خداوند در خصوص نحوه حسابرسی در آخرت چنین می فرماید: «انا نحن نحی الموتی و نکتب ماقدموا و آثارهم و کل شیء أحصیناه فی امام مبین؛ این ماییم که مردگان را زنده می کنیم و هرچه را از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم و همه چیز را در لواحی نمایان بر شمرده ایم» (یس/ 12)
همانطوری که انسان دارای بدنی است و دارای نفسی و نفس سیطره و حکومت بر بدن دارد همینطور عالم کلی، بدنی و جسدی دارد و نفسی دارد و این بدن انسان و نفس انسان نمونه ای از آن بدن و از آن نفس عالم کلی است و همانطوری که تدبیراتی که در بدن ما پیدا می شود و اعمالی که اعضاء و جوارح ما انجام میدهد در اثر زندگی نفس و حیات و تدبیرات و اراده و اختیار نفس ماست، همینطور در عالم کلی و جهان آفرینش آن تغیرات و تبدلات و حوادثی که پدید می آید به واسطه حیات و زندگی آن نفس کلی است که بر آن پیکره و جسد این عالم حکومت دارد و سیطره دارد. آن نفس کلی که بر عالم سیطره دارد اسمش امام است؛ امام مبین و آن جهان خلقت و کاخ آفرینش اعم از علوی و سفلی به کتاب مبین نام گذاری شده است.
کتاب می گویند از نقطه نظر اینکه مجموعه کلماتی است که هر یک از آنها دلالت میکند بر آنچه پروردگار در آن موجود به ودیعت نهاده و از اسرار خود در آنجا نهفته و آن موجود را نمایشگر و بیان کننده و پرده بردارنده صفات و ذات خود قرار داده است، به همان طریقی که همین کتاب های خارجی که خوانده میشود مجموعه کلماتی است که از آن معانی که در ذهن نویسنده است حکایت می کند و پرده بر می دارد. موجودات خارجیه هر کدام به نوبه خود از آن ذات مقدس لا یزالی که اینها را به وجود آورده است حکایت میکند و بنابراین هر یک از موجودات کلمة الله هستند و تمام موجودات من حیث المجموع کتاب خدا هستند؛ بنابراین امام که همان مقام ولایت کلیه است و از زمان و مکان عالی تر و بالاتر است، جان و حقیقت کتاب آفرینش و کاخ وجود است و به همین معنی امام سیطره دارد بر تمام افراد اعم از بهشتی و جهنمی؛ چون تمام موجودات مُنطوی و پیچیده در آن حقیقت کلیه ولایتند، نه اینکه اشقیاء و جهنمی ها از آن کتاب جدا باشند و یا سیطره و ولایت امام نسبت به آنها نباشد.
ولایت کلی امام، میزان بهشتی و جهنمی بودن:
ولیکن تفاوت اینجاست که اصحاب الیمین و سعادتمندان می رسند به ائمه خود و بدان ها ملحق میشوند و با آنها به بهشت می روند و اصحاب الشمال و شقاوت پیشگان می رسند به ائمه خود و بدان ها ملحق میشوند و با آنها به جهنم می روند؛ ولی تمام این دستگاه من حیث المجموع در تحت سیطره و علم و حیات و اراده آن ولایت کلیه است که بهشتی ها را به بهشت و جهنمی ها را به جهنم میبرد؛ و در آن روایات مستفیضه ای که از شیعه و عامه وارد است که: «عَلی قسِیمُ الْجَنةِ وَ النارِ؛ علی تقسیم کننده بهشت و دوزخ است»، این حقیقت به خوبی به دست می آید، و این جمله عالی و راقی شرح و تفصیلش نیاز به کتاب هایی دارد. آن کتاب اصلی همان موجودات است اعم از موجودات مُلکی یا ملکوتی که ظهور و بروز حقایق اعمال انسان باشد؛ و اما خصوص نتیجه اعمالی را که مردم در قیامت مشاهده می کنند که کتاب و نامه عمل خود آنهاست از روی همان کتاب اصل نسخه برداری میشود: «إنا کُنا نَسْتَنْسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (جاثیه/ 29)
بنابراین، از آن کتاب مبین که در تحت سیطره روح ولایت کلیه است نسبت به اصحاب یمین نسخه برداشته میشود، یعنی اعمال آنها از آن کتاب مبین که راجع به آنهاست مشخص می گردد، و نسبت به اصحاب الشمال و اشقیا نیز نسخه برداشته میشود، یعنی از همه کتاب مبین، آن مقداری که راجع به هریک از آنهاست مشخص می گردد؛ اشقیا به سوی کتاب خود خوانده می شوند و سُعداء نیز بسوی کتاب خود خوانده میشوند و این دعوت به وسیله امامشان صورت می گیرد که همان امام حق است و یا امام باطل که باید به آنها ملحق شوند و به بهشت و جهنم بروند؛ و همه آن ائمه باطل که موجب دعوت بهشتی ها و جهنمی ها هستند مندک و منطوی در آن کتاب مبین و همه فانی در آن ولایت کلیه هستند.
پس خوب روشن شد که معنای «هَـذَا کِتَـابُنَا یَنطِقُ عَلَیْکُمْ بالْحَق إِنا کُنا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (این نامه ماست که بر ضد شما به حق سخن می گوید. همانا ما از آنچه می کردید نسخه بر می داشتیم» (جاثیه/ 29) چیست؟ و آن مقام امامت و ولایت کلیه چه مقامی است؟ تمام پیشوایان و مقتدایان جزئیه، در تحت آن مقام ولایت قرار می گیرند، و هر کدام موضع خود را معین می کنند.