خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم...؛ به مردان مؤمن بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند.» (نور/ 30) در این آیه کلمه " ابصار " که جمع بصر است به کار رفته است. فرق است بین کلمه " بصر " و کلمه " عین "، همانطوری که در فارسی هم فرق است بین کلمه " دیده " و کلمه " چشم ". " عین " که فارسی آن " چشم " است، نام عضو مخصوص و معهود است با قطع نظر از کار آن، ولی کلمه " بصر " و همچنین فارسی آن " دیده " از آن جهت به چشم اطلاق می شود که کار مخصوص " دیدن " یا " ابصار " از آن سر می زند. لذا این دو کلمه اگر چه اسم یک عضو می باشد ولی مورد استعمال آنها تفاوت دارد. وقتی که یک شاعر می خواهد تناسب و زیبائی چشم معشوق را توصیف کند و نظر به عمل دیدن ندارد، لفظ چشم را به کار می برد. در این مورد استعمال لفظ دیده صحیح نیست زیرا در اینجا عنایت به خود چشم است، به درشتی و ریزی و مشکی یا میشی یا خماری بودن آن است. ولی وقتی عنایت به کار چشم یعنی عمل دیدن باشد، کلمه " دیده " را به کار می برد. در آیه مورد بحث، چون عنایت به کار چشم یعنی عمل دیدن است، کلمه " أبصار " به کار رفته است نه کلمه " عیون ".
غض و غمض
کلمه دیگری که در این آیه به کار رفته است، کلمه " یغضوا " است که از ماده " غض " است. غض و غمض دو لغت است که هر دو در مورد چشم به کار می رود و برخی آن دو را با هم اشتباه می کنند. باید معنای این دو کلمه را نیز مشخص کنیم: غمض به معنای برهم گذاردن پلکها است. می گویند غمض عین کن. کنایه است از اینکه صرف نظر کن. چنانکه ملاحظه می کنید این لغت با کلمه عین همراه می شود نه با کلمه بصر. ولی در مورد کلمه غض می گویند غض بصر و یا غض نظر و یا غض طرف. غض به معنای کاهش دادن است و غض بصر یعنی کاهش دادن نگاه.
در سوره لقمان آیه 19 از زبان لقمان به فرزندش می گوید: «و اغضض من صوتک؛ صدای خودت را کاهش بده.» (ملایم کن، فریاد نکن.)
در آیه 3 از سوره حجرات می فرماید: «ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی؛ آنانکه صدای خود را (هنگام سخن گفتن) در حضور پیامبر اکرم (ص) ملایم می کنند، (یعنی فریاد بر نمی آورند) آنان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا آزمایش کرده است.»
در حدیث معروف هند بن ابی هاله که اوصاف و شمائل رسول اکرم را توصیف کرده چنین آمده است: «و اذا فرخ غض طرفه؛ یعنی وقتی که خوشحال می شد چشمها را به حالت نیم خفته در می آورد.» بدیهی است که مقصود این نیست که چشمها را روی هم می گذاشت و یا به طرف مقابل نگاه نمی کرد.
علامه مجلسی در " بحارالانوار " این جمله را اینطور تفسیر می کند: " ای کسره و اطرق و لم یفتح عینه. و انما یفعل ذلک لیکون ابعد من الاشر و المرح؛ یعنی پلک چشم را می شکست و سر را به پائین می انداخت و چشمها را نمی گشود. چنین می کرد تا از حالت شادی زدگی دور باشد. " معمولا افرادی که مغلوب احساسات خود هستند، هنگامی که شادی به آنها رو می آورد، بی اختیار چشمها را گشاد می کنند و قهقهه سر می دهند و به هیجان می آیند، برخلاف افراد سنگین و با وقار.
