رخنه و نفوذ افراد فرصت طلب در درون یک نهضت از آفت های بزرگ هر نهضت است. وظیفه بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه اینگونه افراد را سد نمایند. هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینیش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است، اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت و شکوفه های درخت هویدا شد، سر و کله افراد فرصت طلب پیدا می شود. روز بروز که از دشواری ها کاسته می شود و موعد چیدن ثمر نزدیک تر می گردد، فرصت طلبان محکم تر و پر شورتر پای علم نهضت سینه می زنند تا آنجا که تدریجا انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بدر می کنند. فرصت طلبی تأثیر شوم خود را در تاریخ صدر اسلام نشان داد در دوره عثمان، فرصت طلبان جای شخصیت های مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند، طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور، و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند.
خداوند در سوره نساء: آیه 141 یکی از صفات منافقان را فرصت طلبی عنوان می کند و می فرماید: «الذین یتربصون بکم فإن کان لکم فتح من الله قالوا أ لم نکن معکم و إن کان للکافرین نصیب قالوا أ لم نستحوذ علیکم و نمنعکم من المؤمنین فالله یحکم بینکم یوم القیامة و لن یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلا»؛ «منافقان همان ها هستند که پیوسته انتظار مى کشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پیروزى نصیب شما گردد مى گویند آیا ما با شما نبودیم (پس ما نیز سهیم در افتخارات و غنائم هستیم!) و اگر بهره اى نصیب کافران گردد مى گویند آیا ما شما را تشویق به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مومنان نمى کردیم؟ (پس با شما سهیم خواهیم بود!) خداوند در میان شما در روز رستاخیز داورى مى کند و هرگز براى کافران نسبت به مؤمنان راه تسلطى قرار نداده است».(نساء/ 141).
این آیه و آیات بعد قسمتى از صفات منافقان و اندیشه هاى پریشان آنها را بازگو می کند، و می گوید: منافقان کسانى هستند که همیشه می خواهند از هر پیش آمدى به نفع خود بهره بردارى کنند، اگر پیروزى نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده، می گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهاى ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزى شما نبود؟ بنابراین ما هم در تمام این موفقیت ها و نتائج معنوى و مادى آن شریک و سهیمیم. اما اگر بهره اى از این پیروزى نصیب دشمنان اسلام شود، فورا خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضامندى خویش را به آنها اعلام می دارند و می گویند: "این ما بودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم بنا بر این ما هم در این پیروزیها سهمى داریم".
به این ترتیب این دسته با فرصت طلبى مخصوص خود می خواهند در صورت پیروزى مؤمنان در افتخارات و حتى در غنائم آنان شرکت جویند و منتى هم بر آنها بگذارند، و در صورت پیروزى کفار خوشحالند و با مصمم ساختن آنها در کفرشان و جاسوسى به نفع آنان، مقدمات این پیروزى را فراهم می سازند، گاهى "رفیق قافله" اند و گاهى "شریک دزد" و عمرى را با این دودوزه بازى کردن می گذرانند.
ولى قرآن سرانجام آنها را با یک جمله کوتاه بیان می کند و می گوید: بالآخره روزى فرا می رسد که پرده ها بالا می رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته میشود، آرى "در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت می کند".
چرا قرآن کریم میان انفاق و جهاد قبل از مکه و انفاق و جهاد بعد از فتح مکه، و در حقیقت میان مؤمن منفق مجاهد قبل از فتح و مؤمن منفق مجاهد بعد از فتح فرق می گذارد: «لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل، اولئک اعظم درجة من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا و کلا وعد الله الحسنی والله بما تعملون خبیر»؛ «آنانکه پیش از فتح انفاق و جهاد کردند (با دیگران) همانند نیستند. آنان از نظر درجه بزرگترند از کسانی که بعد از فتح انفاق و جهاد کردند. و خداوند به همه وعده نیکی داده و خداوند به آنچه می کنید آگاه است». (حدید/ 10).
سر مطلب واضح است. پیش از فتح مکه هر چه بود دشواری و تحمل مشقت بود، ایمان ها خالص تر و انفاق ها و جهادها بی شائبه تر و از روحیه فرصت طلبی دورتر بود، بر خلاف انفاق و جهاد بعد از فتح که در آن حد از بی شائبگی نبود. همچنین قرآن درباره مجاهدین اولین می فرماید: بیست نفر شما برابر با دویست نفر از کافران است. ولی همینکه عناصر دیگر که هنوز روح اسلامی کاملا در آنها دمیده نشده بود و دقیقا مؤمن به اهداف انقلاب اسلامی نبودند وارد شدند و در آن هنگام می شد اسلام را یک فرصت تلقی کرد می گوید صد نفر شما با دویست نفر دشمن برابری می کند. نهضت را اصلاح طلب آغاز می کند نه فرصت طلب، و همچنین آن را اصلاح طلب مؤمن به اهداف نهضت می تواند ادامه دهد نه فرصت طلب که در پی منافع خویش است. به هر حال مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان علی رغم تظاهرات فریبنده شان یکی از شرائط اصلی ادامه یک نهضت در مسیر اصلی است.