جستجو

حکایت تعارف کردن رسول اکرم به ام سلمه

کودک اگر چشمش به یک خوردنی یا اسباب بازی در دست دیگری بیفتد بی محابا علاقه مندی خود را ظاهر می کند و اگر از چیزی ناراحت بشود فورا جلو همه گریه را رها می کند، در صورتی که بزرگسالان تحت تأثیر عرف و عادات و به خیال حفظ شئون و شخصیت خود ممکن نیست در چنین مواردی احساسات خود را ظاهر سازند و حتی صاحبخانه هر اندازه اصرار و تعارف کند میهمان بیشتر اظهار بی میلی می کند.
در تواریخ آمده است که در شب زفاف عایشه که به سادگی برگزار می شد، پیامبر اکرم (ص) کاسه شیری را تناول فرمود سپس کاسه را به ام سلمه که در آنجا حضور داشت، داد و فرمود: میل کن ام سلمه، گفت: میل ندارم. رسول خدا فرمود: هم گرسنگی کشیدن و هم دروغ؟ یعنی می دانم میل داری و به دروغ تعارف می کنی، عرض کرد: آیا این هم دروغ محسوب می شود؟ فرمود: بلی.

منابع

  • مرتضی مطهری- حکمتها و اندرزها- صفحه 285-286

کلید واژه ها

داستان اخلاقی ام سلمه تعارف پیامبر اکرم

مطالب مرتبط

نخستین مهاجران اسلام نمونه هایی از تسبیح و سخن گفتن موجودات با انسانها حکایت عشق و ارادت ابوذر و بلال به رسول اکرم (ص) حکایت عشق و ارادت زیدبن دثنه و خبیب بن عدی به رسول اکرم (ص) زهد رسول اکرم روایت ایمان زید در کلام مولانا حکایت هارون الرشید و پیرمرد حریص

اطلاعات بیشتر

ابزار ها