فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید *** شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
وقتی نور پروردگار در آن عالم تجلی کند و روشن شود و حقایق آشکارا گردد؛ «و أشرقت الارض بنور ربها؛ زمین به نور پروردگار روشن گردد.» (زمر/ 69) و تاریکی های خود را بیرون بریزد، و حقایق طلوع کنند؛ در آنجا مشهود می گردد که افراد بشر در دنیا به هر سمتی حرکت می کرده اند و به هر هدفی می رفته اند، جز خدا هیچ نبوده است، و حتی مشرکان در حقیقت، عبادتشان بر خدا واقع می شده است.
پس گناه آنان از چیست؟ گناه آنان از این است که آن خدایی را که باید عبادت کنی، و با چشم روشن ببینی، و جمالش را در تمام موجودات بنگری و مؤثر بدانی؛ چرا آن خدا را در محدوده های تعین زندانی کردی؟! و چرا آن قدرت عظیم و علم عظیم و حیات عظیم را در زید و عمر، و خورشید و ماه، و پدر و مادر، و رئیس و حاکم، و مال و جاه و اعتبار دیدی؟! اینها که خدا نیستند، چرا به عبادت و اطاعت آنها بر آمدی؟! آن قدرت و علمی که تو در دنیا از آنها می دیدی، متعلق به خدا بود! در پیشگاه خدا و در مقابل او کسی قدرت ندارد؛ آن قدرت او را چرا به موجوداتی نسبت دادی که دارای تعین و تقید بودند؟ و کور خواندی! تعین و تقید سراب است و باطل، از بین می رود، و در اینجا اثری از آن نیست.
«و ضل عنهم ما کانوا یفترون؛ و دروغ هایی که می ساختند بر باد رفت.» (نحل/ 87) آن تعین، افترا بود که به خدا می بستند. امروز می بینید که همگی گم شدند، و به دیار نیستی سپرده گشتند. «إن هی إلا أسمآء سمیتموهآ أنتم و ءابآؤکم مآ أنزل الله بها من سلطان إن یتبعون إلا الظن و ما تهوی الانفس و لقد جآءهم من ربهم الهدی؛ اینها نیستند مگر نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامیده اید و خدا هیچ حجتی بر (خدایی) آنها نفرستاده است. آنها جز از گمان و هوای نفس خویش پیروی نمی کنند، در حالی که از سوی پروردگارشان هدایت برایشان آمده است.» (نجم/ 23)
گناه مشرکین همین است که عبادت جنبه وجهه خلقی موجودات را می نموده اند و از جنبه وجهه الهی غافل بوده اند، با اینکه گفتیم جنبه وجه الهی حقیقت دار است و جنبه وجهه خلقی سراب و پندار است. اسف و حسرت آنها این جاست که عمری در دنیا زیست نمودند و چشم خود را باز نکردند که خدا را ببینند. خدا را کوچک دیدند، و شکسته و خرد شده؛ مانند نور آفتاب و ماه که در دریا و آب های مواج شکسته شده و خرد شده، هر کس نظرش به قسمتی از آن دوخته و آن را ماه و خورشید می پنداشته است. این خیالات و پندار های غلط، و تکثیر در کلام، و تمریج در دلها، نگذاشت که آب ذهن ما آرام بگیرد و گل و لای آن فرو بنشیند، و حق خورشید و ماه آنطور که هست در ذهن تجلی کند و قلب و سر انسان به مقام مشاهده جمال حقیقی خدا آن طور که باید و شاید نائل آید.