1- توحید در بندگی
«قال یا قوم انی لکم نذیر مبین» حضرت نوح (ع) برای اولین بار رفت و به مردم اعلام کرد: مردم! من اعلام خطر کننده آشکاری هستم، یعنی رسالت انذاری خودش را از طرف پروردگار به قوم خودش ابلاغ کرد، که چه بکنید؟ اولین سخن هر پیغمبری ان اعبدوالله است، همین طور که اولین سخن پیغمبر ما قولوا لا اله الله تفلحوا است، چون مادر همه بدبختی ها شرک است به انواع خودش، و توحید پایه همه سعادت ها بشر است. پرستش غیر خدا منحصر به اینکه یک بت سنگی یا چوبی باشد بعد در مقابلش بایستند خم و راست بشوند و قربانی کنند نیست، عبادت غیر خدا هرگونه طاعتی را و هرگونه مقصد نهایی قرار دادن غیر خدا را شامل می شود. کار لا اله الا الله اینها را نفی می کند. ان اعبدوا الله اولین حرف این است، تنها خدا را پرستش کنید، پرستش غیر حق را کنار بگذارید. یعنی یک بندگی و صدها هزار آزادی. هر بندگی اسارت است جز بندگی خدا که در عین اینکه برای انسان بندگی است عین آزادی است، به دلیل خاصی، که در کتاب سیری در نهج البلاغه این مسئله را طرح کرده ایم. هر بندگی دیگری عین اسارت است، تنها بندگی خدا آزادی از هر بندگی دیگر است. پس دستور اول، توحید در بندگی.
2- تقوای الهی
«واتقوه» و تقوای الهی را داشته باشید. تقوا یعنی حالت پروا داشتن، چون از ماده وقی به معنی نگهداری است، خود نگهدار بودن. همین قدر که انسان بنده خدا شد به دنبالش مسائلی پیش می آید که انسان باید خودش را در آنجا نگهداری کند، همان مسئله حرام ها و گناه ها و انسان تا یک سلسله خود نگهداری ها نداشته باشد محال است که به سعادت برسد.
3- اطاعت از دستورها
«و اطیعون» مرا به آنچه می گویم اطاعت کنید، یعنی یک سلسله دستورها دارم. «مرا اطاعت کنید» یعنی یک سلسله دستورها آورده ام، این دستورها را به کارببندید. آنگاه نوید می دهد: اگر چنین بکنید «یغفر لکم من ذنوبکم» خدا آثار بدی های گذشته شما را محو می کند، قلمی روی همه آن تاریکی های گذشته می کشد. «و یوخرکم الی اجل مسمی ان اجل الله اذا جاء لایوخر» یعنی شما الآن در وضعی هستید که عن قریب نابود می شوید و به هلاکت می رسید، این کار شدنی است، ولی اگر این دستورهایی که می دهم عمل کنید، اگر فقط خدا را پرستش کنید، تقوای الهی را پیشه بگیرید، دستورهایی که من می دهم به کار ببندید آن عذابی که قرار است بیاید تاخیر می افتد، یعنی این امر تقدیر الهی را عوض می کند، چون تقدیر الهی مشروط است. «و یوخزکم الی اجل مسمی» شما را تاخیر می اندازد تا یک وقت معین. در واقع عمر شما طولانی می شود و این مرگ اخترامی که به عنوان یک عذاب بر شما نازل خواهد شد از بین می رود.