در کتاب "اصول علم اقتصاد" نوشین صفحه 58 تحت عنوان "سرمایه" می گوید:
"ما می دانیم که نیروی کار به تنهایی در جریان تولید دخالت ندارد، بلکه ابزار تولید، مانند ماشین ها، بنای کارخانه، مواد اولیه، مواد کمکی نیز لازم است... ایجاد ارزش اضافی ممکن نمی گردد مگر به واسطه اتحاد و تشریک مساعی نیروی کار با وسائل تولید... ماشین ها، بنای کارخانه، مواد اولیه، و مواد کمکی را نمی توان سرمایه نامید، مگر به یک شرط و آن این است که این اشیاء برای ارزش اضافی و یا به عبارت دیگر برای استثمار نیروی کار مزدور به کار روند. یک چکش را اگر در دست کارگری باشد که از محصول کار خود زندگی می کند نمی توان سرمایه نامید، در صورتی که همین چکش در یک کارخانه که در آنجا ارزش اضافی ایجاد می گردد جزء سرمایه محسوب می شود".
تعبیر بالا که ابزار تولید هنگامی نام سرمایه دارد که برای استثمار نیروی کار مزدور به کار رود، مصادره به مطلوب در تعریف است.
در صفحه 59 تحت عنوان "سرمایه ثابت و سرمایه متغیر" می گوید:
"در بخش پیش شرح دادیم که افزار تولید و نیروی کار را مجموعا "سرمایه" می نامند. در این بخش تفاوت اساسی که بین افزار تولید از طرفی، و نیروی کار از طرف دیگر وجود دارد شرح می دهیم: اول، افزار تولید مثلا یک ماشین را در نظر می گیریم. همه می دانیم که یک ماشین می تواند مدت زیادی دوام کند و در تولید کالاهای مختلف شرکت کند. البته در این مدت، ماشین رفته رفته در اثر استعمال کهنه و فرسوده می شود... حالا فرض کنیم یک ماشین ده هزار ریال خرید شده و این ماشین مدت ده سال دوام و کار می کند، پس در هر سال به اندازه یک دهم از بهای اصلی آن کم می شود و به بهای کالایی که در هر سال به کمک این ماشین تولید می شود و به بهای کالایی که در هر سال به کمک این ماشین تولید می شود منتقل می گردد. این انتقال بهای ماشین به بهای کالا را "استهلاک سرمایه" می نامند... این استهلاک درباره یک قسمت دیگر از سرمایه که شامل مواد اولیه و مواد کمکی است صحیح نمی باشد، زیرا این مواد فقط یک بار در جریان تولید دخالت دارند... کلیه ارزش این مواد یکباره به کالای جدید منتقل می گردد. با وجود این تفاوت، این دو قسمت از سرمایه، دارای یک وجه اشتراک اند که ذکر آن کمال اهمیت را دارد و آن این است که نه ابزار تولید و نه مواد اولیه و کمکی، قادر به ایجاد ارزش جدید نیستند، بلکه فقط می توانند ارزش خود را به کالای جدید منتقل سازند. این انتقال فقط به واسطه وجود کار تحقق می یابد".
اگر مقصود این است که افزار تولید و مواد اولیه و کمکی به تنهایی قادر به ایجاد ارزش جدید محصول نمی باشند، درست است، ولی نیروی کار هم این چنین است، و اگر مقصود این است که عملا دخالتی در ایجاد ارزش ندارند، انکار یک امر بدیهی است. همان طور که در گذشته گفتیم، محصول جدید مولود پدر و مادر بالاشتراک هستند. فرضیه بالا نظیر فرضیه کسانی است که می گویند فرزند فقط مولود پدر است و مادر ظرفی بیش نیست.
صفحه 61:
"آن قسمت از سرمایه را که برای تهیه ابزار کار و مواد اولیه و کمکی به کار برده می شود، چون در جریان تولید، کمیت خود را تغییر نمی دهد، یعنی ارزش آن افزوده نمی گردد". سرمایه ثابت، می نامند. قسمت دیگر که برای خریداری نیروی کار است، چون در جریان تولید، کمیت آن تغییر می یابد "سرمایه متغیر" نامیده می شود.
مطابق آنچه ما گفتیم که ارزش اضافی مولود افزار کار و نیروی کار، هر دو تا است، پس هر دو، سرمایه متغیرند و سرمایه ثابت نداریم، فرقی میان پولی که صرف خرید افزار می شود با پولی که صرف مزد می شود نیست.