عدالت از ارزش های بسیار والا است و حتی ارزش آن بالاتر از جود است. عدالت رعایت استحقاق ها و عدم تجاوز به حقوق دیگران است؛ اما جود این است که افراد از حقوق خود درگذرند و آن را نثار دیگران کنند. اگر اخلاق فردی ملاک باشد ارزش جود بیش تر از عدالت است؛ چون کمال نفس را نشان می دهد؛ اما از نظر اجتماعی، عدالت بالاتر است زیرا در عدالت حقوق واقعی افراد درنظر گرفته و مطابق استعدادها و شایستگی ها حق آن ها اعطا می شود؛ اما در جود یک جریان غیرطبیعی است و مانند بدنی است که چون عضوی از آن بدن بیمار است، سایر اعضا فعالیت خود را به طور موقت متوجه اصلاح حال او می کنند. عدالت یکی از مسائلی است که به وسیله اسلام حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوق العاده یافت. اسلام به عدالت، تنها توصیه نکرد و یا تنها به اجراء آن قناعت نکرد بلکه عمده این است که ارزش آنرا بالا برد. فرد باهوش و نکته سنجی از امیرالمومنین علی (ع) سوال می کند: «افضل العدل ام الجود؟؛ آیا عدالت شریفتر و بالاتر است یا بخشندگی؟» (نهج البلاغه، حکمت 437).
مورد سوال دو خصیصه انسانی است، بشر همواره از ستم، گریزان بوده است و همواره احسان و نیکی دیگری را که بدون چشمداشت پاداش انجام می داده مورد تحسین و ستایش قرار داده است. پاسخ پرسش بالا خیلی آسان به نظر می رسد: جود و بخشندگی از عدالت بالاتر است زیرا عدالت رعایت حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنهاست، اما جود اینست که آدمی با دست خود حقوق مسلم خود را نثار غیر می کند، آن که عدالت می کند به حقوق دیگران تجاوز نمی کند و یا حافظ حقوق دیگران است از تجاوز و متجاوزان، و اما آنکه جود می کند فداکاری می نماید، و حق مسلم خود را به دیگری تفویض می کند پس جود بالاتر است.
واقعا هم اگر تنها با معیارهای اخلاقی و فردی بسنجیم مطلب از این قرار است، یعنی جود بیش از عدالت معرف و نشانه کمال نفس و رقاء روح انسان است، ولی علی (ع) برعکس نظر بالا جواب می دهد. علی (ع) به دو دلیل می گوید عدل از جود بالاتر است: یکی اینکه: «العدل یضع الامور مواضعها، و الجود یخرجها من جهتها؛ عدل جریانها را در مجرای طبیعی خود قرار می دهد اما جود جریانها را از مجرای طبیعی خود خارج می سازد» زیرا مفهوم عدالت این است که استحقاقهای طبیعی و واقعی در نظر گرفته شود و به هرکس مطابق آنچه به حسب کار و استعداد، لیاقت دارد داده شود. اجتماع حکم ماشینی را پیدا می کند که هر جزء آن در جای خودش قرار گرفته است. و اما جود درست است که از نظر شخص جود کننده که مایملک مشروع خویش را به دیگری می بخشد فوق العاده باارزش است، اما باید توجه داشت که یک جریان غیرطبیعی است، مانند بدنی است که عضوی از آن بدن بیمار است و سایر اعضاء موقتا برای اینکه آن عضو را نجات دهند فعالیت خویش را متوجه اصلاح وضع او می کنند. از نظر اجتماعی چه بهتر که اجتماع چنین اعضاء بیماری را نداشته باشد تا توجه اعضاء اجتماع به جای اینکه به طرف اصلاح و کمک به یک عضو خاص معطوف شود، به سوی تکامل عمومی اجتماع معطوف گردد. دیگر اینکه: «العدل سائس عام، و الجود عارض خاص؛ عدالت قانونی است عام و مدیر و مدبری است کلی و شامل، که همه اجتماع را در بر می گیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند، اما جود و بخشش یک حالت استثنائی و غیر کلی است که نمی شود رویش حساب کرد». اساسا جود اگر جنبه قانونی و عمومی پیدا کند و کلیت یابد دیگر جود نیست. علی (ع) آنگاه نتیجه گرفت: «فالعدل اشرفهما و افضلهما؛ پس از میان عدالت و جود، آنکه اشرف و افضل است عدالت است» (حکمت 437).
این گونه تفکر درباره انسان و مسائل انسانی نوعی خاص از اندیشه است بر اساس ارزیابی خاصی، ریشه این ارزیابی اهمیت و اصالت اجتماع است. ریشه این ارزیابی اینست که اصول و مبادی اجتماعی بر اصول و مبادی اخلاقی تقدم دارد، آن یکی اصل است و این یکی فرع، آن یکی تنه است و این یکی شاخه، آن یکی رکن است و این یکی زینت و زیور. حضرت علی در ادامه سخن خود، برای جود، زیان و خسارتی برنشمرده و صرفا فرموده است که منفعت عدالت، عمومی است اما منفعت جود، اختصاصی. پس به هر حال، جود نیز منفعت دارد. در غیر این صورت، جود نیز، ظلم و خروج از عدالت بود. امیرمؤمنان جود را عارضی و مقطعی تلقی می فرماید. جود، قانونی همیشگی و ثابت نیست؛ بلکه بنابر اقتضای مصلحت، به عنوان تصمیمی عارضی مورد عمل قرار می گیرد اما عدالت، سیاستی ثابت و عمومی است «سائس عام». عدالت، به آحاد مردم سود می رساند اما جود، در موقع اعمال، فقط برای متخلف، سودمند است در عین حال که به سایر مردم نیز زیان نمی رساند.