در قیامت کبری مردم دو گونه هستند، دو گونه چهره در قیامت است: «وجوه یومئذ ناضره* الی ربها ناظره* و وجوه یومئذ باسره* تظن ان یفعل بها فاقره؛ در آن روز چهره هایی خرم و شادابند، به سوی پروردگار خود می نگرند، و چهره هایی در آن روز عبوس و درهم است، (چرا که) می داند عذاب شکننده ای در پیش دارد.» (قیامت/ 25 - 22) چهره ها در قیامت دوگونه است. مردم به دوگونه چهره تقسیم می شوند: چهره هایی در قیامت می بینی خرم و ناضر. «ناضر» از نضره است. نضره یعنی خرمی. موجودهای زنده مثلا گیاهها دو حالت دارند. اگر گیاهی از اول، بذرش سالم و در زمین مناسب باشد، آب و هوا و نور و حرارت به قدر کافی به آن رسیده باشد، برگهایش را که انسان نگاه می کند گویی به انسان دارد می خندد، خرم است. «نضره» خرمی است. در گیاه به آن شکل است، در حیوان هم در عالم حیوانیت خودش هست. یک اسب که شکمش سیر است، ناراحتی ندارد، آب و علفش مرتب و مهیا بوده، خورده و چاق شده، وقتی آدم به این اسب نگاه می کند، در چهره این حیوان و در تمام اندامش یک نوع خرمی و انبساط می بیند. انسان هم همینطور است. منتها عواملی که به انسان خرمی می دهد، با آنچه که به حیوان خرمی می دهد و با آنچه که به گیاه خرمی می دهد فرق می کند.
چهره انسانی را نگاه کنید که به هدف و مقصود و نهایت آرزوی خودش رسیده. کسی برای یک آرزوی بسیار بزرگ شب و روز کوشش می کرده، در رنج بوده، برایش جنبه حیاتی دارد و چگونه جنبه حیاتی دارد! وقتی که به مقصود رسیده است به او بشارت می دهند که آقا موفق شدی. به چهره اش نگاه کنید، هرچه هم بخواهد مخفی کند امکان پذیر نیست. «رنگ رخسار خبر می دهد از سر ضمیر» وای به حال آن وقت که انسان یک شکست بخورد آنهم شکستی که در همین دنیا جنبه حیاتی برای او داشته باشد. آن وقت این غم ها، غصه ها و احساس شکست ها همه در چهره و صورتش جمع می شوند. به نگاهش که شما نگاه کنید معلوم است، ابروهایش را نگاه کنید معلوم است. تیر کشیدن بینی اش را نگاه کنید همین طور، به گونه هایش نگاه کنید همین طور. سراسر وجودش از یأس و نا امیدی و شکست و انتظار بسیار سوء حکایت می کند. مثل آدمی که در انتظار یک محاکمه است، امر دایر است میان اینکه تبرئه شود و اینکه حکم اعدام برایش صادر شود. در حالی که دارند حکم محکمه را برایش قرائت می کنند و ایستاده است، همین قدر بگویند آقای فلانی تبرئه است؛ چه چهره ای پیدا می کند؟! و بگویند محکوم به اعدام؛ می بینید مثل فانوس خم می شود.
قرآن می فرماید: در قیامت چهره هایی هست ناضر، خرم، شادی و سعادت از تمام ذرات وجود این ها و از چهره این ها پیدا و آشکار است. «الی ربها ناظره» چهره هایی که نظرشان منحصرا به پروردگارشان است.
خیلی جمله عجیبی است: «الی ربها ناظره» چهره هایی که جز به خدا به چیزی نگاه نمی کنند، یعنی چیزی را نمی بینند غیر از خدا. چطور؟ این همه اشیاء در قیامت است، اشیاء هولناک و در مقابل اشیاء مسرت بخش! اینها اهل توحیدند. آن گونه که مکملین اولیاء در دنیا بوده اند که فرمود: «ما رأیت شیئا الا و رأیت الله قبله و بعده و معه؛ چیزى را مشاهده نکردم مگر این که خداوند را پیش از آن و پس از آن و همراه آن مشاهده نمودم.» امام علی در قیامت اهل ایمان چنین اند. اصلا غیر از خدا نمی بینند. اگر عذاب می بینند باز خدا را در مظهر قهر می بینند، اگر نعمت می بینند خدا را در مظهر رحمت می بینند. اصلا غیر از خدا چیزی نمی بینند. همه چیز می بینند و در عین اینکه همه چیز می بینند هیچ چیز غیر از خدا نمی بینند.
دلی کز معرفت نور و صفا دید *** به هر چیزی که دید اول خدا دید
یادی از استاد
یکی از اساتید بزرگ ما از استاد بسیار بسیار بزرگ خودشان (ظاهرا مقصود امام خمینی بوده و استادشان مرحوم آیت الله شاه آبادی است) که مرد موحد کاملی بود مکرر نقل می کردند و مکرر از ایشان شنیدم؛ گفتند یک وقت در یک جلسه درس که عده ای بودند و توحید و مراتب آن سخن می گفت و واقعا در توحید به همین مراحل رسیده بود، وسط توحید گفتن ناگهان یک نگاهی به اطراف کرد و در حالی که نگاه کرد اشکهایش هم در چشمش حلقه زد و این شعر را خواند:
هرجا که بنگرم تو پدیدار بوده ای *** ای نانموده رخ، تو چه بسیار بوده ای
این حالت در دنیا برای یک مرد کامل دست می دهد، در قیامت برای اهل ایمان. آنوقت آنجا همین می شود که:
هرجا که بنگرم تو پدیدار بوده ای *** ای نانموده رخ، تو چه بسیار بوده ای
«وجوه یومئذ ناضرة* الی ربها ناظرة» اما در مقابل: «و وجوه یومئذ باسرة» و چهره هایی عبوس و گرفته تظن ان یفعل بها فاقره.»