امام علی (ع) در توصیه معروفش به فرزند خود محمد ابن حنفیه، هنگامی که در جنگ جمل پرچم را به او داد، فرمود: "کوهها اگر از جا کنده شوند تو سر جای خود باش، دندانها را روی هم فشار بده تا خشم و غضبت تحریک شود، سر خود را به خداوند عاریه بده و پاها را در زمین میخکوب کن." آنگاه در آخر اضافه فرمود: «ارم ببصرک اقصی القوم و غض بصرک؛ تا آخرین نقطه دشمن را نظر بینداز و چشمها را بخوابان.» (نهج البلاغه خطبه 11، وسائل الشیعه جلد 2، کتاب الجهاد صفحه 429) بدیهی است که مقصود این نیست که چشمها را ببند، یا نگاه نکن، مقصود اینست که به یک نقطه معین، مخصوصا به تجهیزات دشمن خیره نشو.
همچنین در دستور العمل عمومی آن حضرت به اصحابش در جنگها می فرماید: «غضوا الابصار فانه اربط للجاش و اسکن للقلوب و امیتوا الاصوات فانه اطرد للفشل؛ نگاهها را به تجهیزات دشمن کم کنید که اینطور دلها محکمتر و آرامتر است. بانگها را کوتاه کنید که اینطور بهتر سستی را طرد می کند». (نهج البلاغه خطبه 124 و وسائل جلد 2 کتاب الجهاد صفحه 430)
از همه این موارد چنین فهمیده می شود که معنی " غض بصر " کاهش دادن نگاه است، خیره نشدن و تماشا نکردن و به اصطلاح نظر استقلالی نفکندن است. صاحب مجمع البیان در ذیل آیه مورد بحث (آیه سوره نور) می گوید: " اصل الغض النقصان " یعنی ریشه معنی غض کاهش و کمی است؛ " یقال غض من صوته و من بصره ای نقص "؛ یعنی وقتی که این ماده به صوت و یا بصر نسبت داده می شود یعنی آنرا کاهش داد. در ذیل تفسیر آیه سوره حجرات می گوید: " غض بصره اذا ضعفه عن جده النظر "؛ یعنی معنی " غض بصره " این است که تند نگاه کردن را کم کرد. راغب اصفهانی در کتاب نفیس "مفردات القرآن" این کلمه را عینا همین طور معنی می کند.
علیهذا در آیه مورد بحث معنای «یغضوا من ابصارهم» این است که نگاه را کاهش بدهند، یعنی خیره نگاه نکنند و به اصطلاح علماء اصول، نظرشان آلی باشد نه استقلالی. توضیح اینکه یک وقت نگاه انسان به یک شخص برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است مانند اینکه بخواهد وضع لباس و کیفیت آرایش او را مورد مطالعه قرار دهد، مثلا ببیند کراواتش را چگونه بسته است و موی سرش را چگونه آرایش کرده است. ولی یک وقت دیگر نگاه کردن به شخصی که با او روبرو است برای اینست که با او حرف می زند، و چون لازمه مکالمه نگاه کردن است، به او نگاه می کند. این نوع از نگاه کردن که به عنوان مقدمه و وسیله مخاطبه است، نظر آلی است، ولی نوع اول نظر استقلالی است. پس معنی جمله این است: به مؤمنین بگو به زنان خیره نشوند و چشم چرانی نکنند.
این نکته باید اضافه شود که برخی از مفسران که " غض بصر " را به معنی ترک نظر گرفته اند، مدعی هستند که مقصود ترک نظر به عورت است؛ همچنانکه جمله بعد نیز ناظر به حفظ عورت از نظر است. و باز همانطور که فقها گفته اند، فرضا مقصود از غض بصر ترک نگاه به طور کلی باشد؛ اعم از نگاهی که به منظور تماشا و التذاذ باشد و یا نگاهی که لازمه مخاطبه است، متعلق نگاه ذکر نشده است که چیست. (مستمسک العروه حضرت آیة الله حکیم، جلد 5 صفحه 191). ولی اگر چنانکه ما استنباط کردیم، مقصود از " غض بصر " این باشد که خیره نگاه نکنند، یعنی ناظر به نگاهی باشد که لازمه مخاطبه است و مقصود این است که چشم چرانی نکنند، قطعا متعلق غض بصر چهره است و بس زیرا آنچه ضرورت اقتضا می کند همین قدر است. نگاه به غیر چهره (و شاید دو دست تا مچ نیز) حتی با " غض بصر " نیز جایز نیست.