اصول شرایطی در کتب فقه و حدیث درباره حد زنا ذکر شده که در اینجا می آوریم:
1- برای اثبات وقوع زنا و لزوم اجرای حد باید چهار نفر شاهد عادل یا سه مرد و دو زن یا دو مرد و چهار زن عادل بر مشاهده آن گواهی دهند و هرگاه شهود دو مرد و چهار زن باشند، هر چند زانی و زانیه متأهل باشند سنگسار نمی شوند و به زدن تازیانه اکتفا می شود.
2- باید مکان وقوع زنا در شهادت شهود یکی باشد.
3- باید زمان وقوع زنا در شهادت شهود یکسان باشد.
4- باید شهادت شهود در یک مجلس باشد.
5- هرگاه چهار نفر عادل از چهار نفر دیگر حکایت کنند، کافی نیست.
6- هرگاه چهار نفر شاهد عادل به وقوع زنا با زنی شهادت دهند و آن زن را نشناسند، گواهی ایشان پذیرفته نیست زیرا ممکن است که آن زن همسر آن مرد باشد و ایشان او را نشناخته باشند.
7- هرگاه سه نفر از چهار نفر متحدا گواهی دهند و چهارمی از ادای شهادت خودداری نماید یا بیان او با آن سه نفر مخالفتی داشته باشد باید حد قذف درباره آن سه نفر اجراء شود.
8- هرگاه شخص زناکار تا سه بار به عمل خود اعتراف کند حد اجراء نمی شود و حتما باید در چهار نوبت اعتراف کند.
9- هرگاه چهار نوبت در یک مجلس اعتراف کند حد بر او اجراء نمی شود و حتما باید این چهار نو بت در چهار محلس واقع شود.
10- قاضی حق ندارد متهم را تشجیع به اعتراف کند و در ادای جمله ها به او کمک دهد و باید کاری کند که برای حفظ حیاء و حجاب و عفت و طهارت عمومی و جلوگیری از تجری، حتی الامکان گناه به ثبوت نرسد و مکلف است که شبهات را به نفع متهم تعبیر و تفسیر کند و انکار گناه را به متهم تلقین نماید.
11- مرد متأهل هرگاه پس از چهارمرتبه اعتراف انکار کند حد رجم اجرا نمی شود و کیفرش تخفیف می یابد.
12- تازه مسلمان بی اطلاع از حدود و کیفرهای اسلامی مورد حد واقع نمی شود.
13- درباره زناکار غیرمتأهلی که مریض باشد حاکم شرع حق دارد که دسته ای از چوب های جاروب یا خوشه ای از خرما را به جای تازیانه به کار برد و هر شاخه از چوب های جاروب یا خوشه خرما را به جای یک تازیانه به حساب آورد.
14- در اجرای حد نباید تازیانه به گوشت بدن صدمه وارد سازد و شرط اجرای حد بلوغ و عقل و عدم اکراه و اجبار متهم بر ارتکاب گناه است.
15- هرگاه کسی از روی اشتباه زن دیگری را به جای زن خود گرفته باشد حدی بر او نیست. این خلاصه شروط و قیود و آدابی است که از طرف قانونگزار رووف و رحیم و مصلح و حکیم اسلام درباره گناه بزرگ زنا مقرر شده و ضمنا ترجمه چند روایت نیز که از پیشوایان بزرگ دین در این باره رسیده نقل می شود تا ثابت و مدلل گردد که اولیای اسلام تا چه اندازه از پرده دری اجتناب داشته و در اجرای رعایت احتیاط را می کردند. در روزگار خلافت عمر زنی نزد او آمد و اقرار به زنا کرد و خواهان اجرای حد درباره خویش شد. عمر چون اعتراف او را شنید فرمان داد تا حد بر او بزنند. علی (ع) که در آن مجلس حضور داشت رو به عمر کرد و فرمود از این زن بپرس که چرا و به چه کیفیت مرتکب زنا شده است؟ زن گفت من در بیابانی سخت تشنه شده بودم و با امید تهیه آب بسیه چادری که از دور نمایان بود بشتافتم، در آن چادر عربی را دیدم و از او آب خواستم ولی او حاضر نشد که بدون کام گرفتن از من، آبی به کامم بریزد-من خواهش او را نپذیرفتم و از سراپرده او بگریختم، ولی کار تشنگی بالا گرفت تا آنجا که دیدگانم به کاسه سر فرو نشست و چون کارد به استخوانم رسید نزد او بازگشتم و در برابر جرعه آبی تن خود را در اختیار او نهادم تا کام از من بگرفت. علی (ع) فرمود این همان مورد و معنی اضطرار است که خدا در قرآن بیان فرموده و این زن هیچ گناهی مرتکب نشده سپس فرمود تا او را رها کردند.