در نظامات طبیعی جهان به هیچ جزئی به خاطر اینکه مجموعه جهان زیبا گردد ستم نشده است اختلافها و تفاوتهایی که مجموعه جهان را به صورت یک تابلوی کامل و زیبا درآورده است اختلافهای ذاتی است، پستها و موقعیتهایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است مانند پستهای اجتماعی نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد. حقیقت این است که جهان تنها به همین جور که هست امکان وجود داشته است و هر جزء از اجزاء جهان نیز آفرینش معینی درباره آن امکان داشته است و خدا همان آفرینش را به آن داده است. قرآن، این مطلب را با یک تمثیل لطیف بسیار عالی بیان کرده است.
قرآن به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجا سیل تشکیل می دهد و آب در بستر نهرها و جویها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند، می فرماید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها؛ خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت.» (رعد/ 17) یعنی رحمت پروردگار، هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد، ولی استعداد و ظرفیت موجودات هم یکسان نیست، استعدادها مختلف است، هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد از رحمت خدا لبریز می گردد. همانگونه که قیافه ها و اندامهای مردم با یکدیگر اختلاف فراوان دارد و هر کس با چهره و شکل خاصی موجود شده است، روحیات و افکار و استعدادهای آنان نیز متفاوت است؛ بدین معنی که عده ای پر جنب و جوش، فعال، برخی خونسرد و بی تفاوت، گروهی متوجه امور مادی، بعضی علاقه مند به معنویات و اخلاقیات و افرادی یافت می شوند که به اندازه ای کم استعدادند که نمی توانند زندگی خود را اداره کنند و جزو درماندگان و بیچارگانند.
چنانکه معلوم است نوزادان با صفات و ویژگی های مشخصی به دنیا می آیند که برخی دیگر دارای آن ویژگیها نیستند؛ عقل، ادراک، هوش، زیرکی، حافظه، سرعت انتقال، شهامت و خویشتنداری در گروهی از آنان موجب امتیاز ایشان از دیگران است. که در دوران بلوغ بر اثر این مواهب با پشتکار و تلاش به مقامات عالی راه می یابند و نیز بر اثر فعالیت در راه به دست آوردن امکانات مادی بر ثروتهای کلان دست می یابند. واضح است کسانی که دارای این خصایص نیستند، نمی توانند چنانکه باید وسایل زندگی خود را فراهم کنند. در نتیجه از رفاه و آسایش محرومند و در سختی و تنگی معیشت به سر می برند. این امر اگر درباره اش چاره ای اندیشیده نشود، باعث شکاف و اختلاف طبقاتی می گردد و وضع اسفناکی را به وجود می آورد.
گوناگونی در نحوه آفرینش انسانها از اسرار خلقت است. خداوند فرموده است: «ما لکم لاترجون لله وقارا و قد خلقکم أطوارا؛ چرا شما (ای مردم) برای خداوند وقار (و عظمت) را در نظر ندارید و حال آن که شما را گوناگون آفرید.» (نوح/ 13- 14) حضرت علی (ع) به تفاوت استعدادها و تمایلات افراد بشر اشاره کرده و فرموده است: «لایزال الناس بخیر ما تفاوتوا فإذا استو و أهلکوا؛ خیر بشر در اختلاف ساختمان و استعداد است و هلاکتش در یکنواخت بودن و همسانی ویژگیهای فطری و طبیعی است.» اگر همه انسانها یکنواخت آفریده می شدند، نظام اجتماع مختل می شد، زیرا همه دنبال یک کار می رفتند و ذوق و سلیقه شان یک روش و یک کار را اقتضا می کرد و به کارهای دیگر نمی پرداختند؛ در نتیجه نیازهای فراوانی که بشر در زندگی از آنها ناگزیر است، برآورده نمی شد و در تمشیت امور زندگانی، دچار سختی و مشکلاتی می گردید که زندگی را بر او تلخ و ناگوار می کرد. پس حکمت بالغه خداوند اقتضا نموده که مردم به لحاظ استعداد و تمایل به انجام کارهای گوناگون با هم اختلاف داشته باشند، تا هر کسی به کاری بپردازد و امور مردم طبق روال و نظم مقرر اداره شود.
