مراحل سه گانه توحید
مراحل سه گانه توحید که عبارتست از مرحله توحید افعالی، صفاتی و ذاتی که از طریق ذوق عرفانی نصیب رهروان راه حق می شود و شیفتگان حق و حقیقت از ادیان و مذاهب مختلف که سر و کار با خدا دارند، هنگام رهسپار شدن و پیمودن این راه، آن را هدف نهایی خود قرار می دهند، ولی اسلام برای ارتقای رهروان تربیت شده خود اوجی بالاتر از اوجی که دیگران راه برده اند کشف کرده و آن را هدف نهایی آنان قرار می دهد.
توصیف اسلام از ذات باری تعالی
آنچه از متون برهمایی و بودایی و صابئی و مسیحی یا غیر آنها دستگیر می شود، همین اندازه است که صفت محدودیت را از حق سلب کرده، وی را حقیقتی نامتناهی و بالاتر از هر اسم و رسم بشناسند. ولیکن اسلام عدم تناهی را (از آن جهت که صفت است و صفت هر چه باشد از تحدید موضوع خالی نخواهد بود) نیز به عنوان صفت نفی کرده، ذات مقدس را بالاتر از هر اسم و رسم و حتی بالاتر از این توصیف می داند و این مرحله از توحید است که جز در آیین مقدس اسلام در جای دیگر نمی توان سراغ کرد. امام صادق (ع) طبق روایتی که در کتاب کافی از آن حضرت نقل شده، این مرحله را از آیه کریمه: «قل ادعو الله او ادعوا الرحمن ایا ما تدعوا فله الاسما الحسنی؛ بگو: الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هرکدام را خواندید بهترین نام ها برای اوست» (اسرا/ 110) استفاده می فرماید. و نظر به اینکه این بحث از سطح بحثی که در این مقاله تعقیب کرده ایم بالاتر می باشد از تعقیب آن چشم پوشیدیم.
آثار ولایت الهی
رهروان راه کمال از نقطه ای که رهسپار می شوند تا نقطه ای که آرامش می یابند، در عرض راه مشاهدات زیادی دارند که از دیده و دل خاک نشینان جهان ماده، پنهان می باشد و پرداختن به بحث آنها از حوصله این مقاله بیرون است. چیزی که تذکر دادن آن در این مقام اهمیت دارد، مسئله ولایت الهی است.
1- این رهروان هنگامی که وارد مرحله توحید شده، پای روی بساط قرب نهادند، هر چه تا امروز داشتند و از آن خود می دیدند و در آن دعوی استقلال می نمودند، یک سر از دست داده و از آن حق دیده، دعوی دروغین خود را پس می گیرند. آن وقت است که بزرگترین راحتی را درمی یابند و از مطلق رنج و تعب آزاد می شوند و از هر ترس و اندوه رهایی می یابند، زیرا چیزی را مالک نیستند تا از رسیدن آسیبی بترسند، یا از آسیبی که رسیده باشد اندوهگین گردند: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون* نحن اولیاوکم فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة؛ آنها که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس استوار ماندند، فرشتگان بر آنها نازل می شوند (و می گویند) که مترسید و اندوهگین مشوید و خشنود شوید با دریافت مژده بهشتی که نوید داده می شدید* ما سرپرستان و اولیای شما هستیم در دنیا و آخرت» (فصلت/ 30-31) «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون؛ آگاه باشید اولیای خدا را ترس نیست و نه آنان اندوهگین می شوند» (یونس/ 62).
2- یکسان دیدن جهان آن وقت است که تلخ و شیرین، زشت و زیبا، فراز و نشیب جهان در نزد ایشان یکسان می شود و زندگی دیگری یافته، جهان و آنچه را که در آن است با چشم دیگر می بینند: «او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات؛ آیا کسی که مرده بود زنده اش کردیم و برای وی نوری قرار دادیم که به آن در میان مردم راه می رود، مانند کسی است که در تاریکی هاست» (انعام/ 122). «من کان لله کان الله له؛ بالاخره خودشان و هر چه داشتند از آن خدا می شود و خدا از آن ایشان» (بحارالانوار، ج 82، ص197 و وافی، ج 8 ص 784).
از بحث های گذشته روشن شد که زندگی معنوی در اسلام از آنچه در ادیان و مذاهب دیگر می باشد عریض تر و عمیق تر است، زیرا چنانکه روشن شد در پهنای خود به همه حرکات و سکنات مثبت و منفی انسان بسط داده شده و در اوجی که می گیرد به مرحله های بالاتر از هدف دیگران ارتقا می یابد.