کرامت های مؤمن در روز جمعه
در «تفسیر علی بن ابراهیم» از پدرش از ابن ابی نجران از عاصم بن حمید، از حضرت صادق (ع) روایت میکند که: هیچ عملی نیست که بنده مؤمن بجا آورد الا آنکه ثواب و مزد آن در قرآن ذکر شده است، مگر نماز شب؛ چون خداوند به جهت عظمت پاداش و بزرگی مقام و منزلت آن، پاداش آنرا بیان نکرده است، و چنین گفته است: «تتجافی' جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنـ'هم ینفقون* فلا تعلم نفس مآ اخفی لهم من قره اعین جزآء بما کانوا یعملون؛ (مؤمنین به آیات ما، شبانگاه) پهلوهای خود را از خوابگاههایشان تهی میکنند، و پروردگارشان را از روی ترس و امید میخوانند، و از آنچه ما به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند؛ پس هیچ نفسی نمیداند که در ازاء کارهائی که در دنیا انجام دادهاند، چه چیز برای آنها مخفی گردیده است؛ چیزی که موجب تری و تازگی و روشنی چشم آنهاست.» (سجده/ 16-17)
و سپس حضرت فرمود: «خداوند برای بندگان مؤمن خود، در هر روز جمعهای یک کرامت مقدر فرموده است. چون روز جمعه گردد خداوند فرشتهای را به نزد مؤمن میفرستد که با او دو حله است. آن فرشته می آید تا در بهشت میرسد و میگوید: اذن بخواهید برای من که میخواهم با فلان مؤمن دیدار کنم!
به آن مؤمن گفته میشود: اینک فرستاده پروردگار تو، در بهشت ایستاده است! مؤمن به زنهای خود میگوید: چه لباسی را شما برای من بهتر میدانید؟! زنهای مؤمن در جواب میگویند: ای سید ما و آقای ما! سوگند به آنکه این بهشت را به تو عنایت کرده است، ما برای تو هیچ لباسی را بهتر و نیکوتر از این دو حلهای که پروردگارت برایت فرستاده است نمیدانیم!
مؤمن یکی از آن دو حله بهشتی را ازار میکند و به کمر می بندد، و یکی را رداء می نماید و به دوش می افکند، و به سوی میعاد الهی رهسپار می شود. و به هیچ چیزی عبور نمی کند مگر آنکه آن چیز از نور این مؤمن روشن و تابناک می شود. و می آید و می آید تا به موعد حضرت رب می رسد.
چون جمیع مؤمنان همه در میعادگاه گرد آمدند، حضرت رب تبارک و تعالی بر آنان تجلی میکند؛ و آنان چون بسوی خدا نظر کنند، همه به سجده به رو به زمین می افتند. خداوند میگوید: «ای بندگان من سر از سجده بردارید! امروز روز سجده و روز عبادت نیست؛ من مؤونه و تکلیف عبادت را از شما برداشتم!»
مؤمنان میگویند: «ای پروردگار ما! از آنچه به ما عنایت فرمودی، چه چیز افضل است؟! تو به ما بهشت را مرحمت فرمودی!»
خداوند میفرماید: «از آنچه به شما دادهام، اینک هفتاد برابر اضافه کردم. بنابراین برای هر مؤمنی در هر جمعهای که بر او بگذرد، هفتاد برابر آنچه دارد اضافه خواهد شد؛ و این است گفتار خداوند که: «و لدینا مزید؛ در نزد ما زیادتی است.» (ق/ 35)
و این مزایای روز جمعه است؛ که «انها لیله غرآء و یوم ازهر؛ یعنی جمعه، شبی روشن و نورانی، و روزی روشن و تابناک است». و بنابراین در جمعه تسبیح و تکبیر و تهلیل و ثناء پروردگار را زیاد بگوئید، و درود و صلوات بر محمد و آل محمد زیاد بفرستید.
در این حال مؤمن از میعادگاه تجلی حق بسوی زنهای خود برمیگردد. و بر چیزی مرور نمیکند مگر آنکه در اثر عبور مؤمن همه روشن و رخشان می شوند، تا میرسد به زنهای خود. زنهای مؤمن میگویند: «سوگند به آنکه بهشت را به ما عنایت کرده است، ما هیچگاه سیمای تو را زیبا و دلربا و نیکوتر از جمال تو در این ساعت ندیدهایم!» مؤمن میگوید: «من بسوی نور پروردگارم نظر کردم!»
سپس حضرت فرمود: «زنهای مؤمن هیچوقت بر مؤمن نسبت به توجه به زن دیگری غیرت نمی کنند و ناراحت نمی شوند. و هیچگاه حائض نمیگردند. و هیچوقت مورد بی مهری و عدم توجه و فقدان بهره مندی و لذت مؤمن قرار نمی گیرند.»
عاصم بن حمید راوی این حدیث گوید: «من به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! من میخواهم از مطلبی از شما سؤال کنم ولیکن شرم و حیا میکنم! حضرت فرمودند: بپرس! عرض کردم: آیا در بهشت غناء (آوازهخوانی و زنهای مغنی و آوازهخوان و مجالس تغنی و طرب و موسیقی) هست؟
حضرت فرمودند: در بهشت درختی است که خداوند چون به بادهای بهشتی امر کند و به حرکت درآیند، برگهای آن درخت بهم میخورند و در اهتزاز می آیند، و چنان صدای غنای لطیف و عالی می دهند که خلائق همانند آنرا نشنیدهاند؛ و این عوض ترک سماع و غنای محرمی است که در دنیا از خوف خدا کردهاند.
عرض کردم: فدایت شوم! قدری برای من درباره مؤمن و آثار خصوصی آن زیادتر بیان کنید! فرمود: «ان الله خلق جنه بیده، و لم ترها عین و لم یطلع علیها مخلوق. یفتحها الرب کل صباح فیقول: ازدادی ریحا، ازدادی طیبا! و هو قول الله تعالی: «فلا تعلم نفس مآ اخفی لهم من قره اعین جزآء بما کانوا یعملون»؛ خداوند یک بهشت را به دست خود آفریده است، و هیچ چشمی آنرا ندیده است، و هیچ آفریدهای از آن آگاه نگردیده است. و خداوند آنرا هر صبحگاهی باز میکند و به آن میگوید: بویت فراوان باد، عطرت فراوان باد! (یعنی پیوسته و مدام عطرت و رائحه پاک و طیبت را زیادتر کن) و اینست گفتار خدای تعالی که: هیچ نفسی نمی داند که آنچه برای او مخفی شده است، در پاداش کرداری که در دنیا انجام می داده است چیست؛ پاداشی که موجب تری و تازگی چشمهاست!»