هیچ انسانی با انسان دیگر از لحاظ خصوصیات جسمی و روانی یکسان نیست و این تفاوت به گونه ای است که حتی سر انگشت هیچ دو نفری همانند نمی باشد. خداوند می فرماید: «بلی قادرین علی ان نسوی بنانه؛ آری ما توانایی داریم که (دوباره) سرانگشتان او را (مانند اول) هماهنگ کنیم.» (قیامة/ 4) دراین آیه یک نکته علمی بیان شده که پس از قرنها بشر به آن پی برده است؛ یعنی با وجودی که سرانگشتها بسیار ظریف است و با یکدیگر به طور دقیق تفاوت و تمایز دارد، ما می توانیم دوباره به همان تمایز و دقت آنها را اعاده نماییم. روی این جهات است که سلیقه ها و نوع فعالیت و تلاشهای افراد بشر متفاوت است و هر کدام روش خاصی دارند و در راه معینی به تلاش و فعالیت می پردازند و این از اسرار آفرینش است. یکی از جهاتی که خداوند افراد بشر را مختلف آفریده، این است که بدان وسیله آزمایش شوند و معلوم گردد طبقات مختلف اجتماع آیا به وظیفه شان عمل می کنند و از ویژگیهای وجودی خودشان بر وفق عقل و شرع بهره مند می شوند یا خیر.
خداوند فرموده است: «و رفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فیما آتاکم؛ برخی از شما را بر برخی برتری داد (و شما را در درجات و استعدادهای گوناگون قرار داد)، تا شما را در مورد آنچه به شما داده است، آزمایش کند.» (انعام/ 165) بسیار واضح است که این اختلافات از عوامل اقتصادی و طبقاتی و پدیده های مادی نشأت نگرفته و چنانکه برخی از ماده گرایان پنداشته اند، آنچنان نیست که بر پایه مادیت استوار شده باشد؛ یعنی نمی توان گفت: فلان کس هوشیار و با ذکاوت است، چون از طبقه مرفه و ثروتمند است و دیگری کم استعداد و بی تحرک است، زیرا از قشر زحمتکش و بردگان است. اختلاف استعدادها و قیافه ها بر اساس میزان بسیار دقیق مشخصی است، که آفریدگار بر طبق مصالح آفرینش مقرر داشته و عقول ناقص ما یارای درک آن را ندارد. خداوند می فرماید: «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء؛ او کسی است که (از لحاظ صورت ظاهری و معنوی) شما را صورتبندی می کند؛ چنانکه (بر طبق مصلحت) می خواهد.» (آل عمران/ 6)
روانشناسان می گویند نحوه ترکیب ژنها به اندازه ای پیچیده و متنوع است که هیچ کس نمی تواند تشخیص بدهد استعداد فرزند فلان کس و خصوصیات منش و شخصیت او چگونه و در چه سطح خواهد بود. واقعیت هر چه باشد، ما در تفاوت شخصیت و وضعیت افراد به وجود عواملی که در نهاد بشر نهفته است، بر می خوریم که ویژگیها و وجه تمایز ایشان به آن عوامل بستگی دارد. بنابراین اختلاف خصوصیات و استعدادهای انسانها واقعیتی غیر قابل انکار است که نمی توان آن را عکس العمل مادی یا اجتماعی به حساب آوریم؛ هر چند انکار نمی کنیم که امور مادی هم در ساختن شخصیت افراد و ایجاد استعدادها نقش مهمی ایفا می کند، ولی در عین حال بدینگونه نیست و نباید بر این باور باشیم که فقط امور مادی موجب بروز اختلاف استعدادها و ویژگیهای انسانی است. اگر فرض کنیم عده ای در محلی گرد آیند و به آباد نمودن زمینهایی بپردازند، مبنای مالکیت بر کار و تلاش استوار است؛ یعنی هر گاه کسی به فعالیت و کوشش بپردازد، در صورتی که تحت ستم و استثمار قرار نگیرد و دارای استعداد و فهم کافی باشد، پس از مدتی ثروتمند خواهد شد، و در نتیجه بین اینگونه افراد و کسانی که از نظر خلقت دارای استعداد و نیروی محرکه کمتری هستند، خواهی نخواهی از حیث ثروت و عواید مادی شکاف و فاصله پیدا می شود و اختلاف طبقاتی به وجود می آید. در این صورت است که اسلام برای توازن بین اقشار گوناگون و رفع اختلاف، راههایی را ارائه کرده است.