آیا شما، می توانید، فرمول شیمیائی یک اندیشه را بنویسید؟ طول آنرا به سانتیمتر، وزن آنرا به گرم، رنگ آن، شکل آن، اندازه آن، فشار و کنش درونی آن، میدان تاثیر آن، جهت و سرعت حرکت آن را بگوئید؟ هرگز نمی توانید. دانشوران علوم طبیعی، فیزیکدانها، شیمیدانها اگر با هم جمع شوند، نیز نمی توانند. این سخن من نیست، سخن دکتر کونگدرون، کارشناس فیزیک و فلسفه علم، استاد دانشگاه برتن، می باشد. در واقع محال است چنین چیزی از روی تصادف پیدا شده باشد. علت و معلول می گوید: بایستی میان علت و معلول سنخیت باشد. کرم خاکی نمی تواند برای وجود خورشید علت باشد.
تصادف بی شعور، نمی تواند برای شعور، فکر و اندیشه، علیت داشته باشد. آری علت وجود برای اندیشه بشر، هوش بشری، عقل بشری موجودی است که دارای اندیشه نامتناهی، هوش نامتناهی، عقل نامتناهی، قدرت نامتناهی است. اوست که هزاران سال است که بهر فردی از افراد بشر اندیشه داده و می دهد فکر داده و می دهد؛ هوش داده و می دهد؛ عقل داده و می دهد و بشر را در سیر تکامل فکری و عقلی قرار داده است. پس ازین هم به بشرهای آینده اندیشه، هوش و عقل می دهد و خواهد داد بدون آنکه از وی کم شود؛ زیرا اگر کمی و کاستی در وی راه می یافت، بایستی بشر امروز، از بشر دیروز، فکرش، عقلش، اندیشه اش، کمتر می بود. بایستی تکامل علمی و صنعتی و ترقیات مادی، نصیب بشر امروز، نشده باشد. ولی امروز، به جای سپاسگذاری از این لطف و از این مهر، بجای تعظیم در برابر این قدرت نامتناهی، بجای سر فرود آوردن در برابر این عظمت، چه می کند؟ ناسپاس است! سرکش و طغیان گر است!