتر در دوره استقلال و قدرت ایرانیان در مقابل اعراب صورت گرفت. از طرفی اسلام از یک امتیاز خاص برخوردار است که هیچ آیینی مانند آن این اندازه نتوانسته است روح مردم مغلوب را تحت تاثیر و نفوذ معنوی خود قرار دهد.
گوستاولوبون در "تاریخ تمدن اسلام و عرب" می گوید: شریعت و آیین اسلام در اقوامی که آن را قبول نموده تأثیری به سزا بخشیده است. در دنیا خیلی کمتر مذهبی پیدا شده که به قدر اسلام در قلوب پیروانش نفوذ و اقتدار داشته بلکه غیر از اسلام شاید مذهبی یافت نشود که تا این قدر حکومت و اقتدارش دوام کرده باشد، چه، قرآن کریم که مرکز اصلی است اثرش در تمام افعال و عادات مسلمین از کلی و جزئی ظاهر و آشکار می باشد. (تاریخ تمدن اسلام و عرب، چاپ چهارم، صفحه 552)
و از طرف دیگر مردم ایران در میان همه مللی که اسلام را پذیرفتند از یک امتیاز خاص برخوردارند و آن اینکه هیچ ملتی مانند ایران به این سهولت نظام فکری پیشین خود را رها نکرد و آنچنان با جدیت و عشق و علاقه در دل خود را به روی افکار و عقاید دین جدید باز نکرد و به قول "دوزی " مستشرق معروف: مهمترین قومی که تغییر مذهب داد ایرانیان بودند، زیرا آنها اسلام را نیرومند و استوار نمودند نه عرب (تاریخ ادبیات مستر براون، جلد اول، صفحه 303).