در بسیاری از آیات قرآن کریم، شفاعت را در نزد خداوند به طور مطلق مردود می شمارد، مانند آیه: «و اتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیـا و لا یقبل منها شفـاعة و لا یؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون؛ (ای گروه بنی اسرائیل!) بپرهیزید از روزی که هیچ نفسی به جای نفس دیگری جزا نبیند! و از آن نفس شفاعت قبول نشود و عوض و فدا پذیرفته نگردد و هیچ کس مورد نصرت و یاری و معاونت دیگری قرار نگیرد» (بقره/ 48) و نیز فرماید:
«واتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیـا و لا یقبل منها عدل و لاتنفعها شفـ'عة و لا هم ینصرون؛ بر حذر باشید از روزی که هیچ نفسی به جای نفس دیگری جزا نبیند! و از آن نفس عوض و فدا قبول نشود و شفاعت نیز هیچ گونه ثمری نرساند و ایشان مورد کمک و نصرت هیچ کس واقع نشوند» (بقره/ 123) و نیز فرماید:
«یـا´أیـها الذین ءامنوا أنفقوا مما رزقنـ'کم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفـ'عة و الکـ'فرون هم الظـ'لمون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، انفاق کنید از آنچه را که ما روزی شما قرار داده ایم قبل از اینکه روزی برسد که در آن روز خرید و فروشی نیست و دوستی و شفاعت هم نیست و کافران ایشانند ستمگران» (بقره/ 254)
برای توضیح و تبیین مفاد این آیات و تعیین مصداق آن ناچار از ذکر مقدمه ای هستیم: حکومت و سلطنت های دنیوی با انواع شئون و اختلاف طرز آنها و با اقسام قوای مقننه و حاکمه و مجریه آنها، بر اساس نیازمندی های حیات دنیا پایه گذاری شده است و منظور و مقصود از این قوانین رفع احتیاجات مردم است بر حسب آنچه را که عوامل زمانیه و مکانیه اقتضا می کند و چه بسا در آنها بدون ضابطه و میزان کلی، دگرگونی هایی از قبیل تبدیل مالی به مالی و یا مقامی به مقامی و یا حکمی به حکمی، پیدا می شود و البته این در قانون مجازات نیز شاید بیشتر باشد چون جرم و جنایت در قوانین موضوعه زندگی، حبس و جریمه و اعدام و اسقاط رتبه و درجه و سایر اقسام مجازات را در بر دارد و در این جا چه بسا حکم مجازات به واسطه اغراض مختلفی تغییر پیدا می کند؛ و حاکم حکم را تغییر می دهد به جهت پیش آمدن واقعه ای که ایجاب تغییر این مجازات را می نماید.
مثل آنکه شخص مجرم که در آستانه جریمه است، اصرار و ابرام می کند که بتواند عواطف قاضی را تحریک کند تا او را مورد رحمت قرار دهد و از مجازات او صرف نظر نماید و مثل آنکه به قاضی رشوه دهد و او را از مجرای حکم صحیح خود منحرف سازد و به خلاف حق حکم دهد و مثل آنکه شخص مجرم شفیعی را به نزد حاکم بفرستد تا وساطت و میانجی گری کند و یا شفیع را نزد مجری حکم بفرستد تا از اجرای آن نسبت به مجرم دست بردارد و مثل آنکه عوض و فدا بدهد و به جای خود دیگری را چون فرزند و غلام و برادر را به حاکم بسپارد و حاکم او را به جای مجرم مجازات کند و این البته در صورتیست که نیاز حاکم آماده به مجازات نسبت به این عوض بیشتر از نیاز او نسبت به شخص مجرم باشد و در این صورت مجازات را از مجرم بر می دارد و بر عوض و فدا وارد می کند. و مثل آنکه مجرم از اقوام و عشیره و از دوستان و یاران خود یاری می طلبد و آنها جمع می شوند و برای کمک و معاونت مجرم در تخلص و رهایی از پاداش، همدست و همداستان می شوند و او را رها می سازند. این طرز تخلص به شفاعت و رشوه و غیرها، از قدیم الایام در بین ملت ها رایج و دارج بوده است.
و اما به طور خصوص، قرآن مجید نیز به مبارزه با یکایک از این گفتارهای زشت و ناهنجار برخاسته است. در آن دو آیه ای که با "اتقوا" شروع شد، به طور تفصیل بیان می کند که هیچ گونه تغییر و تبدیلی در مکافات عمل به اینکه کسی به جای دیگری مجازات ببیند و یا شفاعت و میانجی گری کسی را بپذیرند و یا عوض و فدا قبول کنند و به جای مجرم، دیگری را مکافات نمایند، در کار نخواهد بود و مجرمان به هیچ وجه مورد یاری و معاونت دوستان خود قرار نمی گیرند.
و نیز بیان می کند که: «یوم لا یغنی مولی عن مولی شیـا؛ روز رستاخیز روزی است که هیچ کس، هیچ دوستی و صاحب اختیاری نمی تواند به هیچ نحوی رفع گرفتاری و نیازمندی از حبیب خود و دوست خود و صاحب ارتباط با خود بنماید» (دخان/ 41) و نیز فرماید که:
«یوم تولون مدبرین ما لکم من الله من عاصم؛ روز بازپسین روزی است که شما همه به قهقرا روی گردانیده و به پشت می روید! و هیچ حافظ و پاسداری را در برابر امر خدا ندارید!» (مؤمنون/ 33) و نیز فرماید که:
«ما لکم لا تناصرون * بل هم الیوم مستسلمون؛ چه شده است که نمی توانید به یاری و کمک یکدگر برخیزید؟! آری شما امروز قهرا سر تسلیم فرود آورده اید!» (صافات/ 25-26) و نیز فرماید که:
«و یعبدون من دون الله ما لا یضرهم و لاینفعهم و یقولون هـاؤلاء شفعـا´ؤنا عند الله قل أتنبـون الله بما لا یعلم فی السمـاوات و لا فی الارض سبحـانه و و تعـالی عما یشرکون؛ و غیر از خداوند چیزهایی را می پرستند که به آنها ضرری نمی رساند و منفعتی هم ندارد و می گویند اینها شفیعان ما در نزد خدا هستند؛ ای پیامبر بگو آیا می خواهید چیزی را به خدا بفهمانید که او علم به آنها در آسمان ها و زمین ندارد؟! پاک و منزه تر و عالی و رفیع تر است خداوند از آن چیزهایی را که آنها شریک او قرار می دهند!» (یونس/ 18) و نیز فرماید که:
«ما للظـالمین من حمیم و لا شفیع یطاع؛ برای ستمکاران هیچ یار و قوم مهربان و هیچ شفیع پذیرفته ای نیست» (مؤمنون/ 18) و نیز فرماید که:
«فما لنا من شـافعین * و لا صدیق حمیم؛ و برای ما هیچ شافعی از شفاعت کنندگان نیست و هیچ دوست مهربانی نیست» (شعراء/ 100-101)
اینها و نظایر آن از آیات کریمه قرآنیه، نفی وقوع شفاعت و تأثیر وسایط و اسباب را در روز قیامت می کند.